آدولف هیتلر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۲۲:
* «بهترین وسیله برای شکست یک ملت، ناتوان ساختن انرژی و ارادهٔ معنوی آن ملت است.»
* «وقتی کسی شمشیری در یک طرف ترازو میگذارد،برای حفظ تعادل باید شمشیری از همان جنس در کفه دیگر ترازو قرار داد..!»
* «آری،این حرف درستی است که انسان خیلی زود به فقر و گرسنگی و بسیاری چیزها عادت می کند و نسبت به همه چیز بدبین میشود.بسیاری از کارگران را دیده بودم که در دوران روستاگری چون درآمد مرتبی داشتند با ملت و دولت دوست و مهربان بودند و اگر هم از آنان نامهربانی میدید باز هم از آرامش و صلح لذت میبردند.اما وقتی به شهر میامدند در اثر چند بار بیکاریهای مکرر و تحمل بی نوایی،عاطفه و احساس انسانی را از دست داده و خوی یغماگری در آنها زنده میشد و برای ارتکا به هرعملی آمادگی پیدا میکردند.وای به وقتی که این کارگران صاحب زن و فرزند هم بودند…بودند…تا پولی در منزل بود با لقمه نانی میساختند،اما وقتی کارد به استخوان می رسید،لطف و شفقت خانوادگی نیز از بین میرفت و کارگر بدبخت باید با دوجبهه یکی در خانه و یکی در خارج از خانه نبرد میکرد…کشمکش ها و منازعات خانوادگی از اینجا آغاز شد،دیگر نه پسر پدر را و نه پدر پسر را دوست داشت.پدر برای سرگرمی و تسکین به مشروب پناه میبرد،روزهای تعطیل روز بدمستی و مشروب خوری او بود و برای اینکه بتواند با زن و فرزند خود خوب نبرد کند،به مشروب توسل میجوید و زن بدبخت با هزار کشمکش و دعوا یک سکه پول از شوهرش می گیرد،با این حال او مست و مدهوش به منزل می آید و پس فردا چون میبیند که باید با جیب خالی از منزل خارج شود خدا میداند که چه صحنه ها و تراژدی ها بین زن و شوهر به وجود می آبد…»
* «همیشه مردان خوب در منجلاب بدبختی دست و پا می‌زنند.»
تا پولی در منزل بود با لقمه نانی میساختند،اما وقتی کارد به استخوان می رسید،لطف و شفقت خانوادگی نیز از بین میرفت و کارگر بدبخت باید با دوجبهه یکی در خانه و یکی در خارج از خانه نبرد میکرد…
کشمکش ها و منازعات خانوادگی از اینجا آغاز شد،دیگر نه پسر پدر را و نه پدر پسر را دوست داشت.پدر برای سرگرمی و تسکین به مشروب پناه میبرد،روزهای تعطیل روز بدمستی و مشروب خوری او بود و برای اینکه بتواند با زن و فرزند خود خوب نبرد کند،به مشروب توسل میجوید و زن بدبخت با هزار کشمکش و دعوا یک سکه پول از شوهرش می گیرد،با این حال او مست و مدهوش به منزل می آید و پس فردا چون میبیند که باید با جیب خالی از منزل خارج شود خدا میداند که چه صحنه ها و تراژدی ها بین زن و شوهر به وجود می آبد…»
 
== بدون منبع ==