پیمان فتاحی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Writer.room (بحث | مشارکت‌ها)
جز ایجاد فاصله بین دو کلمه
Writer.room (بحث | مشارکت‌ها)
جز (اصلاح «ه» آخر چسبان همزه دار (هٔ)
خط ۱۰۵:
* «مقاومت نکن نیروی وارده را بپذیر و دشمن را با پذیرش اش، مغلوب کن.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «اگر به سمت راست صورت ات سیلی زدند، همیشه سمت چپ را جلو نیاور بلکه با همان ضربةضربهٔ اول بر زمین بیافت و با افتادگی ات زمین زیر پای حریف را خالی کن.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «جلوی ضربه‌ها را نگیر. ضربه‌ها را جهت بده. دشمن ات را نکُش، او را به دنبال خودت بِکش...»
خط ۱۱۳:
* «مبارزه جنگ نیست، صلحی هوشمندانه است و مبارز بزرگ، مبارز صلح جوی عاشق است؛ مبارزی است که بزرگترین سلاح مبارزه اش محبت اوست. او به اتکای یکی مبارزه می‌کند، چه بسا از مبارزه کردن اولیه‌ترین اصول و فرمول‌های مبارزاتی را نداند اما چون به اتکای یکی در میدان حاضر شده است چون برای یکی، به عشق یکی و برای اثبات وفاداری و غیرت و دوستی اش به یکی راهی میدان شده است ... پیروزی را قبل از ورود به میدان از آن خود کرده است. مبارز حقیقی پیش از ورود به میدان مبارزه قربانی نمی‌دهد او خودش را خیلی پیشتر از اینها قربانی ساخته است؛ غرور و منیتش را سر بریده است و روحش را تسلیم یکی کرده است او حتی فکر کردن به خودش را نیز از یاد برده است از خودگذشتگی ندارد چون خیلی پیش تر از اینها ازخودش گذشته است او بی خود است و با یکی؛ پس یکی همیشه با اوست ... و توفیق حقیقی از آن اوست...»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «در مبارزةمبارزهٔ انتحاری چیزی برای ترسیدن و به عقب رفتن وجود ندارد. این مبارزةمبارزهٔ شیران است. مبارزةمبارزهٔ شیر آسا و با تمام قدرت اش حمله می‌کند. نه از مرگ هراسی دارد و نه از دشمن خود هر چند که بسیار قوی باشد. در این مبارزه، نجات دهنده، همان قربانی است. مبارزةمبارزهٔ انتحاری حمله کردن به مرگ است. طوری که مرگ یا از مبارز بگریزد و یا توسط مبارز صید شود. چنین مرگی، نوع اعلایی از زندگی است زیرا مرگ که عامل نبودن‌ها و نیستی‌ها و نقصان‌ها است در آن راه ندارد .»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
 
خط ۱۲۵:
* «همسری، همدستی نیست پس با کسی که صرفاً می‌تواند همدست تو باشد و همکار خوبی برایت باشد ازدواج نکن. همسر تو می‌تواند هم دست تو باشد اما هم دست تو به صرف هم دستی اش نمی‌تواند همسر تو باشد. همسر تو حتماً همراه و همسفر تو در زندگی است اما همسفر تو در زندگی حتماً همسر تو نیست...»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «رابطةرابطهٔ جنسی بین دو نفر به رابطةرابطهٔ میان دو سرنوشت منجر می‌شود. زیرا آن به معنای پیوند سرنوشت است و این پیوند به شراکت طرفین در تقدیرات منجر می‌شود. هر یک در نورها و تاریکی‌های دیگری، در تأثیرات پیشین و پسین خوب و بد، در امکانات و ضد امکانات دیگری سهیم می‌شود. این شراکت تقدیری مانند زنجیر خوردن و بسته شدن دو نفر به همدیگر است. آن‌ها و آنچه بر هر یک واقع می‌شود، تا پایان جریان زندگی در این جهان و جهان‌های دیگری به دیگری تأثیر گذار است. حال این اثرات ممکن است سازنده باشد یا مخرب اما غالباً مخرب و مختل کننده است. مگر آنکه ارتباط جنسی هماهنگ رخ داده باشد.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «وقتی رابطةرابطهٔ (جنسی) میان دو نفر که با یکدیگر هماهنگی ندارند اتفاق می‌افتد این مثل آنست که دو درخت غیر پیوندی را به یکدیگر پیوند بزنید. نه تنها پیوند این دو، اتفاق نمی‌افتد بلکه ممکن است دو درخت خشک شوند و زندگی خود را به تدریج از دست دهند؛ و یا شاید، این پیوند خود را در تغییرات ناهنجار و سرطانی متجلی سازد. درخت را به بیماری کشندةکشندهٔ ظاهری یا درونی مبتلا کند و میوه و وجود آنرا فاسد و تخریب کند.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «بعضی از مواد را اگر با یکدیگر ترکیب کنید برآیند تأثیرات آن‌ها بر یکدیگر خرابی است این آن را فاسد می‌کند و شاید آن هم این را. بعضی غذاها را اگر با هم بخورید، تأثیر خوب آن‌ها بسیار بیشتر است بعضی دیگر، اگر با هم خورده شوند اثری مسموم کننده و حتی کشنده دارند. رابطه، رابطةرابطهٔ جنسی و ازدواج هم همین‌طور است.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «با کسی ازدواج نکن که تو را صرفِ خود یا دیگر خیرها کند و از خدا بازدارد حتی اگر همسر مناسبی برای تو باشد. اما اگر او توانست تو را به خدا مشغول کند و از خود بازدارد ازدواج با او برکت است.»
