سید جمالالدین اسدآبادی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
در ویکیکگفتاورد ضرورتی ندارد در ویکی پدیا هست |
|||
خط ۵:
=== از کتاب «سخنان برگزیده از زبان حکیم مشرق زمین.» ===
* «اگر به دست و پای انسان زنجیر انداخته شود بهتر از اینست که اوهام و خرافات بر عقل او بند و زنجیر بیندازد .»
* «کسی که ادعا دارد که دین اسلام به سختی و دشواری دستور میدهد نه سهولت و آسانی و به ضرر امر صادر میکند نه به نفع، قضاوت کورکورانه کرده خیلی دروغ
* «چشم انسان کور باشد بهتر است از اینکه بینش و طرز فکر او کور گردد.»
* «علم دارای پوست و مغز است. کسی که به پوست اکتفا میورزد در دریای بیکران غرق گشته.»
* «بهترین رنگ بیرق آزادی خون مجاهدین قهرمان است.»
* «
* «اعتماد مظلوم بر وعدههای ظالم کشنده تر از توپ و شمشیر است.»
* «ملتی که برای تحصیل حق، یک ساعت جهاد کرد برای او بهتر از زندگی کردن در ذلت تا قیامت است.»
خط ۱۷:
* «بدترین درد مردم مشرق زمین این است که آنها در اتحاد میان خود با هم اختلاف دارند و در تأیید اختلاف با همدیگر متحد و اتفاق نظر دارند، آنها در میان خود عهد و پیمان بسته و متحد شدهاند که میان خود یک پارچه و متحد و متفق نشوند.»
* «حقایق را نمیتوان به گمان و خیال و توهم از میان برد .»
* «کثرت مویدان دعوتگر
* «قدامت همیشه برتری و تقوق بار نمیآورد.»
* «نیرومندی بت خوفناک است و ناتوانی شبحی است زادهٔ همین ضعف و انسان ضعیف و نانوان در برابر قوت و نیرومندی سر فرود میآورد و به خدا بودن قوی تصدیق میکند.»
خط ۳۵:
* «کسی که خود را اصلاح کرده نتواند کس دیگری را اصلاح کرده نمیتواند .»
* «ترسی که از چوکی و مقام حاکم نه از عدل و قضاوت منصفانهٔ او برای انسان دست میدهد باید بیشتر از احترام او مورد استهزاء و مسخره قرار بگیرد.»
* «بیشترین زمامداران مشرق زمین در موقفی قرار دارند که اگر یکی از آنها در عمیقترین چاه بردگی انداخته شود و لقبهای بزرگی مجرد، و بدون محتوای او حفظ گردد
* «کسیکه هیزم برای فروش جمع میکند بهتر از کسی است که طلا را ذخیره مینماید .»
* «عاقل همان کسی است که آنچه به خود پسند ندارد به دیگری نیز نمیپسندد .»
* «احزاب سیاسی بهترین دواء اند اما در مشرق زمین در اًغلب حالات به بدترین درد و مرض تبدیل میگردد.»
* «چکاچک شمشیرها بدون جنگ و افتخار به لباس جنگی در زمان صلح نشانهٔ ترس در میدان کارزار است .»
* «مرد ادیب در مشرق زمین میمیرد اما زنده است و زنده است گرچه
* «دستآوردهای عقل زمانی سودمند است که از قیودات اوهام رهایی یابند .»
* «نو آموز آغاز مقدمات علوم گمان میکند که دریایی از علم آموخته و کفایت میکند اما طالب راسخ و استوار در طلب علم تحقیق کرده به این عقیده است که در ابتدای طلب آن قرار دارد.»
خط ۵۰:
=== در کتاب تاریخ افغانستان ===
==== بخش نخست ====
* «فارسها این مردم را افغان نامیدهاند؛ به این علت که هنگامی که آنان در زمانهای قدیم توسط بخت النصر اسیر شده بودند بسیار آه و ناله و فریاد و شیون میکردند. از اینرو نام "افغان" که در زبان فارسی معنای ناله وفریاد میدهد آز آن زمانها (یعنی از زمان بخت النصر شاهنشاه بابل باستان؛ حدود سه هزار سال قبل) بر آنان اطلاق
* «همچنین گفته میشود که " افغان " نام یکی از نوادگان "شاؤول" (۱) جد افغانها؛ بوده از اینرو آنان به نام جد اول خود شان خوانده شدهاند.
* «عوام فارسی به زبان عامیانه این مردم را " اوغان" مینامند که مشابه نام " پتان" است که از طرف هندوان بر آنان اطلاق میشده. اما بعضی از طوایف افغانی مثل ساکنین قندهار و غزنی خود را پشتون
* «از دقت در همخوانی و همگونی این الفاظ در میا بیم که همهٔ این کلمات دارای ریشهٔ واحدی هستند که عبارت از همان کلمه افغان (اوغان
== گفتاوردهای بدون منبع ==
* «هواخواه [[مرگ]] در راه سربلندی وطن یا با قهرمانی به شهادت میرسد یا زندگی شرافتمندانهای بدست میآورد.»
* «سالها پیش، بیرون شهر استخر، پرستشگاهی بزرگ بود که مسافران به هنگام شب از ترس تاریکی به درون آن پناه میبردند؛ ولی هرکس به درون آن میرفت، به طرز مرموزی میمرد. کمکم همه مسافران از این پرستشگاه ترسیدند و هیچکس پروای آن را نداشت که شب را در آن جا بگذراند. تا سر انجام مردی که از زندگی بیزار و خسته شده بود ولی ارادهای نیرومند داشت به درون پرستشگاه رفت. صداهایی سهمگین و
== دیگر ==
خط ۶۳:
== دربارهٔ او ==
* «پدرم به من زندگانی را هدیه کرده که در آن با برادرانم علی و محروس شریک هستم، اما سید جمال الدین به من حیات را
** [[محمد عبده]]، در ''الآثار الکاملة،''
* «آزادی اندیشه او، منش بزرگ و مهر آمیز او، اثنای محاورات مان مرا متقاعد ساخت که در برابرم یکی از آشنایان دانشمند قدیمم، چون ابن سینا، ابن رشد
** [[ارنست رنان]]فیلسوف فرانسوی (۱۸۲۳–۱۸۹۲م)، در ''الآثار الکاملة،''
* «زنده رود از خاکدان ما بگوی / از زمین و آسمان ما بگوی/خاکی و چون قدسیان روشن بصر /از مسلمانان بده مارا خبر فطرتش از مشرق و مغرب بری است / گرچه او از روی نسبت خاوری است.»
** [[اقبال لاهوری]]
* «شیرگر، زادگاه سید جمال الدین است، ولی سید چون به شاگردان عربی و ترکی
** عبدالحی حبیبی مورخ مشهور افغانی
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
[[رده:سیاستمداران ایرانی|اسدآبادی، سید جمالالدین]]
|