گناباد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش Gonabadi (بحث) به آخرین تغییری که Chyah انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
خط ۱:
'''[[w:گناباد|گناباد]]''' شهری است در جنوب خراسان رضوی که مرکز [[w:گناباد|شهرستان گناباد]] می‌باشد. بزرگ‌ترین قنات جهان در این شهر قرار دارد که به شماره ۵۲۰۷ در سازمان یونسکو ثبت شده استشده‌است.
[[پرونده:Gonabad Constituency.png|بی‌قاب|چپ]]
نام‌های دیگر: ینابذ، جنابد، قنات آباد، جویمند، گناپا
 
== گفتاورد ==
یکی از نام هایینام‌هایی که در وجه تسمیه گناباد آورده اندآورده‌اند دیوآباد میباشدمی‌باشد. دین مردم گناباد و ایران باستان قبل از ظهور زرتشت دیویسنا بودهبوده‌است. است.یکی از مراکز اصلی استقرار بزرگان این مذهب در گناباد بود و به پیروان این مذهب گبر گفته میشدمی‌شد. گبرها مهندسان بسیار باهوش و توانمندی بودند که قنات قصبه گناباد را حفر کردند. اختراع بادگیر (کولر بادی) و ساخت و بکارگیری حوضخانه هاحوضخانه‌ها در خانه هایخانه‌های بادگیری که با حرکت باد از درون بادگیر و سپس بر سطح آب درون حوض باعث تولید سردی در هوای گرم کویر میگرددمی‌گردد و همچنین ساخت سقف هایسقف‌های گنبدی و همچنین ساخت اولین ساعت آبی و اولین ساعت آفتابی جهان از ابداعات و اختراعات گبرهای ایران بوده استبوده‌است که اولین ساعت آبی جهان هم در گناباد توسط ایشان ساخته شدهشده‌است. است.دیو در زبان عامه مردم به معنی جن میباشدمی‌باشد ولی در زمان باستان که دین دیویسنا وجود داشت دیو به معنای خدا بودهبوده‌است. است.پس از ظهور و رواج دین زرتشت و دشمنی او با این دین ،دین، دیو به معنای پروردگار باطل مصطلح میگرددمی‌گردد و دیویسنا به پیروان خدای باطل و تاریکی اطلاق میگردیده استمی‌گردیده‌است که در برابر مزدیسنا به معنای پرستنده اهورمزدا (اهورامزدا) بکار رفتهرفته‌است. است.گبرها که از اولین ساکنان ایران بودند برخلاف دیگر اقوام جهان هیچگونه عقاید بت پرستیبت‌پرستی نداشتند و خدایان آنها عموماعموماً ذاتهایی بودند که ما آنها را مظاهر طبیعت مینامیممی‌نامیم.مهم ترینمهم‌ترین خدایان انها خورشیدآنها ،خورشید، ماهماه، ،سیاراتسیارات، ،آذرخشآذرخش و طوفان بودند و عموماعموماً با القاب دَیوا (daiva) در پارسی باستان و اوستایی دَیووا(daeuuua) و سانسگریت اَسورا مورد ستایش و پرستش قرار میگرفتندمی‌گرفتند. گبرها نور را گرامی میداشتندمی‌داشتند و معنای زندگی را در نور و روشنایی میجستندمی‌جستند. اعتقاد آنها این بوده که جوهره هستی از دو عنصر نور و تاریکی تشکیل گردیده که نور در نهایت بر تاریکی غالب میآیدمی‌آید. از این روی خورشید را گرامی میداشتندمی‌داشتند که بزرگترین و مهم ترینمهم‌ترین عنصر حیات بخش در طبیعت ،طبیعت، زندگی بشر و دیگر موجودات بود.بود؛ و آتش را گرامی داشتند که نماد و نماینده ای از روشنایی خدای خورشید بود. حیات بخش و ایمن ،ایمن، نفوذ کننده در ظلمت هاظلمت‌ها و تاریکی ها ،تاریکی‌ها، عامل دیدن و درک و فهم درست از نادرست و دیدن اعماق تاریک جهان. بعدها این گرامی داشت آتش و نور وارد دین زرتشت گردید و جزء اصول این دین جدید درآمد.درآمد؛ و در چند هزار سال بعد با تغییر ماهیتی دیگر وارد ادیان ابراهیمی و دیگر ادیان شد و خدا را نور و روشنایی خواندند. (پس از حمله اعراب به ایران از جانب مسلمانان گبر به زرتشتیانی که مسلمان نشدند به طئنه و بصورت دشنام گفته میشدمی‌شد. حال آنکه وجه تمایز گبرها جدایاز دینشان ،دینشان، این است که زرتشتیان مردگان خود را دفن نمیکردهنمی‌کرده و معتقد بودند جسد انسان خاک و آب را آلوده میکندمی‌کند و از این روی لاشه مردگان را در کوه هاکوه‌ها و بیابان هابیابان‌ها رها میکردندمی‌کردند تا توسط حیوانات وحشی خورده شوند و از این طریق به چرخه بازآفرینی طبیعت برگردند و به نوعی بازیافت شوند ،شوند، در حالی که گبرها مردگان خود را دفن میکردندمی‌کردند و آداب و رسوم خاصی در دفت اجساد داشتند.)
