ضرب‌المثل‌های هندی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳:
== ا ==
* «ابری که با رعد همراه باشد، نمی‌بارد.»
** مترادف فارسی: ''«[[سگ]] لاینده گیرنده نباشد.»''
** مترادف فارسی: ''«[[سگ|سگی]] كه پارس می‌كند گاز نمی‌گیرد.»''
** تمثیل: ''«از آن مترس که های و هو دارد// از آن بترس که سر به تو دارد»''
* «اگر [[خروس]] را هم زندانی کنی باز خورشید طلوع خواهد کرد.»
** مترادف فارسی: ''«[[خروس]] نباشد سحر نمی‌شود؟»''
** مترادف فارسی: ''«بلال که مرد اذان‌گو قحط نمی‌شود.»''
** مترادف فارسی: ''«مگر بلال مرد کس دیگر اذان نگفت؟»''
* «اگر سر داشته باشی هزاران عمامه هم خواهی داشت.»
** مترادف فارسی: ''«سر باشد، کلاه بسیار است.»''
** مترادف فارسی: ''«گوش باشد، گوشواره بسیار است.»''
** تمثیل: ''«چو من باشم مرا دلدار کم نیست» [[فخرالدین‌ اسعد گرگانی]]''
* «انسان بدون پول، جسد بی‌جانی بیش نیست.»
** مترادف فارسی: ''«پول را روی تابوت مرده بگذاری مرده برایت ابوعطا می‌خواند.»''
 
== ب ==
خط ۵۲:
== د ==
* «دانا می‌داند و می‌پرسد، نادان نمی‌داند در مورد چه موضوعی سؤال کند.»
** مترادف فارسی: ''«دانا هم داند و هم پرسد، نادان نداند و نپرسد.»''
* «در جمع کورها یک چشمی پادشاه است.»
** مترادف فارسی: ''«در شهر کوران یک چشمی پادشاه است.»''
** مترادف فارسی: ''«[[خرس]] در کوه، [[بوعلی سینا]]ست.»''
 
== ذ ==
خط ۷۰:
* «صبحانه بد، روز آدمی را، لباس بد، سال آدمی را و زن بد زندگی آدمی را خراب می‌کند.»
* «صدای طبل از دور دلنشین است.»
** مترادف فارسی: ''«آواز دهل شنیدن از دور خوش است»''
** مترادف فارسی: ''«به چشم، از دور هر دشتی بساط پرنگار آيد»''
** تمثیل: ''«باشد از دور خوش به گوش مجاز// از من آوازه از دهل آواز» [[سعدی]]''
* «صدضربه چکش زرگر، یک ضربه پتک آهنگر»
** مترادف فارسی: ''«صدسوزن سوزنگر، یک پتک آهنگر»''
** مترادف فارسی: ''«صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر»''
 
== ض ==
خط ۹۴:
== ک ==
* «کسی که در آب زندگی می‌کند، نباید با تمساح دشمنی کند.»
** مترادف فارسی: ''«شیشه بار داری، [[جنگ]] سنگ مکن!»''
** مترادف فارسی: ''«کسی که بار شیشه دارد به دیوانه سنگ نمی‌اندازد.»''
** مترادف فارسی: ''«تو که در بار خود آبگینه داری// چرا بر بار مردم می‌زنی سنگ؟»''
** تمثیل: ''«هندویی نفت‌اندازی همی‌آموخت، حکیمی گفت: تورا که خانه نیین است، بازی نه این است!» [[سعدی]]''
 
== گ ==