فاطمه زهرا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
کمی تمیزکاری و حذف القاب
خط ۱:
'''[[w:فاطمه زهرا|فاطمه زهرا]]'''، (۶۰۵ م. - ۶۳۲ م.)، دختر [[محمد بن عبدالله|محمد بن عبدالله، پیامبر اسلام]] و [[خدیجه]]، و همسر [[علی بن ابی‌طالب]].
[[پرونده:Siyer-i Nebi - Muhammad gibt Fatimas Hand Imam Ali.jpg|۲۲۰px|بندانگشتی|چپ| <small>یک نگارگری کهن :پیامبر دست فاطمه را بر دست علی می‌نهد</small>.]]
 
== گفتاوردها ==
خط ۷:
* «هر کس عبادت‌ها و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت‌ها و برکات خود را برای او تقدیر می‌نماید.»
** <small>بحار: ج ۶۷، ص ۲۴۹، ح ۲۵</small>
* «بگو به غایبی که در زیر لایه‌های خاک است / آیا صدای شیون مرا می‌شنوی ؟می‌شنوی؟// بر من سختی‌هایی فروریخت که / اگر بر روزها فرو می‌ریخت، به شب تبدیل می‌شد// همانا در سایهٔ محمد بودم / و از دشمنی و کینه‌ای نمی‌ترسیدم، و او یاورم بود// امروز در برابر فرومایه ذلیلم و می‌ترسم به من ستم شود / حال آنکه ستمگر را با پیراهنم دفع خواهم کرد// اگر در دلِ شب قُمری بر شاخه‌ای بگرید / در حقیقت برای من است که می‌گرید// پس از تو، حزن را مونسِ خود خواهم کرد / و اشک را برای خود حمایل می‌کنم.»
** ''مرثیهٔ او پس از فوت پدرش''<small>ترجمه شده از عربی</small>
* «آفاقِ آسمان‌ها غبارگرفت و تیره گردید / خورشیدِ روز و بام-و-شام هر دو یکسان شد// و زمین پس از وفاتِ پیامبر دردمند شد / و از روی تأسف بر او می‌لرزد// پس باید که شرق و غرب گیتی بر او بگریند / و باید هر مصری و یمانی بر او اشک ریزند.»
** ''مرثیهٔ او پس از فوت پدرش''، <small>ترجمه شده از عربی</small>
* «بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم ترنرم‌تر و مهربان تر باشد، و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده‌اند.»
** <small>کنزالعمال، ج ۷، ص۲۲۵</small>
* «در خدمت [[مادر]] باش؛ زیرا که بهشت زیرِ گام‌های مادران است، نتیجه آن نعمت‌های بهشتی خواهد بود.»
** <small>توضیح:اشاره به حدیثِ معروف: «الجنة تحت أقدام أمهات (بهشت، زیر گام‌های مادران است).»</small>
** <small>بحار الانوار: ج ۶۷، ص ۲۴۹، ح ۲۵٫</small>
* «گواهی می‌دهم که معبودی جز خداوند نیست و شریکی ندارد، که این امر بزرگی است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندی که چشم‌ها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز می‌باشند. موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده‌ای موجود شوند، و آنها را پدید آوردپدیدآورد بدون آنکه از قالبی تبعیّت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد،پدیدآورد، بی‌آنکه در ساختن آنها نیازی داشته و در تصویرگری آنها فائده‌ای برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهی بر طاعتش، واظهار قدرت خود، و شناسائی راه عبودیت و گرامی داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوی بهشتش رهنمون گردد...گردد…<ref> [http://www.askdin.com/thread5117.html خطبه حضرت فاطمه زهرا]</ref>
* «خداوند [[ایمان]] را برای پاک کردن شما از شرک قرار داد،
:و [[نماز]] را برای پاک شدن شما از تکبر،
خط ۳۷:
:و ترک سرقت را برای الزام به پاکدامنی،
:و شرک را حرام کرد برای اخلاص به پروردگاری او،
بنابراین، از [[خدا]] آن گونه که شایسته استشایسته‌است بترسید و نمی می‌رید، مگر آن که مسلمان باشید، و خدارا درآنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته استداشته‌است اطاعت کنید، زیرا که «از بندگانش، فقط آگاهان، از خدا می‌ترسند.» (سوره فاطر)<ref> [http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=8010 خطبه فاطمه زهرا (س)]</ref>
* «هر چه بیشتر زندگی کنی، روزگار چیزهای شگفتی به تو نشان خواهد داد...داد…»
** <small>در روز وفاتش. در بستر بیماری</small>، <small>منبع: احتجاج، از طبرسی؛ کشف الغمه .</small>
* «ای ابا الحسن! همسرم! همانا رسول خدا با من عهد بست واظهار نمود: من اوّل کسی هستم از اهل بیتش که به او ملحق می‌شوم و چاره‌ای از آن نیست، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهی خشنود باش .»
** <small>بحارالا نوار: ج ۴۳، ص ۲۰۰، ح ۳۰.</small>
خط ۴۵:
** <small>بحارالا نوار: ج ۴۳، ص ۵۴، ح ۴۸.</small>
* «سه چیز از دنیا برای من دوست داشتنی است: تلاوت قرآن، نگاه به صورت رسول خدا، انفاق و کمک به نیازمندان در راه خدا..»
* «اول همسایه، سپس خانه ...»
** <small>علل الشّرایع: ج ۱، ص ۱۸۳، بحارالا نوار: ج ۴۳، ص ۸۲، ح ۴.</small>
* «من از خدای خود شرم دارم که از تو [ [[علی ابن ابیطالب]] ] چیزی را در خواست نمایم و تو توان تهیه آن را نداشته باشی .»
** <small>اءمالی شیخ طوسی: ج ۲، ص ۲۲۸.</small>
 