خط ۱۵۱:
* «هر زنده‌ای که امروز نابود شود، فردا، محرومیت ناشی از نبود آن را تجربه خواهد کرد.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «ترک طبیعت، مرگ زندگیست و نابودی انسان در نابودی طبیعت است. جامعةجامعهٔ سالم با طبیعت سالم ممکن می‌گردد زیرا طبیعت امکان زندگیست که اگر بیمار شود، همةهمهٔ زندگی انسان بیمار می‌شود و اگر این امکان افزایش یابد بر کیفیت زندگی انسان افزوده خواهد شد.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «حامیان طبیعت، حامیان حقیقت اند لکن همه انسان‌ها در برابر حفظ طبیعت مسئول اند زیرا همةهمهٔ ما در برابر حفظ زندگی و تداوم حیات خود و دیگران مسئولیم، پس نگذاریم طبیعت بمیرد. زشتی و بیماری و مرگ را از چهره اش بزدائیم زیرا محیط زیست انعکاسی از درون ماست. با نجات آن، خود را نجات داده‌ایم؛ و آنهایی که به خداوند می‌اندیشند بیاد داشته باشند که دوستی با طبیعت دوستی با خداست عشق به طبیعت عشق به خداست زیرا طبیعت مظهر و تجسم الهیست.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «طبیعت گرایی، جلوه ایی از خداگرایی طبیعی بشر است زیرا طبیعت زنده‌ترین و آشکارترین تجسم و تجلیگاه خداست...»
خط ۱۶۷:
* «بعید است که موجودی یافت شود که صید کسی یا چیزی نشده باشد یا خود قربانی نباشد.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «انسان باید همةهمهٔ امکانات خود را به فرصتی برای خدمت به خداوند تبدیل کند و آن را صرف خدمت به خداوند و انجام قصدهای آسمان نماید. هر کاری و هر راهی که به خداوند ختم شود، خوب و هماهنگ است.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «در صاد میم صید می‌رود تا از چنگال صیادان مرگ رها شود، گذشتهٔ از دست رفته خود را جبران کند و امکانات حیاتی هدر رفته را دوباره بازیابد. پس او بجای صید بودن، صیاد شدن را انتخاب می‌کند. به جای آنکه دراغلب مواقع صید شود غالباً صید خواهد کرد. از این پس او نه تنها خود را نجات می‌دهد بلکه به فکر نجات و زندگی صید شده‌های خود نیز هست. نه تنها به صید نورها و روح‌های دیگر می‌پردازد بلکه پیوسته مترصد صید کردن روح خویش است. او در خدمت آسمان و پادشاه صیادان آسمان است و از طریق صید کردن و صید نشدن، خدمت خود را عملی می‌سازد. او همه این کارها را می‌کند تا بلکه آماده شود که خداوند، پادشاه جهان، توجه‌اش را به او کامل کند و نگاه‌اش را خیره سازد تا اینکه پادشاه او را بعنوان صید همیشگی و ابدی خود بپذیرد و در این صورت او تا ابد با پادشاه آسمانها، با خداوند جهان خواهد زیست. در این حال است که برای این همزیستی، خداوند جهان، روح خود را که روح آسمانهاست به او می‌دهد، در او می‌ریزد و با روح خود او را برای همیشه در بر می‌گیرد.»
