رالف والدو امرسن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
[[تصویر:RWEmerson.jpg|thumb|من در طبیعت وحشی احساس ارزشمند و آشنایی را درک کرده‌ام که در خیابان‌ها و دهکده‌ها هرگز به‌آن دست نیافته‌ام. در دشت‌های آرام، به‌ویژه در مرزهای افق دوردست، انسان شاهد دل‌انگیزترین و باشکوه‌ترین زیبایی‌ها که با سرشت او همگون است، می‌باشد.]]
'''[[W:رالف والدو امرسن|رالف والدو امرسن]]'''، فیلسوف، نویسنده و شاعر آمریکایی،آمریکایی. زادروز: ([[W:۲۵ مه]] [[۱۸۰۳ (میلادی)|۲۵ مه ۱۸۰۳ میلادی]]). -وی در تاریخ ([[W:۲۷ آوریل]] [[۱۸۸۲ (میلادی)|۲۷ آوریل ۱۸۸۲ میلادی]]) در ماساچوست درگذشت.
 
== دارای منبع ==
* «انسانی‌که عزم به‌تنهازیستنبه ‌تنهازیستن نموده‌است باید از خانه و کاشانه خویش به‌همانبه ‌همان نسبت دوری جوید که از جامعه. من به‌هنگامبه‌ هنگام مطالعه و نوشتن احساس تنهایی نمی‌کنم هرچند که در اطرافم هیچ‌کس نباشد. اما اگر کسی می‌خواهد تنها باشد، ستارگان آسمان را به‌اوبه ‌او نشان بده.»
** ''طبیعت، ترجمه به‌آلمانیبه ‌آلمانی از: Harald Kiczka زوریخ،زوریخ/ ۱۹۹۸، ص. ۱۳''
* «دانستن یعنی پی‌بردن به‌اینبه‌ این که نمی‌توانیم بدانیم.»
** ''Montaigne oder der Skeptiker''
* « سال‌ها، چیزهای زیادی به‌مابه ‌ما می‌آموزد که روزها از آن بی‌خبر است.»
** '' Essays''
* «من در طبیعت وحشی، احساس ارزشمند و آشنائی را درک کرده‌ام که در خیابان‌ها و دهکده‌ها هرگز به‌آنبه ‌آن دست نیافته‌ام. در دشتهایدشت‌های آرام، به‌ویژهبه ‌ویژه در مرزهای افق دوردست، انسان شاهد دل‌انگیزترین و باشکوه‌ترین زیبائی‌ها که با سرشت او همگون است، می‌باشد.»
** ''طبیعت، ترجمه به‌آلمانیبه ‌آلمانی از: Harald Kiczka زوریخ،زوریخ/ ۱۹۹۸، ص. ۱۷''
* «هیچ‌چیز برای همیشه به‌روندیبه‌ روندی نادرست تن در نمی‌دهد.»
** ''نقل‌شده از: James Champy: Reengineering im Management, ۱۹۹۵''
 
خط ۱۷:
* «[[آزادی]] هیچ‌وقت انتظار ما را ندارد، ما باید در طلبش از دل و جان دریغ نکنیم، چه در هیچ‌جایی از زوایای تاریخ سراغ نداریم که آزادی و دموکراسی سهل و ساده تحصیل شده‌باشد.»
* «آن‌چه هستید شما را بهتر معرفی می‌کند تا آن‌چه می‌گویید.»
* «آن‌که در [[آرزو|آرزوی]] دیدن زیبائی‌های جهان هستی عزم سفر کند، زمانی به‌گمشدهبه ‌گمشده خویش دست خواهد یافت که آن‌را در بطن خود پرورده باشد.»
* «اگرچه [[جنگ]] برای اصلاح حال ملت و افزایش آبادانی آغاز می‌گردد لیکن حقیقت این است که در طی [[جنگ]]، در حیات اجتماعی و [[سیاست|سیاسی]] بحران عظیم پدیدار می‌شود.»
* «اگر زنجیری به‌گردنبه ‌گردن دیگری بیندازید، سر دیگر آن به‌گردنبه ‌گردن خودتان گره می‌خورد.»
* «اگر هرکس با فکر خود و بدون نفوذ خارجی برای رسیدن به‌هدفشبه‌ هدفش کوشش کند، سرانجام طبیعت تسلیم او شده و دنیا به‌اوبه ‌او اقبال می‌کند.»
* «اولین اغفال سیگار این است که هنگام کشیدن آن در عین بی‌کاری تصور می‌کنیم کاری انجام می‌دهیم.»
* «برده، فقط یک آقا دارد، اما شخص طماع نسبت به‌هرکسبه ‌هرکس که او را یاری می‌کند برده است.»
* «پاداش کاری‌کهکاری‌ که خوب انجام گرفته‌است همان انجام کار است.»
* «تار و پود روح [[مادر]] را از مهربانی بافته‌اند.»
* «تمدن، نتیجه نفوذ زنان پارسا است.»
* «زندگی انسان یعنی اندیشه روزانه او.»
* «زیبائیزیبایی در زن ِ بدون‌وقار مانند تور ماهی‌گیری فرسوده، سوراخ سوراخ است.»
* «صاحبان اخلاق روح جامعه خود هستند.»
* «عقیده خود را در عملکردتان پیاده کنید.»
* «کسی را که اصلأ حقی ندارد، زودتر از کسی که نیمی از حق به‌جانببه ‌جانب اوست، می‌توان قانع کرد.»
* «گل‌ها، تبسم زمین هستند.»
* «ما مالک لوازم مادی نمی‌شویم، مملوک آن می‌گردیم.»
* «مردی‌که از تمام مساعدت‌های خارجی چشم بپوشد و آن را دور اندازد و شخصأ وارد میدان شود و به‌نیرویبه ‌نیروی خود برپا ایستد، مردی است که نیرومندی و موفقیت را برایش پیش‌بینی می‌کنم.»
* «وقتی انسان [[دوستی|دوست]] واقعی دارد که خودش هم یک دوست واقعی باشد.»
* «وقتی که پیر می‌شویم، صورت زیبا، به‌سیرتبه ‌سیرت زیبا می‌پیوندد.»
* «هر انقلابی ابتدا جرقه‌ای ار افکار یک انسان بوده‌است.»
* «هرچه مارا محدود می‌کند ما اسمش را می‌گذاریم بخت و اقبال.»
خط ۴۴:
 
== درباره امرسن ==
* «امرسن به‌ندرتبه ‌ندرت دست به‌قلم می برد مگر اینکه ابتدا چند صفحه از [[کتاب]] [[افلاطون]] را مطالعه کند.»
** ''[[مارسل پروست]] - ۳۴۵۸۳۴۴۱۸۷ Tage des Lesens, ISBN ص. ۳۶''
* «امرسن صاحب چنان صمیمیت درخشان و نیک‌منشانه‌ای بود که هر چهرهٔ عبوسی را خلع سلاح می‌کرد.»
خط ۵۸:
{{ویکی‌پدیا}}
{{ناتمام}}
{{میانبر}}
[[رده:نویسندگان|امرسن، رالف والدو]]
[[رده:شاعران|امرسن، رالف والدو]]