 
طبق علم نجوم قدیم ربع مسکون به هفت اقلیم تقسیم گشته و اقلیم چهارم منسوب به خورشید بوده که گناباد در همین اقلیم واقع است. گناباد را به همین علت گون آباد نامیده اندنامیده‌اند. گون در زبان ترکی به معنای خورشید میباشدمی‌باشد و گناباد به معنای سرزمین خورشید میباشدمی‌باشد. این نام را بعدها ترکانی که گناباد را تصرف کردند و در گناباد ساکن شدند هم بر گناباد نهادند. البته گون در زبان کردی معنای متفاوتی دارد و به بیضه مرد گفته میشودمی‌شود. گناباد در طول تاریخ بارها در زلزله هایزلزله‌های ویرانگر تخریب شده و هزاران نفر را به کام مرگ کشاندهکشانده‌است. است.گناباد زمنی یکی از بزرگترین شهرهای گنبدی جهان بوده و بادگیرها و حوضخانه هایحوضخانه‌های بسیار داشته که نابود شدهشده‌اند. اند.بادگیرها، طالق هایطالق‌های منازل و گنبدهایی که گبرها ابداع کردند و در ایران و سایر کشورها هم ساخته و استفاده میشدهمی‌شده. گنبد شکلی نیم دایره و مدور است که باعث میشودمی‌شود گرما کنترل شود و همواره یک طرف گنبد در سایه خودش قرار گیرد و هوای درون اتاق متعادل نگه داشته شود و همچون یک خنک کنندهخنک‌کننده طبیعی عمل کرده و در عین حال به استحکام و مقاومت بنا می افزایدمی‌افزاید. گنبد چون پوست بیضه مردان عمل کرده و درونش را در تابستان سرد و در زمستان گرم نگه میداردمی‌دارد. از دیگر اختراعات گبرها یا همان پیروان دیویسنا آب انبار هاانبارها و حمام هایحمام‌های خزینه ای بودند. علت این که بعدها مردم میگفتندمی‌گفتند در آب انبارها و حمام هاحمام‌ها جن وجود دارد هم همین بود که اینها را گبرها ابداع نمودند. این که این اعتقاد وجود دارد که آب نباید در آتش ریخت چرا که جن هاجن‌ها ممکن است کشته شوند هم ریشه پنهانش و ماهوی اش برمیگردد به اعتقادات گبرها که آتش و روشنایی را مقدس میداشتندمی‌داشتند و از آتش نگهداری مینمودندمی‌نمودند تا خاموش نشود و ظلمت جهان را نگیرد. (از گبرها یک حمام باستانی به نام حمام گورِیگ در گناباد باقی بود که به علت خواب خوش میراث فرهنگی سالها قبل تخریب گردید.)چون ساخت قنات قصبه توسط گبرها بوده استبوده‌است از همین روی در دوره هاییدوره‌هایی گناباد را دیوآباد هم نامیدهنامیده‌اند. اند.چرا که در مخیله مردمان نمیگنجیدنمی‌گنجید که انسان بتواند این چنین اثر بزرگی بسازد و حفر نماید. برخی نیز به علت وجود زیاد گیاه گون در بیابانهای گناباد علت نامگذاری را وجود فراوان این گیاه ذکر کرده اند ،کرده‌اند، که البته با تاریخ و اثارآثار تاریخی و مذهب گبری که مذهب رسمی گناباد بوده آنچنان سازگاری ای ندارد.
در زبان پهلوی کانَکیه kãnakih به معنای قنات، مجرای آب، کانال میباشدمی‌باشد. علت این که در عربی هم گناباد را کنابد یا جنابد خوانده اندخوانده‌اند عدم وجود حرف گ در الفبای عربی میباشدمی‌باشد و به همین علت اعراب گناباد را معرب کرده اندکرده‌اند. نام گناپا هم زائیده ذهن خلاق ذبیح اللهذبیح‌الله منصوری نویسنده کتاب خداوند الموت میباشدمی‌باشد و پل آمیر که به عنوان نویسنده این کتاب شناخته میشودمی‌شود وجود خارجی نداشته و مترجم این کتاب یعنی ذبیح اللهذبیح‌الله منصوری نویسنده این کتاب میباشدمی‌باشد.
