ژان دو لا برویر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۱:
[[پرونده:Jean de La Bruyère.jpg|thumb|250px|مرگ یکبار می‌آید ولی ترس فرا رسیدن آن در طول عمر، آدمی را زجر می‌دهد - ژان دو لا برویر]]
 
'''[[W:ژان دو لا برویر|ژان دو لا برویر]]'''، نویسنده فرانسوی. زادروز: ([[W:۱۶ اوت|۱۶ اوت]]، [[W:۱۶۴۵ (میلادی)|۱۶۴۵]] - [[W:۱۱ مه|۱۱ مه]]، [[W:۱۶۹۶ (میلادی)|۱۶۹۶]])،
 
 
== دارای منبع ==
* «هنگام مشاهدهٔ فقر و محنت، از نیک‌روزی خویش به گونه‌ای احساس شرم می‌کنیم.»
** ''خصلت‌ها''
* «کسی که به صبر آراسته است،آراسته‌است، از سرمنزل عافیت دور نیست.»
** ''خصلت‌ها''
* «چه زیبا است نگریستن به چشمانی که از دریافت ره‌آوردی می‌درخشند.»
** ''خصلت‌ها''
 
== بدون منبع ==
* «اگر دوستانی نتوانند گناهان کوچک یکدیگر را اغماض کنند، نخواهند توانست [[دوستی]] خود را به جایی برسانند.»
 
* «برای کسی که آهسته و پیوسته راه می‌رود هیچ راهی دور نیست.»
* «اگر دوستانی نتوانند گناهان کوچک یکدیگر را اغماض کنند، نخواهند توانست [[دوستی]] خود را به جایی برسانند.»
* «تواضع بی‌جا آخرین حد تکبر است.»
 
* «برای کسی که آهسته و پیوسته راه می‌رود هیچ راهی دور نیست.»
 
* «تواضع بی‌جا آخرین حد تکبر است.»
 
* «تو شخص بزرگی هستی، مقتدری، کاری بکن که من قدر تو را بدانم و محترمت بشمارم.»
* «خشم یک کینه مکشوف و موقتی است ولی کینه، یک خشم دایم و محفوظ.»
 
* «خشم یک کینه مکشوف و موقتی است ولی کینه، یک خشم دایم و محفوظ.»
 
* «در دنیا کاری مشکل‌تر از ساختن و پرداختن یک نام پرافتخار نیست.»
 
* «ساختن یک [[کتاب]] همان اندازه حرفه‌است که ساختن یک ساعت، تنها نبوغ برای مؤلف شدن کافی نیست.»
 
* «سخاوت در زیاددادن نیست، در به موقع‌دادن است.»
 
* «فقیر از بعضی نعمت‌های دنیا، ولی خسیس از همهٔ نعمت‌ها محروم است.»
 
* «کاش حیوان یا [[کودک]] بودم که آینده را نمی‌دیدم و گذشته را یاد نمی‌کردم و فقط به حال توجه داشتم و خوش بودم.»
 
* «[[کودک|کودکان]] یاد گذشته را نمی‌کنند و به فکر آینده هم نیستند، دم را غنیمت شمرده و آن را به خوبی طی می‌کنند. در بین سالمندان بسیار معدودند افرادی که این‌چنین رفتار می‌کنند.»
 
* «[[مرگ]] یک‌بار می‌آید ولی ترس فرا رسیدن آن در طول عمر، آدمی را زجر می‌دهد.»
 
* «ممکن است که [[کودک|طفل]] وقتی زاییده می‌شود زیبا باشد لیکن دلربایی آغاز نمی‌شود مگر هنگامی‌که دل گرفتار [[عشق]] و [[دوستی|محبت]] شود.»
 
* «نگاهی که دلالت بر برادری و یگانگی و شرافت باشد، دیده نمی‌شود.»
 
* «وقتی با [[دوستی|دوستان]] به سر می‌بریم دیگر [[آرزو|آرزویی]] نداریم.»