احمد محمود: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۱۸:
=== غریبه‌ها و پسرک بومی ===
* «وقتی که حرف‌ها تو مغز آدم جوش می زنن و تو دل آدم آتیش می‌ندازن، همه گرم و گیران ولی همچین که از دهن بیرون ریخته شدن و گرمای خون ازشون گرفته شد و رفتن تو قالب کلمات، همه سرد و یخ زده می شن»<ref>احمد محمود، غریبه‌ها و پسرک بومی، انتشارات معین، ۱۳۹۱.</ref>
* «یهو خراب می شی مثل یک ساختمون، مثل یه عمارت که رو لجن بنا شده باشه. صدای خراب شدن خودتو می شنفی … چطور بگم؟ … می شنفی که یه چیزی تو دلت خراب شد. رو هم ریخت. رو هم! اون وقت دیگه تو هیچی نداری … نه دستی که نوازشت کنه … نه اعتماد و نه … می دونی مرد … اون وقت از خودت بیشتر از هر کسی بدت می یاد … دلت می خواد که دنیا رو سرت خراب بشه…» شیرین
سمیرا بهترین دوست من است
 
خط ۵۴:
 
=== داستان یک شهر ===
* «حرف که می‌زد نگاهش رنگ سبزه‌های نورستهٔ به شبنم نشسته می‌گرفت.»<ref>احمد محمود، داستان یک شهر، انتشارات معین، ۱۳۸۶.</ref>ارشآرش کم مو پس
* «ماه بالا آمده‌است. دریا جان دارد. انگار حرف می‌زند. صدایش آنقدر آرام است و آنقدر خوش به گوش می‌نشیند که انگار می‌خندد.»
شیرین به داستان خواندن علاقه دارد
خط ۷۲:
 
== منابع ==
{{ویکی‌پدیا}}
{{ویکیپدیا}}
{{پانویس|۲}}
شیرین محمودی