 
طبق علم نجوم قدیم ربع مسکون به هفت اقلیم تقسیم گشته و اقلیم چهارم منسوب به خورشید بوده که گناباد در همین اقلیم واقع است.گناباد را به همین علت گون آباد نامیده اند.گون در زبان ترکی به معنای خورشید میباشد و گناباد به معنای سرزمین خورشید میباشد.این نام را بعدها ترکانی که گناباد را تصرف کردند و در گناباد ساکن شدند هم بر گناباد نهادند.البته گون در زبان کردی معنای متفاوتی دارد و به بیضه مرد گفته میشود.گناباد در طول تاریخ بارها در زلزله های ویرانگر تخریب شده و هزاران نفر را به کام مرگ کشانده است.گناباد زمنی یکی از بزرگترین شهرهای گنبدی جهان بوده و بادگیرها و حوضخانه های بسیار داشته که نابود شده اند.بادگیرها، طالق های منازل و گنبدهایی که گبرها ابداع کردند و در ایران و سایر کشورها هم ساخته و استفاده میشده.گنبد شکلی نیم دایره و مدور است که باعث میشود گرما کنترل شود و همواره یک طرف گنبد در سایه خودش قرار گیرد و هوای درون اتاق متعادل نگه داشته شود و همچون یک خنک کننده طبیعی عمل کرده و در عین حال به استحکام و مقاومت بنا می افزاید.گنبد چون پوست بیضه مردان عمل کرده و درونش را در تابستان سرد و در زمستان گرم نگه میدارد. از دیگر اختراعات گبرها یا همان پیروان دیویسنا آب انبار ها و حمام های خزینه ای بودند.علت این که بعدها مردم میگفتند در آب انبارها و حمام ها جن وجود دارد هم همین بود که اینها را گبرها ابداع نمودند.این که این اعتقاد وجود دارد که آب نباید در آتش ریخت چرا که جن ها ممکن است کشته شوند هم ریشه پنهانش و ماهوی اش برمیگردد به اعتقادات گبرها که آتش و روشنایی را مقدس میداشتند و از آتش نگهداری مینمودند تا خاموش نشود و ظلمت جهان را نگیرد.(از گبرها یک حمام باستانی به نام حمام گورِیگ در گناباد باقی بود که به علت خواب خوش میراث فرهنگی سالها قبل تخریب گردید.)چون ساخت قنات قصبه توسط گبرها بوده است از همین روی در دوره هایی گناباد را دیوآباد هم نامیده اند.چرا که در مخیله مردمان نمیگنجید که انسان بتواند این چنین اثر بزرگی بسازد و حفر نماید.برخی نیز به علت وجود زیاد گیاه گون در بیابانهای گناباد علت نامگذاری را وجود فراوان این گیاه ذکر کرده اند ، که البته با تاریخ و اثار تاریخی و مذهب گبری که مذهب رسمی گناباد بوده آنچنان سازگاری ای ندارد.
در زبان پهلوی کانَکیه kãnakih به معنای قنات، مجرای آب، کانال میباشد. علت این که در عربی هم گناباد را کنابد یا جنابد خوانده اند عدم وجود حرف گ در الفبای عربی میباشد و به همین علت اعراب گناباد را معرب کرده اند.نام گناپا هم زائیده ذهن خلاق ذبیح الله منصوری نویسنده کتاب خداوند الموت میباشد و پل آمیر که به عنوان نویسنده این کتاب شناخته میشود وجود خارجی نداشته و مترجم این کتاب یعنی ذبیح الله منصوری نویسنده این کتاب میباشد.
=== شعر ===
* «دو سالار هر دو ز کینه بدرد/همی روی بر گاشتند از نبرد/یکی سوی کوه گنابد برفت/یکی سوی ریبد خرامید تفت»
سطر ۱۲ ⟵ ۱۴:
 
=== نثر ===
* «در عصر سلجوقیان یک نهضت [[مسجد]]سازی به راه افتاده بود که در ابتدای شروع این نهضت مسجد جامع شهر گناباد ساخته شده استشده‌است. این [[مسجد]] دارای دو ایوان است که در سال ۶۰۹ هجری قمری ساخته شده استشده‌است. در زلزله‌های مختلف از قبیل زلزله سال ۱۳۴۷ این [[مسجد]] تخریب و دوباره بازسازی شده استشده‌است. محراب این مسجد در زمان حضور اهل تسنن ساخته شده استشده‌است و هنگامی که شیعه‌ها به این سرزمین آمده‌اند محراب این [[مسج]]د را به سمتی شرقی‌تر تغییر داده شده و یک سری تغییراتی در این محراب انجام شده استشده‌است. محراب این مسجد به صورت گچ‌بری ساخته نشده استنشده‌است بلکه محراب این مسجد به صورت قالبی ساخته شده استشده‌است
** ''رجبعلی لباف خانیکی''
* «حتی امروزه هم قنوات در [[ایران]] از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند؛ تخمین‌های متفاوتی که در دههٔ ۶۰ میلادی صورت گرفت میزان آب حاصله از قنوات [[ایران]] را درحدود ۲۰ میلیارد متر مکعب نشان داد؛ یعنی تقریباً چهارده برابر کل آب موجود در اسرائیل. برخی از این قناتها بسیار خارق‌العاده هستند از جمله قناتهای گناباد که عمق بعضی مادر چاه‌هایشان به ۳۵۰ متر هم می‌رسد. اگرچه اغلب قنوات دیگر اصلاً به این اندازه شگفت‌انگیز نیستند باز همین نکته که یک قنات معمولی حدوداً ۱۵۰ لیتر بر ثانیه آب به دست دهد، ده‌ها کیلومتر طول داشته باشد و سفرهٔ زیرزمینی اش ۴۰ متر زیر زمین باشد خود به ما می‌فهماند گذشتگان چه تلاش‌ها کرده‌اند تا از بلای [[خشکسالی]] رهایی یابند.»
