فرهنگ هلاکویی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
AbiMahtabi (بحث | مشارکتها) ←کتاب «گفتههایی از فرهنگ هلاکویی»: من هر روز وقت میگذارم چیزهایی که ارزش گذاشتن اینجا داره رو جدا میکنم |
AbiMahtabi (بحث | مشارکتها) نیاز هست که این گفتارها مرتب شوند. فکر نمیکنم دستهبندی من بهترین باشه |
||
خط ۱۱:
مجموعهای از گفتههای دکتر هلاکویی در کتابی تحت عنوان «گفتههایی از فرهنگ هلاکویی» جمعآوری و چاپ شده. <ref>کتاب «گفته هایی از دکتر فرهنگ هلاکویی»، نویسنده: پریوش سیم ورز، انتشارات: شرکت کتاب، سال انتشار: ۲۰۰۹، تعداد صفحات: ۲۰۴</ref> گزیدهای از آن در اینجا آمده است:
'''گفتارهای مرتبط با تربیت کودکان و نوجوانان'''
* «مادری میتواند به فرزند خود سلامتی بدهد که نخست خود را دوست داشته باشد.»
* «در آمریکا پژوهشها نشان میدهند که نوجوانان بیش از ماشین، پول و یا روابطجنسی میخواهند پدر و مادر از آنها راضی باشند.»
* «فرد با تنبیه تربیت نمیشود، بلکه پنهانکار و دروغگو میشود.»
* «هنگامی که از فرزند خود میخواهید برای دیگران نمایش بدهد، در بزرگسالی دائم به دنبالِ گرفتنِ توجه و تایید دیگران خواهد بود.»
* «من، پدر و مادری را ستایش میکنم که، به فرزند خود به عنوانِ یک نعمت و مسئولیت نگاه میکند.»
* «با پذیرش وظیفه و مسئولیت، پدر و مادر میشویم نه با تولیدمثل.»
* «در بزرگسالی، حسادت به دیگران، ریشه در آسیبهای دورانِ خردسالی دارد.»
* « ۹۵درصد کودکان در سن سه سالگی به این نتیجه و باور میرسند که "خوب" نیستند.»
* «اگر کودکی به این نتیجه رسید که "من خوب هستم و دیگران بد" در بزرگسالی، گاه تا مرز انجام جنایت پیش می رود.»
* «با فرمان "بکن" و "نکن" دائم به بچهها، در بزرگسالی آنها را "برده" دیگران خواهید کرد.»
* «هیچکس نمیتواند جایگزین یک پدر و مادر آگاه باشد، بچهها را به دست پرستار و دیگران نسپارید.»
* «آموختنِ کار درست به بچهها، مفیدتر از بازداشتن آنها از کار بد است.»
* «یکی از مکانیزمهای فرار، تخیل در زمان بچگی است.»
* «هرگز نگویید، تو بچهی بدی هستی، بگویید تو بچهی خوبی هستی که کار اشتباهی کردهای.»
* «پدر و مادر از دست فرزندان خود خشمگین میشوند، ولی حق عصبانی شدن ندارند.»
* «بر خلاف بزرگسالان، یکی از علایم افسردگی در کودکان، پرجنب و جوش بودن دائم آنهاست.»
* «جوانان و نوجوانان با استفاده از مواد مخدر و مشروب، به گونهای از جهان و جهانیان گریخته، به دنیای خیالی پناه میبرند.»
* «تشنهی محبت بودن و نیاز به وابستگی دیگران، این خطر را دارد که جوانها را به عضویت و همکاری با گروههای افراطی و یا غیرقانونی جلب کند.»
* «گاه آسیب شدید روانی در کودکی، در اثر کمبود محبت پدر و مادر، آنان را در بزرگسالی به ارتباط دائم با پدر و مادر به امید جبران و گرفتن محبت میکشاند.»
* «بزرگترین خیانت والدین نسبت به بچهها این است که تمام کارهای روزمره را برایشان انجام داده و آزادی و خلاقیت را از آنها بگیرند.»
