این فرمانىفرمانی است از بنده خدا علىعلی امیر المؤمنین به مالک فرزند حارث اشتر در عهدىعهدی که خود به او فرموده هنگامىهنگامی که وىوی را کارگزار مصر گردانید، تا مالیات آنجا را جمع کند و با دشمنان بجنگند و کار مردم مصر را اصلاح نماید و شهرها را آباد نماید. به او فرمان مىدهدمیدهد که تقواىتقوای الهىالهی را رعایت کند و طاعت و بندگىبندگی پروردگار را بر همه کارها مقدم بدارد و از آنچه در کتاب خود فرموده پیروىپیروی نماید.
از قبیل واجبات و سنتها که کسىکسی به سعادت و نیکبختىنیکبختی نمیرسدنمیرسد مگر به پیروىپیروی از آنها و کسىکسی گرفتار شقاوت و بدبختىبدبختی نمیگرددنمیگردد مگر به انکار و ضایع کردن آنها.آنها؛ و دیگر این که خدا را با قلب و دست و زبانش یارىیاری نماید، چرا که خداوند «جلّ اسمه» پذیرفته که یاوران خود را یارىیاری کند و عزت دهندگان دینش را عزیز بدارد.بدارد؛ و به او فرمان میدهدمیدهد که در برابر خواسته هاىخواستههای شهوات نفس را سر جاىجای خود بنشاند و از طغیان آن را باز داردبازدارد زیرا نفس آدمىآدمی هماره انسان را امر به بدىبدی مینمایدمینماید مگر در آنجا که خدا ترحّم فرماید.فرماید؛ و سپس بدان اىای مالک من ترا به شهرهایىشهرهایی میفرستممیفرستم که گرفتار آشفتگىآشفتگی شدهاند،شدهاند، شهرهایىشهرهایی که گاهىگاهی در آنها اجراىاجرای عدالت شدهشده ترجمهترجمه روانروان نهج البلاغه (ارع)، صفحهصفحهٔ ى۱۰۸۷و 1087و گاهىگاهی هم بر مردمش ظلم شده استشدهاست مردم چنان به کارهاىکارهای تو دقیق هستند که تو به کارهاىکارهای کارگزاران قبلىقبلی دقت داشتىداشتی و در بارهدرباره تو همان را میگویندمیگویند که تو در بارهدرباره پیشینیان میگفتىمیگفتی. نیکوکاران را به آنچه که انسانهاىانسانهای صالح در بارهدرباره آنها میگویندمیگویند میتوانمیتوان شناخت بنا بر این بهترین چیزىچیزی که پس اندازپسانداز میکنىمیکنی عمل صالحت باشد.
پس مالک هواىهوای نفس خویش شو و در کارهاىکارهای حرام به نفس خود بخل کن که بخل به نفس نمودن، انصاف دادن به آن است در آنچه دوست دارد و یا نمىپسنددنمیپسندد مهربانىمهربانی بر رعیت را پوشش قلبت قرار ده و به آنها محبت کن و لطف داشته باش و براىبرای آنها چون حیوانىحیوانی درنده و ضرر رسان نباش که خوردنشان را مقتنم شمارىشماری مردم دو دستهدسته اند: یا برادر ایمانىایمانی تو محسوب میشوند ومیشوند یا مثل تو انسانند و هم کیش تو نیستند. گناهىگناهی از آنها سر میزندمیزند و سببسببهای هاى بدکارىبدکاری از روىروی عمد و یا سهو به آنان روىروی آورده، پس تو از گناهان بگذر چنانکهچنانکه دوست دارىداری خداوند تبارک و تعالىتعالی از لغزشهایت بگذرد و ترا عفو فرماید و در حالىحالی که تو برتر از آنها هستىهستی و آنکه بر تو ولایت دارد از تو برتر است؛ و خداوند متعال بر آنکه تو را ولایت داد برتر است خواستهاست که کار این مردم را انجام دهی و آنان را وسیله آزمایش تو قرار داد. هیچگاه خود را برای جنگ با خدا آماده نکن که طاقت کیفرش را نداری و در بخشش از حضرتش بینیاز نخواهی بود و هیچوقت بر آمرزش ناامید نشو و بر کیفر شادی نکن و در اظهار خشمی که میتوانی فرو بری عجله مکن و در گفتارت نگو که من را امیر کردهاند میفرمایم پس مرا اطاعت کنید؛ که اینطور حرف زدن باعث سیاهی دل و پژمردگی دین و زوال نعمت میگردد و آفت و بلا را گریبانگیر انسان میسازد ترجمه روان نهج البلاغه (ارفع)، صفحهٔ ۱۰۸۹هرگاه قدرتی را که در اختیارت هست ترا گرفتار غرور و کبر کرد به بزرگی و عظمت حکومت پروردگار بنگر که چگونه قدرتی بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست. با این نگرش تو طغیانت سرکوب میگردد و تندبات فروکش میکند و عقل بر باد رفته ات بازمیگردد.