== درباره ==
=== دربارهٔ او ===
* «سوگند به خدا که فاطمه هیچ‌گاه مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود.ننمود؛ و من هرگاه به فاطمه نگاه می‌کردم، غم و اندوه از من زدوده می‌شد .»
** ''[[علی بن ابی‌طالب]]'' <small>بحارالانوار، ج ۴۳، ص 134</small>
* «هر جمعی که از دو [[دوست]] باشد، به ناچار به جدایی می‌انجامد/ و دوستی‌هایی که بی جدایی باشد، اندک است// از دست دادنِ فاطمه پس از [[محمد بن عبدالله|پیامبر]] / دلیل آنست که دوستی نمانده استنمانده‌است
** سرودهٔ ''[[علی بن ابی‌طالب]]'' پس از وفاتِ فاطمه، <small>ترجمه شده از عربی، منبع:مستدرک‌علی‌الصحیحین، حاکم نیشابوری</small>
* «هر کس فاطمه را حقیقتاْ بشناسد، بی گمان [[شب قدر]] را درک کرده استکرده‌است
** ''[[جعفر صادق]]'' <small>بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۵</small>
* «من نام دخترم را ''فاطمه'' گذاشتم، زیرا خدا او را و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته استداشته‌است
** <small>توضیح: معنی «الفاطمة»: دختربچهٔ دوساله‌ای که از شیر گرفته شده و او را از شیر مادرش دور نگه دارند.</small>
** به روایت [[علی‌رضا]]، <small>عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۴۶</small>
* «برای من در دختر پیامبر الگوی نیکویی است.»
** ''[[محمد مهدی]]'' <small>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰</small>
* «فاطمه ستاره‌ای درخشان در میان زنان جهان است.»
** ''[[جعفر صادق]]'' <small>کافی، ج ۱، ص ۱۹۵</small>
* «فاطمه در هر بامداد شنبه به مزار شهیدان می‌رفت .»
** ''[[جعفر صادق]]'' <small>وسائل الشیعة، ج ۲، ص ۸۷۹</small>
{{شعر}}
{{ب|ختم بود بر تو دلربایی، چونانک|نیکی و پاکی به دخت احمد مختار}}
خط ۷۲:
{{ب|فاطمه، فرخنده مام یازده سرور|آن به دو گیتی پدرش، سید و سالار}}
{{ب|پرده‌نشین حریم احمد مرسل|صدر گزین بساط ایزد دادار}}
{{ب|عرفان، عقد است و اوست واسطه‌یواسطهٔ عقد|ایمان، پرگار و اوست نقطه‌ینقطهٔ پرگار}}
{{ب|از پی تعظیم نام نامی زهراست|اینکه خمیده استخمیده‌است پشت گنبد دوار}}
{{ب|بر فلک ایزدی است نجمی روشن|در چمن احمدی است نخلی پربار}}
{{ب|بار ولایش به دوش گیر و میندیش|ای شده دوش تو از گناه گرانبار!}}
{{ب|عصمت، چرخ است و اوست اختر روشن|عفت، بحر است و اوست گوهر شهوار}}
{{ب|کوس کمالش گذشته از همه گیتی|صیت جلالش رسیده در همه اقطار}}
{{ب|فر و شکوه و جلال و حشمت او را|گر بندانی، ببین به نامه و اخبار }}
{{ب||''[[محمدتقی بهار]]'' <ref>http://fa.wikisource.org/wiki/ملک_الشعرا_بهار_(قصاید)/ای_زده_زنار_بر،_ز_مشک_به_رخسار!</ref>}}
{{پایان شعر}}
* «حضرتِ زهرا، مجمعِ همهٔ فضایل انسانی است؛ حضرتِ زهرا معصوم است؛ او، در حدِّ کمال، واجدِ تمامی آن فضایلی است که یک انسان می‌تواند داشته باشد. حضرت زهرا یک قلّه است؛ قلّه‌ای که همهٔ انسان‌هایی که در راهِ کمال گام برمی‌دارند، در دامنهٔ آن حرکت می‌کنند و برای اینکه راه را گم نکنند و لحظه به لحظه کمال یابند باید به آن قلّه نظر داشته باشند. زهرا قلّه‌است، نه فقط برای زنان ما بلکه برای همهٔ مردان و زنانی که خواستارِ کسب فضایل انسانی و کمال هستند.»
** ''[[محمد خاتمی]]'' <small>سخنرانی به مناسبت سالروز میلاد [[فاطمه زهرا|حضرتِ زهرا]]، استادیوم شهید شیرودی تهران، ۲۶ مهر ۱۳۷۶</small><ref>{{یادکرد کتاب |عنوان =زنان و جوانان| سال =۱۳۸۸| ناشر =طرح نو|مکان =تهران| شابک =۹۷۸۹۶۴۷۱۳۴۳۳۰| صفحه =۱۵}}</ref>
 