* « ۲۰ تا ۳۵ ماه فاصله، بین تولد دو فرزند، برای بیشتر پدر و مادرها و خود بچهها بهترین است.»
* «والدین برای بزرگکردن و تربیت یک فرزند نیاز به اقوام، دوست و آشنا ندارند. آنها نیازمند آگاهی لازم در مورد پرورش و تعلیم و تربیت هستند.»
'''گفتارهای مرتبط با عشق و ازدواج'''
* «عشق و محبت واقعی بینِ زن و شوهر، یعنی این که، من تو را که متفاوت هستی همچنان دوست دارم.»
* «هیچ رابطهی بد زناشویی، با به دنیا آمدنِ کودک خوب نمیشود.»
* «ازدواج داروی هیچ دردی نیست، بخصوص درد تنهایی.»
* «بیشترِ افراد با شخصی ازدواج میکنند که بدترین ویژگیهای اخلاقی پدر و یا مادرشان را دارد.»
* «فردی برای ازدواج آماده است که نخست خود را شناخته باشد.»
* «هیچ فردی قرار نیست همدرد دیگری باشد، بلکه بهتر است اگر میتواند داروی دیگری باشد.»
* «نادانی، ناتوانی، نیازمندی و نگرانی، شما را در یک رابطهی غلط زناشویی نگاه میدارد.»
* «اگر خود را دوست ندارید، نمیتوانید دیگری را دوست داشته باشید.»
* «متاسفانه برخی فکر میکنند، ازدواج معاملهای است که در آن "کم" باید داد و "زیاد" گرفت.»
* «ما گاه، به دنبال یک همسر نیستیم، بلکه یک پرستار، مراقب و یا پدر و مادر هستیم.»
* «همسر شما باید "نفر اول" زندگی شما باشد.»
* «حداقل ۵۰۰ ساعت گفتگو و حدود ۹ ماه رفت و آمد، برای تصمیم به ازدواج بین دو طرف لازم است.»
* «برخی از مادران، برای دختران خود طالب شوهرانی هستند که میل و آرزوی خود آنها در زندگی بوده است.»
* «بشریت روی آسایش نخواهد دید، مگر آن که بین زن و مرد تساوی برقرار شود.»
* «هیچ انسانی با ازدواج خوشبخت نمیشود، آدم خوشبخت با ازدواج، خوشبختی را تداوم میبخشد.»
* «هیچ زندگی نابسامانی با تولد بچه، درست و بهتر نمیشود.»
* «آن روزی که نمیتوانید، برای عشق و علاقهی خود به فرد مقابل، دلایل موجهای ارایه دهید، شما عاشق نیستید.»
'''گفتارهای مرتبط به رفتار با دیگران'''
* «در این دنیا هیچکس ارزش آن را ندارد، که شما خود را به خاطرِ او نابود کنید، حتی اگر انسانِ خیلی خوبی باشد.»
* «ما به این دنیا فقط برای پرستش یا پرستاری از دیگران نیامدهایم.»
* «رويِ پايِ خود بایستید و از هیچکس انتظار نداشته باشید.»
* «روزی که بخواهید مردم شما را بیشتر و بهتر از آنچه هستید بدانند و بپذیرند، از پا درمیاید.»
* «اگر خود را دوست ندارید، دیگران را هم نمیتوانید دوست داشته باشید.»
* «با بدی نمیتوان، بدی را در دیگران از بین برد.»
* «زمانی که شما دیگران را بیرحمانه نردبانِ ترقيِ خود میکنید، در آینده از فرازِ آن سقوط خواهید کرد.»
* «هرکس بهتر است و شاید باید کارِ خوب، درست و مناسبِ خود را بکند، اگر موجبِ شادی و رضایت دیگران شد چه بهتر ولی اگر نشد باید همچنان کارِ خود را انجام بدهد.»
* «درد و دل را باید پیش متخصص برد، نه دوست و خویشاوند.»