** ''ج. س. ویلکینسن، محقق و قنات شناسقنات‌شناس غربی،''
* «نگاهی به فرایند شهرسازی در تمدن‌های کهن داشته باشیم. باستان شناسان وقتی سیر تکوینی یک جامعه را بررسی می‌کنند دیده‌اند معمولاً جامعه‌ها در کنار یک رودخانه شکل می‌گیرند و بزرگ می‌شوند مانند بین‌النهرین([[دجله]] و [[فرات]])، شهرهای کنار [[سند]]، رودخانه [[نیل]] و … یا در فرمی دیگر در کنار چشمه‌ها یا آب‌های جاری مردم جمع می‌شدند و جامعه ابتدایی خود را گسترش می‌دهند تا شهرها ایجاد شود مانند [[نیشابور]] که در کنار آب جاری [[کوه بینالود|بینالود]] ساخته شده استشده‌است. اما در گناباد ثابت شده نه رودخانه‌ای وجود داشته استداشته‌است و نه چشمه‌ای بوده استبوده‌است که گروه‌های انسانی در گرداگرد آن جمع شوند. پس چه اتفاقی افتاده است؟افتاده‌است؟ مردم کم‌کم دور چه پدیده‌ای سازمان یافته‌اند؛ و اینجا است که استثنای [[تاریخ]]ی شکل می‌گیرد. در این محل اول قناتی ساخته‌اند و در مرحله دوم آنجا ساکن شده‌اند. این از عجایب و شگفتی بشر است.»
** ''رجبعلی لباف خانیکی''
* «گناباد «کنابد» است. در سرتاسر شاهنامه نیز به همین نام آمده استآمده‌است. کنابد از دو واژه کنا+ بُد یا بَد تشکیل شده استشده‌است. کنا به معنای قنات است. بد به معنی دارنده است (ارتشبد و سپهبد). پس کنابد یعنی قنات آباد. در لغت نامه پهلوی به فارسی نیزگناباد را کناوات گفته استگفته‌است. وات به معنای دارایی و صاحب است. از سوی دیگر ریشه کلمه قنات نیز کنات است.»
** ''رجبعلی لباف خانیکی''
* «گناباد شهر بزرگی است در شمال خاوری تون که ابن حوقل آنرا (ینابذ) و مقدسی (جناود) نامیده‌اند و باشکال دیگر هم خوانده شده). ساختمانهای این شهر در قرن چهارم از گل بود، هفتاد دهکده داشت و آبش از کاریز حاصل می‌شد. یاقوت گوید آنرا گنابذ گویند، بجای جنابذ. حمدالله مستوفی گوید: (جنابذدر تلفظ گنابد گویند شهری کوچک است بهتر از خور چند موضع توابع دارد واو را قلعه‌ای است که پسر گودرز ساخته استساخته‌است و حصارهای محکم دارد چنان‌که از بالای آن تل ریگ تا غایت دیه‌ها و ولایتها مجموع در نظر باشد اما هرگز آن ریگ در باغات نمی‌آید و آبش از کاریز است و چهار فرسنگ درازی کاریز است و چاه آن تخمیناً هفتصد گز باشد و بیشتر کاریزها همچنین عمیق باشد و کاریزها از طرف جنوب به شمال می‌رود و قلعه‌ای بر دو طرف آنست یکی را قلعه خواشیر گویند و دیگری را قلعه درجان. حاصلش غله و میوه و ابریشم نیکو و فراوان باشد.»
** ''لسترنج مستشرق انگلیسی ـ۱۹۳۳–۱۸۵۴ میلادی (جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی تألیف لسترنج، ترجمه محمود عرفان، تهران ۱۳۳۷، ص ۳۸۴.)''