: «اىای پسرعمو! توهرگز مرا در دوران زندگىزندگی دروغگو وخائن نیافتىنیافتی و هرگز با فرمانت مخالفت نکردم.» علىعلی علیه السلام که شاهد درگذشت تنها یاور و تسلىتسلی بخش خود است، مى‏فرمایدمی‌فرماید: «پناه به خدا! تو داناتر و پرهیزگارتر و گرامى‏ترگرامی‌تر و نیکوتر از آنىآنی که من به جهت مخالفت کردنت‏کردنت با خود، تو را نکوهش کنم. دورىدوری از تو و احساس فراقت‏فراقت برمن گران خواهد بود ولىولی گریزىگریزی از آن نیست. به خدا سوگند! با رفتنت مصیبت رسول خدا صلىصلی الله علیه و آله را برمن تازه کردىکردی. انالله و اناالیه راجعون از این مصیبت‏مصیبت بزرگ و دردناک و تاثرآور و حزن‏انگیزحزن‌انگیز
: «... دو سید جوانان اهل بهشت از ماست و «صبیة النار» از شماست، کودکانىکودکانی که نصیب آنان آتش گردید. بهترین زنان جهان از ماست.ماست؛ و «حمالة‏الحطب‏حمالةالحطب‏» آنکه هیزم کشد براىبرای دوزخیان از شماست. این فضلیت‏هافضلیت‌ها از ماست و آن فضیلت‏هافضیلت‌ها از شماست...شماست…»
:در شعرىشعری که به او منسوب است می‌گوید:
:من به فاطمه و فرزندانش مباهات مى‏کنممی‌کنم! آن گاه به رسول خدا صلىصلی الله علیه و آله افتخار مى‏کنممی‌کنم در آن هنگام که فاطمه را به همسرىهمسری من درآورد.» شخصیت والایىوالایی چون حضرت علىعلی علیه السلام به همسرىهمسری بانوىبانوی جهان افتخار مى‏کندمی‌کند و همسرىهمسری با او را ملاک برترىبرتری خود و شایستگى‏اششایستگی‌اش بر رهبرىرهبری اسلام مى‏داندمی‌داند.
 