خط ۱۸۱:
* «چقدر خوشبخت است انسانی که مانند سگ وفادار خداست. سگ وفاداری که روز و شب در خدمت خدا و برای خداست. می‌دانید چرا بیشتر انسانها سگ را دوست دارند و بیش از هر حیوان دیگری سگ را به زندگی خود وارد کرده‌اند و دربارهٔ آن داستانها ساخته‌اند و گفته‌اند؟ اگر تواضع تو آنقدر نیست که سگ وفادار و بی انتظار خدا باشی، و اگر تو صیاد روحی، پس مثل باز شکاری باش که بر دست خدا نشسته است و آماده که خداوند او را بسوی هدفی گسیل کند تا آن را برای کارهای خدا صید کند.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «در اوایل تمدن بشری که تمدنی باطنی بود، انسان با به یادآوری سقوط خود از آسمان تصمیم گرفت که دوباره به آسمان برگردد و در این جهت به کشف راه‌ها و روشهای صعود به آسمان پرداخت. نتیجةنتیجهٔ این کشفیات و شهودات پدید آمدن دسته‌های مختلف فنون باطنی شد که در قدم بعدی، این فنون باطنی شکل بیرونی به خود گرفتند و ظاهر گرا شدند. کشاورزی و باغبانی، صیادی و شکار، نماز و اسماء مقدس، موسیقی و رقصها و آیین قربانی از همین سنخ بودند. فنونی برای روح زایی و زایش روح و صعود به آسمان. اما بعداً این فنون بعنوان روش‌هایی برای زندگی زمینی، توسط پیروان آن روشن بینان تغییر شکل داده شد.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «تا فرصت هست باید همةهمهٔ اقتدار از دست رفته را بازیابید و همه شکست‌ها را به توفیق‌ها بدل کنید. مخصوصاً شکستهایی که با خود، اقتدار روح شما را برده است. برای فتح بزرگ، احتیاج به فتحهای متعدد کوچک‌تر دارید.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «تو باید به پادشاه (خداوند) نشان دهی که نامزد وفادار او و بلکه وفادارترین هستی؛ بنابراین باید عدم خودباختگی خود را با قدرت تمام و بدون کمترین تزلزل نشان دهی. باید این را آشکار کنی، که فقط و فقط او را می‌خواهی و و در هر شرایطی او تنها حقیقت زندگی تواست. در این صورت، پادشاه وفاداری تو را خواهد پذیرفت و با تو تا ابد وفادار خواهد ماند و تو را خواهد داشت.»
خط ۲۱۹:
* «یگانگی با یکی، یگانه زیستن و یگانه پرستی، سه راز زندگی است.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «خوبترین شیوه هماهنگی است. این شیوةشیوهٔ جهان است.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «هماهنگ با جهان باش تا جهان با تو هماهنگ باشد.»
خط ۲۳۳:
* «دریافت کردن بدون بخشیدن ممکن نیست پس ببخش تا به تو بخشیده شود.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «به نام خداوند بخشندةبخشندهٔ مهربان، ببخش و محبت کن و مهربان باش.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «اصلی‌ترین عامل تعیین کنندةکنندهٔ زندگی انسان، شعور اوست. زندگی انعکاس شعور است و با تغییر شعور، زندگی انسان تغییر می‌کند.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «اندیشه‌ها و کلمات و تصاویر سازنده زندگی سازند.»
خط ۲۵۳:
* «با فهم معنای چیزها می‌توان از چیزها عبور کرد.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «شناخت کامل به تجربةتجربهٔ کامل منجر می‌شود. شناختن، مهارکردن و ارتباط داشتن است.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «این دنیا محل عبور است. هر لحظه از آن عبور کن.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «تغذیةتغذیهٔ زنده از شرایط زندگی و زنده زیستن است.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «مرگ پایان این جسم است اما آغاز زندگی دوباره است.»
خط ۲۶۹:
* «انسانها عموماً خواب‌اند و مشغول خواب و کابوس و رؤیا، بیدار شو و بیدار کن.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «نیروی راستی می‌تواند انسان را از همةهمهٔ بدی‌ها و تاریکی‌ها و خطرات نجات دهد.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «راستی و درستی جوهر توصیه‌های خداوند به بشر است.»
خط ۲۷۷:
* «تقدیر واقع شدنی است در عین حال تدبیر شدنی است.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «رنج زاییدةزاییدهٔ تنهایی است و راحتی در برقراری ارتباط است.»
** '' آمین- جلد اول/ ۱۳۸۷''
* «به خوبترین‌ها بپرداز نه خوب‌ها و نسبتاً خوب‌ها.»