کیوس گوران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز خنثی‌سازی ویرایش 138536 توسط محک (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
ابرابزار
خط ۶:
!متن طبری!!ترجمه فارسی
|-
!colspan="2" bgcolor="coral"|بخشی از توتندیقطعه توتندی، آلبوم جینگا
|-
|
خط ۱۳:
:بیلِ دسته اگه ویندی رسنه از ینگِ اونجه تا اِما جه، خاک عالم روم به دیوار، سر اینجه، که گلس کنّه اگه بیل به اِما جه هامجه.»
|
:زلیخای من می‌گوید «ببین دسته‌یدستهٔ بیل چقدر بلنده! اون ور دنیا کجا و فلسطین کجا؟»
:در جوابش می‌گویم «باز کنایه نزن. گفتند بیل؛ نه برادر کج‌بیل و از فامیل‌های داس.
:اگر می‌بینی دست بیل از آنجای دور تا به ما می‌رسد، روم به دیوار، خاک عالم بر سر اینجایی‌ها که آب‌دهانشان از ترس به راه می‌افتد اگر بیل به سوی ما حرکتی رود.»
|-
!colspan="2" bgcolor="coral"|بخشی از توتندیقطعه توتندی، آلبوم جینگا
|-
|
:آخ... تِک ره بتتر که دَوِندِم تا که نوِّن «ته زوون چنده درازه؟»
:شرح درد و ناخِشی هم اگه نوّه، یک-دِ صد مسئله دارمی که قلم‌زن ونه بَیره بَزِنه پشو-پشو. تا نمونده، نکنه بوّه دِشو.
|
:آخ... بهتر که دهنم را ببندم تا نگویند «زبانت چقدر دراز است؟»
:شرح درد و مریضی‌هایم که نباشد، دو صد مسئله می‌ماند که قلم‌زن باید بگیرد و بررسی‌اش کند. تا نماند و مانند دوشاب شود.
|-
!colspan="2" bgcolor="coral"|بخشی از قطعه توتندی، آلبوم جینگا
|-
|
سطر ۳۴ ⟵ ۴۳:
:چنده بَیرم ونه جا شه کَلِ سَر ره بکوئم؟
:من اگه تِک ره دَوندِم، شه قلم ره هاکنم تیم‌جارِ راسته، شه کتاب ره هاکنم شوپرپریِ کینگِ بـِن،
:کی بتونده سخن کلّارضای تیم‌بنی ره اینطری رج دچینه؟
:وه ره اینجه هچینه.
:من شه میرمه. امّا فردا گِلِ بـِن کانّه مه ره پلی-پلی،
سطر ۵۰ ⟵ ۵۹:
:مسخره‌ام می‌کند و می‌گوید «آها. آها.»
:باز سرم گیج می‌رود و دنیا بر سرم خراب می‌شود.
:من خودم می‌دانم که از فشار سخن نوه‌ینوهٔ کربلایی رضا اینطوری شدم.
:در حقیقت دیوانه شدم.
:اما زلیخایم می‌گوید استامینوفن را حتما بخور
سطر ۶۲ ⟵ ۷۱:
:چقدر باید با مداد سر کچلم را بخارانم؟
:من اگر دهانم را ببندم، اگر قلمم را به سمت مزرعه بگیرم، اگر کتابم را زیر باسن خفاش‌ها بیندازم،
:چه کسی می‌تواند اینچنین حرف‌های نوه‌ینوهٔ کربلایی رضا را رج کند
:و آن را شعر کند.
:من نهایتاً می‌میرم ولی در قبر فردا مرا بازخواست می‌کنند
سطر ۷۴ ⟵ ۸۳:
:آسته-آسته راه می‌رود
:هرچه گفتم، تو [به آن‌ها] بگو هذیان است
:این شعر را به خاطر بلبل باغ‌هاباغ گفته. (''معنی دیگر:'' این صدای بلبل باغ است)»
|-
!colspan="2" bgcolor="coral"|بخشی از توتندیقطعه مازرون، آلبوم جینگا
|-
|
:مازرونی هرکاجه بو،
:آخ... تِک ره بتتر که دَوِندِم تا که نوِّن «ته زوون چنده درازه؟»
:اینجه دَوو یا خارجه،
:شرح درد و ناخِشی هم اگه نوّه، یک-دِ صد مسئله دارمی که قلم‌زن ونه بَیره بَزِنه پشو-پشو. تا نمونده، نکنه بوّه دِشو.
:خار بوئه، خار-خار هامجه،
:هسته نخارِ مازرون
:مثل کوتر پر بزنه،
:هرکاجه ره سر بزنه،
:گوم که ننه، شجرهٔ ایل و تِبارِ مازرون.
:قبله‌نما وقتی بوشه، ازّارِ بـِن، گِل ونوشه،
:قبله منه، هسته گمون، سمت و هِدارِ مازرون.
|
:مازنی هرکجا باشد،
:آخ... بهتر که دهنم را ببندم تا نگویند «زبانت چقدر دراز است؟»
:همینجا باشد، یا خارج،
:شرح درد و مریضی‌هایم که نباشد، دو صد مسئله می‌ماند که قلم‌زن باید بگیرد و بررسی‌اش کند. تا نماند و مانند دوشاب شود.
:تندرست باشد، به سلامتی راه برود،
:باز هم [از دلتنگی] برای مازندران ناخوش است.