علی
 
: «شبىشبی دیدم مادرم در محراب به نماز ایستاده استایستاده‌است و تا طلوع خورشید مشغول رکوع و سجود بود و شنیدم براىبرای یکایک مردان و زنان دعا مى‏کردمی‌کرد و آنان را نام مى‏بردمی‌برد ولىولی براىبرای خود چیزىچیزی نخواست. عرض کردم: مادر! چرا همان گونه که براىبرای دیگران دعا مى‏کنى،می‌کنی، براىبرای خود دعا نمى‏کنى؟نمی‌کنی؟ فرمود: فرزندم! اول همسایه بعد از آن خانه.»
:حسن مجتبىمجتبی
 
: «مرا بین کشته شدن و ذلت مخیر کرده‏اندکرده‌اند و من هرگز تن به ذلت نمى‏دهمنمی‌دهم. خدا و رسول خدا مرا از چنین کارىکاری باز مى‏دارندبازمی‌دارند. همچنین نیاکان پاک دامن‏هاىپاک‌دامن‌های مطهر و پاکیزه اجازه چنین پذیرشىپذیرشی را به من نمى‏دهندنمی‌دهند
 
:آن زمان که رسول خدا صلىصلی الله علیه و آله در خانه ام‏سلمهام‌سلمه بودند، یکىیکی از فرشتگان الهىالهی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: نور را به عقد نور درآور. پیامبر فرمود: چه کسىکسی را براىبرای چه کسى؟کسی؟ گفت: دخترت فاطمه علیها السلام را براىبرای على‏ابن‏ابى‏طالبعلی‌ابن‌ابی‌طالب. سپس در حضور سه فرشته الهی جبرئیل و میکائیل و صرصائیل حضرت فاطمه را به عقد على علی درآوردند. دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مى‏داردمی‌دارد.
 
حسین
 
: «وقتىوقتی که قیامت فرا رسد، منادىمنادی ندا مى‏دهدمی‌دهد: در این روز، ترس و اندوهىاندوهی به خود راه ندهید. همه خوشحال از این عفو عمومىعمومی سربالا مى‏برندمی‌برند. فاطمه علیها السلام وارد محشر مى‏شودمی‌شود و گفته مى‏شودمی‌شود کسانىکسانی که به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان شدند به جز مسلمانانىمسلمانانی که دوستدار اهل‏بیتاهل‌بیت هستند، همگىهمگی سرها را بزیر اندازند. آن گاه اعلام مى‏شودمی‌شود: این است فاطمه دخت محمد صلىصلی الله علیه و آله. او و همراهانش به سوىسوی بهشت مى‏روندمی‌روند. خداوند فرشته‏اىفرشته‌ای را خدمت وىوی مى‏فرستدمی‌فرستد و مى‏گویدمی‌گوید: حاجتت را از من بخواه! فاطمه عرضه مى‏داردمی‌دارد: پروردگارا! حاجت من آن است که مرا و کسانىکسانی را که فرزندان مرایارىمرایاری کردند، مورد عفو قرار دهىدهی
:سجاد
 
