جورج اورول: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵:
* «در روزگاری که [[دروغ]] یک واقعیت عمومی است، به زبان آوردن [[حقیقت]] یک اقدام [[انقلاب]]ی است.»
* «آزادی، حق گفتن آن چیزی است که مردم نمی‌خواهند بشنوند»
«ما معمولامعمولاً شب هاشب‌ها با خیال راحت در تخت خواب میمی‌خوابیم؛ خوابیم؛زیرازیرا میدانیممی‌دانیم کسانی وجود دارند که در تاریکی شب با خشونت هایخشونت‌های مهلک مقابله می کنندمی‌کنند!
 
=== ۱۹۸۴ ===
* «امروز دیگر نه عشق پاک وجود دارد و نه هوس ناب.»
سطر ۱۱ ⟵ ۱۲:
* «بعضی شکست‌ها از بعضی شکست‌های دیگر بهتراند.»
* «جنگ روشی برای تکه‌تکه کردن، فروریختن وخراب کردن، یا غرق کردن تمامی مواد و ابزاری است که اگر از بین نرود، می‌تواند توده را به رفاه بیش از حد لزوم برساند، ,و بر همین اساس در دراز مدت آنها را بیش از حد لزوم هوشیا و آگاه می‌سازد.»
* «تا کنون در جهان هیج تحول تاریخی یی به وقوع نپیوسته است،نپیوسته‌است، مگر عوض شدن نام اربابان.»
* «وجود مظلوم همواره چنین تعدیل و توجیه می‌شد که در دنیای خیالی و رؤیایی پس از مرگ، همه چیز جبران خوهد شد.»
* «توده‌ها هرگز به اراده و اختیار خویش انقلاب نمی‌کنند، ونیز هرگز تنه به این دلیل که در سلطه زور و جبر هستند بر پا نمی‌خیزند. در حقیقت تا زمانی که معیارها و ضوابطی برای قیاس پیش رویشان گذاشته نشده و به آن‌ها اجازه مقایسه داده نشده است،نشده‌است، هرگز حتی بر این حقیقت آگاهی هم نمی‌یابند که جبر و زور بر آن‌ها حاکم است.»
 
=== هوای تازه (تنفس) ===
سطر ۳۲ ⟵ ۳۳:
 
=== همه جا پای پول در میان است ===
* «همه جا پای پول در میان است،ازاست، از خدا چیزی جز پول نخواهید۰فقط احمق‌ها هستند که از خدا درستکاری می خواهندمی‌خواهند
* «علم ویرانگر! و آن تهذیب مهلک و فریبنده! زیرا در نهایت آنچه پشت آن بود آیا چیزی به جز پول بود؟ پول برای تحصیل از نوع مناسب، پول برای دوستان بانفوذ، پول برای اوقات فراغت و فراغ خاطر، پول برای سفر به ایتالیا. پول سبب نوشته شدن کتاب‌ها و فروش آن‌ها می‌شود. خدایا به من درستکاری عطا نکن، فقط پول بده، پول!»<ref>جورج اورول، همه جا پای پول در میان است، ترجمهٔ رضا فاطمی، انتشارات مجید، ۱۳۹۱.</ref>
* «او سکه‌ها را در جیبش به صدا درآورد. تقریباً سی سالش بود، ولی هیچ کاری را به اتمام نرسانده بود، به جز کتاب‌های اشعار بیهوده اش که از خمیر هم پخش و پلاتر روی هم افتاده بودند. تا به حال به مدت ۲ سال تمام در پیچ و خم یک کتاب وحشتناک تلاش می‌کرد که هرگز به موفقیت منجر نشده بود و همان‌طور که او به خوبی می‌دانست، هرگز هم به پول بیشتر منجر نمی‌شد. فقط و فقط نداشتن پول بود که قدرت او را برای نوشتن از او ربوده بود! او به این قضیه کاملاً معتقد شده بود! پول همه چیز است. آیا بدون پول می‌شد حتی یک داستان کوتاه به ارزش یک پنی نوشت، طوری که روی شما تأثیر داشته باشد؟ ابتکار، انرژی، ذوق، سبک و فریبندگی، همگی بهای نقدی را برای خود دارند.دارند؛ ولی این طرز تفکر،کاملاتفکر،کاملاً اشتباه است. آیا عشق٬محبت٬وجدان و دوستی هم بهای نقدی دارند؟!»
 
== جستارهای وابسته ==