* «من در صورتی باید به شما کمک کنم که شما بخواهید، وگرنه این کمک نیست، تجاوز به حقوق شماست.»
* «به بهانهی بیانِ حقیقت و یا رکبودن، نمیتوان به حریم و حقوقِ دیگران تجاوز و یا اظهارِنظر و عقیده کرد.»
سطر ۵۳ ⟵ ۷۳:
* «انتظار و توقع از دیگران، فرد را از پای درمیآورد.»
* «هرگاه فرد چه از نظرِ ظاهر و یا شخصیت و ... ، همواره خود را با دیگران مقایسه کند، بیمارگونه در دورانِ کودکی مانده است.»
* «هیچکس برای کمک نمیآید، به خود تکیه کنید.»
* «در تمام زندگی، سعی و کوشش برخی از افراد بر این است که، به دیگران بگویند، من خوب هستم.»
* «فرد مهربان، در برابر مهر خود به دیگری، منتظر پاسخ نمیماند.»
* «هر روز از خود بپرسید، برای دیگران چه کاری را بدون چشمداشت انجام دادهاید.»
* «ما کار دیگران را بد، غلط و اشتباه مینامیم در حالی که خود بارها عین همان کارها را انجام دادهایم.»
* «"برد" شما، همیشه برابر با "باخت" دیگری نیست. در همکاری، هردو طرف برنده هستند.»
* «نگرانِ حرف و قضاوت مردم نباشید.»
* «به دیگران "برچسب" نزنید. مادرزن، مادرشوهر، آمرکایی، ایرانی، به تنهایی به معنای خوب و یا بد بودن انسانها نیست.»
* «نه به نابودی دیگران معتقد باشید و نه از دیگران برای خود بت بسازید.»
'''گفتارهای مرتبط با خوشبختی'''
* «خوشبخت فردی ست که کنترلِ ذهنِ خویش را دارد.»
* «بسیاری ترجیح میدهند بدبخت باشند، و مردم آنها را خوشبخت بدانند، تا خوشبخت باشند و مردم آنها را بدبخت بدانند.»
* «در زندگی بیشتر از آنچه میگیرید، بدهید، تا زندگی را برده باشید.»
* «رنجی که موجب مرگ نشود، مولّد گنج است.»
* «تار و پود دنیایی که در آن زندگی میکنیم، درد و رنج است.»
'''گفتارهای متفرقه'''
* «ما از فرهنگی آمدهایم که گفتهاند: هر که میخواهٔ باش ولی خودت نباش.»
* «نخست خود را بسازید، سپس به دیگران یاری دهید.»
* «نگرانی و اضطراب، جوهرِ حافظه را خشک میکند.»
* «غلط مفید بهتر از درست بیفایده است.»
* «بیشترِ افراد بزرگترین دشمنِ خویش هستند.»
* «درد کشیدن و رنج بردن فضیلت نیست.»
* «از نظرِ علمی، ضمیرِناآگاه منفی را نمیفهمد و نمیپذیرد. پس به جايِ نگران نباش باید گفت: آرام باش.»
* «ریشهی اصليِ دروغ، ترس است.»
* «واقعیت جايِ بحث ندارد، ولی عقیده جای گفتگو دارد.»
* «برخی برای فرار از مسئولیت و انجام وظیفه، همواره به یادآوری و بیان مسایل و مشکلات و درد و رنجهای گذشته میپردازند.»
* «نباید تفاوت و اختلاف را غلط و بد دانست.»
* «در جهانِ امروز درصد کمی خوب و درست و درصد کمتری بد و غلط وجود دارد زیرا جهانِ ما بیشتر جهانِ تفاوت است.»
* «با درددل ، هیچ مشکلی حل نمیشود.»
* «رنج بردن فضیلت نیست، ما برای رنج بردن به این دنیا نیامدهایم.»
* «برايِ شادی دیگران دست به کار غلط و اشتباه نزنید.»