: «... چون قیامت‏شود،قیامت‌شود، جبرئیل ندا مى‏دهدمی‌دهد: خدیجه دختر خویلد کجاست؟ مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، ام کلثوم خوهر موسىموسی کجایند؟ آنان از جاىجای بربرمی‌خیزند… مى‏خیزند... اىای اهل محشر! امروز من کرامت را براىبرای محمد و علىعلی و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام قرار دادم. سرها را پایین بیاندازید و چشمها را فرو ببندید، چون فاطمه مى‏خواهدمی‌خواهد به بهشت‏برودبهشت‌برود. سپس جبرئیل ناقه‏اىناقه‌ای بهشتىبهشتی مى‏آوردمی‌آورد و آن حضرت را به بهشت مى‏بردمی‌برد و لیکن ایشان وقتىوقتی نزدیک بهشت مى‏رسدمی‌رسد درنگ مى‏کندمی‌کند. خداوند مى‏فرمایدمی‌فرماید: درنگ شما براىبرای چیست؟ فاطمه مى‏گویدمی‌گوید: پروردگارا! دوست دارم در چنین روزىروزی مقامم شناخته شود. خداوند مى‏فرمایدمی‌فرماید: اىای دختر حبیبم! برگرد و نظر افکن و هرکس را که دوستىدوستی تو یا دوستىدوستی یکىیکی از فرزندان تو در دلش باشد، او را گرفته و وارد بهشت کن.» در ادامه امام باقر علیه السلام مى‏فرمایدمی‌فرماید: «به خدا سوگند! اىای جابر در آن روز فاطمه شیعیان و دوستانش را همانند پرنده‏اىپرنده‌ای که دانه خوب را از دانه بد جدا مى‏کند،می‌کند، از بین جمعیت جدا مى‏کندمی‌کند
:محمدباقر
 
: «فاطمه، صدیقه کبرىکبری است. محور حرکت انسانهاىانسانهای گذشته، معرفت و شناخت‏حضرتشناخت‌حضرت فاطمه بوده استبوده‌است
 
: «نبوت هیچ پیامبرىپیامبری تکمیل نشد مگر این که به فضیلت آن حضرت اقرار نموده، محبت او را دارا باشد.»
 
:منظور از «لیلة‏» فاطمه و منظور از «قدر» خداوند است. هرکس فاطم را آن گونه که سزاوار است، بشناسد، «لیلة‏القدرلیلةالقدر» را درک کرده استکرده‌است
:جعفر صادق
 
:« «همانا فاطمه، صدیقه و شهیده است » سلیمان جعفر مى‏گویدمی‌گوید: از امام کاظم علیه السلام شنیدم که فرمودند: « در خانه‏اىخانه‌ای که اسم محمد یا على،علی، حسن، حسین، جعفر، عبدالله و از زنان، فاطمه باشد، فقر و تنگدستىتنگدستی وارد نخواهد شد. »
:موسىموسی کاظم
 
:پیامبر صلىصلی الله علیه و آله به علىعلی علیه السلام فرمودند:سه فضیلت‏بهفضیلت‌به تو داده شد که به من داده نشده استنشده‌است. علىعلی علیه السلام عرض کرد: چه چیزهایىچیزهایی به من داده شده است؟شده‌است؟ فرمود: تو پدر زنىزنی چون من دارىداری که من چنین پدر زنىزنی ندارم، همسرىهمسری چون فاطمه به تو داده شده که به من داده نشده است،نشده‌است، حسن و حسین به تو داده شده که به من داده نشده استنشده‌است
 
:پس از ازدواج علىعلی و فاطمه علیهما السلام خداوند عزوجل فرمودند: «اگر علىعلی علیه السلام را نمى‏آفریدمنمی‌آفریدم براىبرای دخترت فاطمه همتا و همسرىهمسری در روىروی زمین یافت نمى‏شدنمی‌شد
:رضا
 
:در حج از طرف مادرت نیز زیارت کردم و گاهىگاهی هم نکردم;نکردم؛ فرمودند: «آن را زیاد کن، زیرا که برترین چیزىچیزی است که بدان عمل مى‏کنىمی‌کنی.» زکریا بن آدم نقل مى‏کندمی‌کند: «در محضر امام رضا علیه السلام بودم که امام جواد علیه السلام در حالىحالی که بیش از چهار سال از عمرش نگذشته بود، وارد شد. وقتىوقتی نشست دستش را روىروی زمین قرار داد و سر به آسمان بلند نمود و مدتىمدتی طولانىطولانی به فکر فرو رفتفرورفت. امام رضا علیه السلام فرمود: جانم فدایت! چرا این چنین در اندیشه‏اى؟اندیشه‌ای؟ پاسخ داد: به جهت‏ستم‏هایىجهت‌ستم‌هایی که نسبت‏بهنسبت‌به مادرم فاطمه علیها السلام انجام دادند.»
:جواد
* «دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مى‏ داردمی‌دارد
* هادی
 