پس مالک هواىهوای نفس خویش شو و در کارهاىکارهای حرام به نفس خود بخل کن که بخل به نفس نمودن، انصاف دادن به آن است در آنچه دوست دارد و یا نمىپسنددنمیپسندد مهربانىمهربانی بر رعیت را پوشش قلبت قرار ده و به آنها محبت کن و لطف داشته باش و براىبرای آنها چون حیوانىحیوانی درنده و ضرر رسان نباش که خوردنشان را مقتنم شمارىشماری مردم دو دستهدسته اند: یا برادر ایمانىایمانی تو محسوب میشوند ومیشوند یا مثل تو انسانند و هم کیش تو نیستند. گناهىگناهی از آنها سر میزندمیزند و سببسببهای هاى بدکارىبدکاری از روىروی عمد و یا سهو به آنان روىروی آورده، پس تو از گناهان بگذر چنانکهچنانکه دوست دارىداری خداوند تبارک و تعالىتعالی از لغزشهایت بگذرد و ترا عفو فرماید و در حالىحالی که تو برتر از آنها هستىهستی و آنکه بر تو ولایت دارد از تو برتر است.▼
و خداوند متعال بر آنکه تو را ولایت داد برتر است خواسته است که کار این مردم را انجام دهى و آنان را وسیله آزمایش تو قرار داد. هیچگاه خود را براى جنگ با خدا آماده نکن که طاقت کیفرش را ندارى و در بخشش از حضرتش بی نیاز نخواهى بود و هیچوقت بر آمرزش ناامید نشو و بر کیفر شادى نکن و در اظهار خشمى که میتوانى فرو برى عجله مکن و در گفتارت نگو که من را امیر کردهاند میفرمایم پس مرا اطاعت کنید. که این طور حرف زدن باعث سیاهى دل و پژمردگى دین و زوال نعمت میگردد و آفت و بلا را گریبانگیر انسان می سازد ترجمه روان نهج البلاغه(ارفع)، صفحه ى 1089هرگاه قدرتى را که در اختیارت هست ترا گرفتار غرور و کبر کرد به بزرگى و عظمت حکومت پروردگار بنگر که چگونه قدرتى بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست. با این نگرش تو طغیانت سرکوب میگردد و تندبات فروکش میکند و عقل بر باد رفته ات باز میگردد.
پس مالک هواىهوای نفس خویش شو و در کارهاىکارهای حرام به نفس خود بخل کن که بخل به نفس نمودن، انصاف دادن به آن است در آنچه دوست دارد و یا نمىپسنددنمیپسندد مهربانىمهربانی بر رعیت را پوشش قلبت قرار ده و به آنها محبت کن و لطف داشته باش و براىبرای آنها چون حیوانىحیوانی درنده و ضرر رسان نباش که خوردنشان را مقتنم شمارىشماری مردم دو دستهدسته اند: یا برادر ایمانىایمانی تو محسوب میشوند ومیشوند یا مثل تو انسانند و هم کیش تو نیستند. گناهىگناهی از آنها سر میزندمیزند و سببسببهای هاى بدکارىبدکاری از روىروی عمد و یا سهو به آنان روىروی آورده، پس تو از گناهان بگذر چنانکهچنانکه دوست دارىداری خداوند تبارک و تعالىتعالی از لغزشهایت بگذرد و ترا عفو فرماید و در حالىحالی که تو برتر از آنها هستىهستی و آنکه بر تو ولایت دارد از تو برتر است.
▲پس مالک هواى نفس خویش شو و در کارهاى حرام به نفس خود بخل کن که بخل به نفس نمودن، انصاف دادن به آن است در آنچه دوست دارد و یا نمىپسندد مهربانى بر رعیت را پوشش قلبت قرار ده و به آنها محبت کن و لطف داشته باش و براى آنها چون حیوانى درنده و ضرر رسان نباش که خوردنشان را مقتنم شمارى مردم دو دسته اند: یا برادر ایمانى تو محسوب میشوند و یا مثل تو انسانند و هم کیش تو نیستند. گناهى از آنها سر میزند و سبب هاى بدکارى از روى عمد و یا سهو به آنان روى آورده، پس تو از گناهان بگذر چنانکه دوست دارى خداوند تبارک و تعالى از لغزشهایت بگذرد و ترا عفو فرماید و در حالى که تو برتر از آنها هستى و آنکه بر تو ولایت دارد از تو برتر است.