:همچون کبوتر پر بکشد،
:به هر جایی هم برود،
:[باز هم] شجرهٔ ایل و تبار مازندرانی[اش] گم نمی‌شود.
:قبله‌نما وقتی گل بنفشهٔ زیر درخت آزاد باشد،
:قبلهٔ من، به یقین، سمت و سوی مازندران است.
|-
!colspan="2" bgcolor="coral"|بخشی از قطعه چل سال عاشقی
|-
|
:چل ساله منه مازنیِ زنا هسّی و اَی فارسی گپ زنّی مِه جا
:چل ساله که سالی یک کش، چن کش، تسه وندمبه سوت خوندمبه سرود
:فارسی سرومبه اما
:چل ساله که ته همراکت، مه زبون نیه هکت
:دل ته پیش داشتما، زبون شه پیش
:تا وره آل نوره، شال نخره
:ته شه دوندی که من این زوون جا
:ونوشه ره هشوش بیاردمه، چشمه ره جوش بیاردمه، ککی ره روش بیاردمه
:مه کلوم سوزه واش ویشه ره موندنه
:نا سردی زمسون گس دنه، نا گرمی تابسون ه
:بهاره پیش کفنا، دل دمبال شونه
:وقتی دل ونگ کمه، صد تا کله ونگ مه جوابه
:تسه تا به اینجه و این گدر، هر کجه و هر گذر
:کم ننالسّمه مثل لله وا
:کم نوارسّمه مثل اوره هوا
:اما خدا سر شاهده
:تره اگه کم نیّه، مره امّا چم نیّه
:خا چتی هاکردبوم، با ته زبون، که فارسی پتی هاکردی مه دهون
:چل ساله پیش وقتی گتمه ته بلا مه دل
:مره ارب اشایی
:مره شه در وردی مه زوونه اما نا
:اسا وقتی گمبه تسه پرپتو بوّم، تش سر او بوّم
:گنی جان در بوره، خدا نکنه
:چل ساله پیش وقتی گتمه کرک ره هیش هاکن
:نا که کرکه اشناسی و نا پرکه
:اسا مه دربن کرک پر دنی و مه دوش سر پرک
:اسا ته شه من بهی
:اما ای فارسی گپ زنّی منه مازنی جا
|
:چهل سال است که همسر من ِمازندرانی هستی و هنوز هم با من فارسی حرف می‌زنی
:چهل سال است که هر سال برایت چندین بار شعر و سرود می‌سرایم
:به فارسی هم می‌سرایم
:چهل سال است که با توام، ولی زبانم تغییری نکرده
:دلم پیش تو بود و زبانم پیش خودم
:مواظبش بودم تا آل نبردش، شغال نخوردش...
:تو خود می‌دانی که من با این زبان،
:بنفشه را رشد می‌آورم، چشمه را جوش می‌آورم، نیلوفر را پروار می‌کنم
:کلام من همچون سبزه‌های جنگل است
:نه سردی زمستان و نه گرمی تابستان بر آن کاری نیستند.
:بهار را به استقبال می‌رود و دلم پشت سرش حرکت می‌کند
:وقتی دلم فریاد می‌زنم، صدها کِل در جوابم می‌شنوم.
:برای تو تا این لحظه، هیچ جا و هیچ زمان
:کم، همچون لَـله‌وا، ننالیدم
:کم، همچون ابر، برایت نباریدم
:اما خدا شاهد است
:اگر بر تو کم نبوده باشد، بر من خیلی راحت نگذشت
:چه می‌کردم با زبان تو، که فارسی را بر دهانم فرو کردی.
:چهل ساله پیش وقتی می‌گفتم «ته بلا مه سر»، ''(درد و بلات به سرم بخوره)''
:به من چشم‌غره می‌رفتی،
:متوجه منظورم می‌شدی، ولی زبانم را متوجه نمی‌شدی.
:ولی حالا که می‌گویم «تسه پرپتو بوّم، تش سر او بوّم» ''(برایت پر پر شوم، آتش روی آب شوم)''
:می‌گویی «جان در بوره، خدا نَکِنه» ''(جانم فدایت، خدا نکند)''
:چهل سال پیش وقتی می‌گفتم «کرک ره هیش هاکن» ''مرغ را پر بده''
:نه «کرک» ''(مرغ)'' را می‌فهمیدی و نه «پرک» ''(غبار)'' را،
:حالا هم «کرک» را از داخل خانه پر می‌دهی و هم «پرک» کتم را می‌تکانی.
:حالا تو خود من شدی،
:اما هنوز با من ِمازندرانی فارسی حرف می‌زنی.
 
|}
 
=== دربارهٔ سانسور===
* بخشی از شعر ''زوون درازی'': این شعر بخشی از شعری انتقادی از کیوس است که '''زوون درازی''' (به فارسی: زبان درازی) نام دارد، که در آلبوم [[چل سال عاشقی]] قرار داشت. این شعر به علت گذر از سانسور، در کتابچهٔ چل سال عاشقی با نام «حرف دل» عنوان شد و بر خلاف دیگر اشعار ترجمه نگشت. زبان درازی انتقادی به سانسور نمودن اشعار و ترانه‌ها در ایران است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.mazandnume.com/?PNID=V10524|عنوان=چل سال عاشقی|زبان=فارسی و تبری|ناشر=مازندنومه|تاریخ بازدید=۱۳۸۹/۳/۸}}</ref>