خداحافظ گاری کوپر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
ابرابزار |
||
خط ۷:
* «او واقعاً مرا دوست دارد. برای همین هم میخواهد اذیتم بکند… چون [[عشق]] خودش یک جور آدمکشی است.»
* «آمریکاییها، روسها، چینیها، همه و همه مخالف انقلاب بودند. چون به محض اینکه یک انقلاب به ثمر رسید معنیش این است که کلکش کنده شده.»
* «اغلب خیال میکنند که مرغهای دریایی غم بزرگی در دل دارند و حال آن که این خیالی پوچ است. اشکالات روانی خود آدم است که این احساس را به وجود میآورد. آدم همه جا چیزهایی میبیند که وجود ندارد. این چیزها در درون خود آدم است. همه به یک درونگو مبدل میشویم که همه چیز را به زبان میآورد. مرغهای دریایی، آسمان، باد، همه چیز. صدای عرعر خری را میشنوید. خری است بسیار خوشبخت که فقط برای یک خر ممکن است؛ ولی آدم با خودش میگوید: «خدایا چقدر غمناک است؟» عرعر خرها دل را کباب میکند؛ ولی این است که خر واقعی خود ما هستیم.»<ref>رومن گاری، خداحافظ گاری کوپر، ترجمهٔ سروش حبیبی، انتشارات نیلوفر.</ref>
* «هر قدر عقاید کسی احمقانه تر باشد باید کمتر با او مخالفت کرد.»
* «هیچکس تا به حال دو مرتبه در عمرش عاشق نشده، عشق دوم، عشق سوم، اینها بیمعنی است. فقط رفت و آمد است. افت و خیز است. معاشرت میکنند و اسمش را میگذارند عشق.»
== گفتگوها ==
|