پرونده هری کبر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲:
:: «خب نظرت چیه؟»
:: «بد نیست، ولی فکر میکنم تو بیش از اندازه به واژهها اهمیت می دی.»
:: «واژه ها! خب وقتی می خوای داستان بنویسی واژهها
:: «بله ولی یاد باشه که معنایی که واژهها دارند از خودشون خیلی مهمتره.»
:: «یعنی چی؟»
:: «ببین یک لغت، برای همه فقط یک لغت است، همه میتوانند ازش استفاده کنند. فقط کافیه یک
:: «چطوری؟»
:: «ببین مارکوس، یک لغت انتخاب کن، آن وقت تو همه کتابت ازش استفاده کن. مثلاً پرندگان. بعد از یک مدت خوانندهها دیگه پرندگان را نماد کتابهای تو میدانند و وقتی که ببیننت مثلاً میگویند: آقای گولدمن شما خیلی خوب دربارهٔ پرندهها صحبت میکنی. هر بار هم که شچمشان به پرنده بیفتد، یاد کتاب تو میافتند. فقط وقتی بتوانی چنین کاری را انجام بدی می تونی ادعا کنی یک نویسنده شدی. بازم می گم، کلمهها مال همه اند، مگر زمانی که تو آنها بگیری و معنای خاصی بهشان بدهی. می دانی مارکوس، عده ای هستند که دوست دارند نشان بدند که رابطه اصلی یک کتاب با کلمه هاست، ولی این اشتباهه، رابطه یک کتاب باید با مردم باشه.»
|