کیوس گوران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز خنثی‌سازی ویرایش 138536 توسط محک (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۹:
|-
|
:مه زلیخا گانه «[[:w:بیل کلینتون|بـِل]] دسته هارش چنده بلنده! ینگِ دنیا کاجه و تا به فلسطین؟»
:گمبه «اَی کتره نائو. باتنه بیل؛ نا که گروازِ برار، هوکایِ فامیل.
:بیلِ دسته اگه ویندی رسنه از ینگِ اونجه تا اِما جه، خاک عالم روم به دیوار، سر اینجه، که گلس کنّه اگه بیل به اِما جه هامجه.»
|
:زلیخای من می‌گوید «ببین دسته‌ی بیل چقدر بلنده! اون ور دنیا کجا و فلسطین کجا؟»
:در جوابش می‌گویم «باز کنایه نزن. گفتند بیل؛ نه برادر کج‌بیل و از فامیل‌های داس.
:اگر می‌بینی دست بیل از آنجای دور تا به ما می‌رسد، روم به دیوار، خاک عالم بر سر اینجایی‌ها که آب‌دهانشان از ترس به راه می‌افتد اگر بیل به سوی ما حرکتی رود.»
|-
!colspan="2" bgcolor="coral"|بخشی از توتندی
|-
|
:مه ره کلاج چینده، گانه «اهه. اهه.»
:اَی منه سر زنده زله. گنّه هسته نِزِله.
:من شه دومبه از فشار سخن کلّارضای تیم‌بنی اینطری بَیمه.
:در حقیقت تری بَیمه.
:امّا استامینفِن ره مه زلیخا گانه حتماً ته بَخِر.
:گانه «تو بَیته ته ره، توتندی‌یه دارنی سِروش. شه قلم ره دِنی روش.
:اینه که رت‌ته گِنی، شه کلّه توم گت‌ته گنی.
:نخه چو ماز کِلی. تنه دَس وانه گِلی»
:گامبه «آی گجِ زنا... وقتی این بی‌خون بَیی دَس وانه گردِنِ وبال، بل که بَیرن هاکنن هر دِ ره نال.
:آخ که مه سر ره بخره مه ولِ دَس، که نوو تنه دِل ونه سه پس.
:رو به دیفار آخه من شاعرمه.
:مه قلم چنده ته زلف ره بَنِمه؟
:چنده بَیرم ونه جا شه کَلِ سَر ره بکوئم؟
:من اگه تِک ره دَوندِم، شه قلم ره هاکنم تیم‌جارِ راسته، شه کتاب ره هاکنم شوپرپریِ کینگِ بـِن،
:کی بتونده سخن کلّارضای تیم‌بنی ره اینطری رج دچینه؟
:وه ره اینجه هچینه.
:من شه میرمه. امّا فردا گِلِ بـِن کانّه مه ره پلی-پلی،
:اگه امروز هزنم سرخ پتی ره شه گلی.
:سر من مه دم ره نی،
:خا دیگه توتندی‌یه...
:تا که تو دارمه و سر زنده زله،
:سر ره یارمه که هارشم این دله،
:کی بمرده وشنایی، که خارنه تیرنگ ره ناشتایی.
:...میرزعمو ته خاطری ونده تِک
:مِجِنه پتک-پتک
:هرچی باتمه، ته بائو توتندی‌یه
:این خونش از بلبلِ همندی‌یه»
|
:مسخره‌ام می‌کند و می‌گوید «آها. آها.»
:باز سرم گیج می‌رود و دنیا بر سرم خراب می‌شود.
:من خودم می‌دانم که از فشار سخن نوه‌ی کربلایی رضا اینطوری شدم.
:در حقیقت دیوانه شدم.
:اما زلیخایم می‌گوید استامینوفن را حتما بخور
:می‌گوید «تب کرده‌ای، هذیان توست که با خودت حرف می‌زنی و می‌نویسی.
:و این قدر چرت و پرت می‌نویسی و پایت را از گلیمت دراز می‌کنی.
:چوب را در کندوی عسل فرو نکن، دستت خونی می‌شود.»
:می‌گویمش «آخه زن گیج من... وقتی که این دست لعنتی را می‌توان وبال گردنی کرد، بگیر هر دو را آویزان کن.
:این دست به سر من بخورد که تو برای آن دلواپس نباشی.
:رویم به دیوار، مثلا من شاعرم.
:تا کی قلمم زلف تو را وصف کند؟
:چقدر باید با مداد سر کچلم را بخارانم؟
:من اگر دهانم را ببندم، اگر قلمم را به سمت مزرعه بگیرم، اگر کتابم را زیر باسن خفاش‌ها بیندازم،
:چه کسی می‌تواند اینچنین حرف‌های نوه‌ی کربلایی رضا را رج کند
:و آن را شعر کند.
:من نهایتاً می‌میرم ولی در قبر فردا مرا بازخواست می‌کنند
:اگر امروز دهانم را ببندم.
:به سرم قسم که جلویم را نگیر،
:خوب دیگه هذیان است...
:تا زمانی که سرگیجه دارم و سرم داد می‌کشد،
:سرم را به درون می‌آورم،
:تا ببینم کی از گرسنگی می‌میرد و کی قرقاول را صبحانه می‌خورد.
:...[با این حال] ''میرزعمو'' فقط برای تو جلوی دهانش را می‌گیرد
:آسته-آسته راه می‌رود
:هرچه گفتم، تو [به آن‌ها] بگو هذیان است
:این شعر را به خاطر بلبل باغ‌ها گفته.»
|-
!colspan="2" bgcolor="coral"|بخشی از توتندی
|-
|
:آخ... تِک ره بتتر که دَوِندِم تا که نوِّن «ته زوون چنده درازه؟»
:شرح درد و ناخِشی هم اگه نوّه، یک-دِ صد مسئله دارمی که قلم‌زن ونه بَیره بَزِنه پشو-پشو. تا نمونده، نکنه بوّه دِشو.
|
:آخ... بهتر که دهنم را ببندم تا نگویند «زبانت چقدر دراز است؟»
:شرح درد و مریضی‌هایم که نباشد، دو صد مسئله می‌ماند که قلم‌زن باید بگیرد و بررسی‌اش کند. تا نماند و مانند دوشاب شود.
|}
=== دربارهٔ سانسور===