* «نخست از خود مراقبت کنید سپس از دیگران.»
* «عدالت و انصاف، رهایی و آزادی، واقعیت و حقیقت، محبت و عشق، حرمت و حیثیت، پنج اصل اخلاق هستند.»
* «هیچکس نمیخواهد "باشد" میخواهد "داشته باشد".»
* «انسان گرفتار و بیمار همواره به دنبال اختلافها و تضادها است.»
* «در دنیا تنها باید با "جنگ" جنگید و دیگر هیچ.»
* «تاریخ بشریت، تاریخِ جهل، جنگ و بیماری بوده است نه رشد، پیشرفت و آموزش صحیحِ درست.»
سطر ۹۰ ⟵ ۱۱۷:
* «پذیرش مسئولیت، همانند درجه حرارت بدن، از حد متعادل که گذشت، چه بیشتر و یا کمتر، ایجاد بیماری و حتی مرگ میکند.»
* «اگر از درماندگی و بیچارگی دیگران لذت میبرید، در نهان گرفتار خشم و عصبانیت هستید.»
* «بپذیرید که زندگی سخت و مشکل است، قبول وجود محرومیت و محدودیت در زندگی به فرد قدرت ادامه زندگی میدهد.»
* «ما که همواره با خود اختلافنظر داریم، چگونه ممکن است با دیگران اختلافنظر نداشته باشیم.»
* «تا مظلوم هست، ظلم و ظالم در جهان خواهد بود.»
* «ما بیش از این که از رفتار دیگران آسیب ببینیم، از افکار و عقاید غلط بد و منفی خود صدمه و زیان میبینیم.»
* «انسان موجود ناقصی است که همیشه خطا و اشتباه کرده و خواهد کرد.»
* «در انسان، رفتار، برابر با هویت و شخصیت نیست.»
* «گاه فردی برای فرار از زندان خانهی پدری و به امید آزادی، بدون تحقیق ازدواج میکند، غافل از این که به زندان دیگری وارد شدهاست.»
* «در لحظه و حال زندگی کنید، نه در غم و خشم گذشته و ترس از آینده.»
* «هرگاه فرد مسئله را نمیتواند حل کند، از نادانی و ناتوانی، آن را به قضا و قدر، سرنوشت، شیطان و یا دیگران نسبت میدهد.»
* «خود را "همه دان" و "همه توان" فرض نکنید.»
* «در ورزش قوی شدن مهم است نه قهرمان شدن.»
* «گاه دارودرمانی معالجهی قطعی بیماری روانی نیست و فقط علایم و نشانهها را از میان میبرد و یا کنترل بیماری را موجب میشود، همانند یک عینک که برای بهترکردن دید چشم از آن استفاده میشود ولی بیماری را بهبود نمیبخشد.»
* «در برخورد با بیماریهای روانی پیشنهاد خویشاوندان و دوست مسألهای را حل نمیکند، از متخصص و پزشک باید یاری گرفت.»
* «هرگاه فرد در برخود با مسایل اساسی به جای عقل، تحت تأثیر تجربه، پیشنهاد، حدس، گمان، تقلید، تلقین، تخیل، هیجانات و یا احساسات عمل میکند، دچار مشکل میشود.»
* «نباید از یک یا دو حادثه، قانون کلی ساخت. جنایتکار بودنِ یک فرد از فلان شهر نشانهی جنایتکار بودن تمام اهالی آن شهر نیست.»
* «"باید" واژهی خطرناکی است، با استفاده زیاد از آن خود و یا دیگران را در قفس و زندانی میکنید.»
* «کار برای زندگی بهتر است، نه زندگی برای کار بیشتر.»
* «به اشتباه، یکی از مکانیزمهای برخورد با "تنهایی"، کارکردن دائم و بیش از حد است.»
* «به خاطر انتظار نابجای دیگران نباید احساس گناه کرد.»
* «اگر فراموش نکنیم، در واقع نبخشیدهایم.»
|