: «آن هنگام که خداوند آدم و حوا را آفرید، آنان در بهشت‏بهشت به خود مباهات مى‏ کردندمی‌کردند. آدم به حوا گفت: خداوند هیچ مخلوقىمخلوقی بهتر از ما نیافریده است. خداوند به جبرئیل فرمود: این دو بنده‏بنده ام را به فردوس برین ببر! زمانىزمانی که وارد فردوس شدند، چشمانشان به بانویىبانویی افتاد که جامه‏جامه اىای زیبا از جامه‏جامه‌های هاىبهشتی بهشتى در برداشتدربرداشت و تاجىتاجی نورانىنورانی بر سرگذاشته و دو گوشواره درخشان به گوشش آویخته بود و بهشت از پرتو نور چهره ‏اشاش درخشان بود. حضرت آدم به جبرئیل گفت: حبیبم جبرئیل! این بانو که از زیبایىزیبایی چهره‏چهره اش بهشت نورانىنورانی گشته، کیست؟ گفت: او فاطمه دختر محمد صلىصلی الله علیه و آله پیامبرىپیامبری از نسل تو است که در آخرالزمان خواهد آمد. گفت: این تاجىتاجی که برسردارد، چیست؟ پاسخ داد: شوهرش على‏علی بن ابیطالب علیه السلام است. گفت: این دو گشواره که بر دو گوش او است چیست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسین مى‏ باشندمی‌باشند. آدم گفت: حبیبم! آیا اینان پیش از من آفریده شده‏ اند؟شده‌اند؟ گفت: بلى،بلی، اینان در علم مکنون خداوند چهارهزار سال پیش از آن که تو آفریده شوى،شوی، وجود داشتند.»
*«دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مى‏ دارد.»
:حسن عسکرىعسکری
*هادى
 
: «دختر رسول خدا فاطمه علیها السلام براىبرای من سرمشق و الگوىالگوی نیکویىنیکویی است.»
:«آن هنگام که خداوند آدم و حوا را آفرید، آنان در بهشت‏ به خود مباهات مى‏ کردند. آدم به حوا گفت: خداوند هیچ مخلوقى بهتر از ما نیافریده است. خداوند به جبرئیل فرمود: این دو بنده‏ ام را به فردوس برین ببر! زمانى که وارد فردوس شدند، چشمانشان به بانویى افتاد که جامه‏ اى زیبا از جامه‏ هاى بهشتى در برداشت و تاجى نورانى بر سرگذاشته و دو گوشواره درخشان به گوشش آویخته بود و بهشت از پرتو نور چهره ‏اش درخشان بود. حضرت آدم به جبرئیل گفت: حبیبم جبرئیل! این بانو که از زیبایى چهره‏ اش بهشت نورانى گشته، کیست؟ گفت: او فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و آله پیامبرى از نسل تو است که در آخرالزمان خواهد آمد. گفت: این تاجى که برسردارد، چیست؟ پاسخ داد: شوهرش على‏ بن ابیطالب علیه السلام است. گفت: این دو گشواره که بر دو گوش او است چیست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسین مى‏ باشند. آدم گفت: حبیبم! آیا اینان پیش از من آفریده شده‏ اند؟ گفت: بلى، اینان در علم مکنون خداوند چهارهزار سال پیش از آن که تو آفریده شوى، وجود داشتند.»
:مهدی
:حسن عسکرى
 
:«دختر رسول خدا فاطمه علیها السلام براى من سرمشق و الگوى نیکویى است.»
:مهدى
 
== نوشتارهای وابسته ==
سطر ۱۴۷ ⟵ ۱۴۶:
* [[علی بن ابی‌طالب]]
* [[خدیجه]]
 
 
== پانویس ==