چارلز داروین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز ابرابزار
خط ۸:
** ''تبار انسان''
* «ما [[برابری]] خود را با جانورانی که آن‌ها را [[برده]]‌ی خود کرده‌ایم، در نظر نمی‌گیریم.»<ref>[http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/c/charlesdar161030.html Charles Darwin quotes]</ref>
* «ریاضی‌دان انسان کوری است در اتاقی تاریک که دنبال گربه‌یگربهٔ سیاهی که وجود ندارد می‌گردد».
* پر انرژی‌ترین کارگرانی که در سفرهایم به دور دنیا دیده‌ام، معدنکاران گیاهخوار در شیلی بودند.<ref>http://www.iranvegetarians.com/017.htm</ref>
:: [[چارلز داروین]]
 
== واپسین سخن ==
خط ۱۵:
** ''آخرین کلمات/ ۱۹ آوریل ۱۸۸۲''
 
== منسوب ==
== پیرامون گیاهخواری ==
* پر انرژی‌ترین کارگرانی که در سفرهایم به دور دنیا دیده‌ام، معدنکاران گیاهخوار در شیلی بودند.<ref>http://www.iranvegetarians.com/017.htm</ref>
 
== دربارهٔ خدا ==
داروین دربارهٔ خدا چه نظری داشته‌است؟ با اطمینان نمی‌توان به این سئوال پاسخ داد. می‌پندارم که او با بی میلی موضع لاادری داشته‌است، اما دیدگاه‌های متفاوتی دربارهٔ تمایلات دینی او خصوصاً دربارهٔ باورهای او در اواخر عمر وجود دارد. پس از بازگشت از سفر دریایی معروفش در سال ،۱۸۳۶ داروین بیست سال بعدی را به تفکرات عمیق درباب اکتشافاتش گذراند. او در گالاپاگوس آرچی پلاگور، واقع در ششصد مایلی غرب اکوادور، به دقت به مطالعه و ثبت تفاوت‌های میان سهره‌های جزیره‌های مختلف با یکدیگر و با سرزمین اصلی یعنی آمریکای جنوبی پرداخته بود. داروین نه فقط از تفاوت‌های میان پرندگان، بلکه از تفاوت‌های دیگرِ موجود میان گروه‌های دیگر جانوران از جمله ایگواناها و لاک پشت‌ها نیز متعجب بود. پس از آنکه در بازگشت تصاویر و نمونه‌های خود را در معرض نمایش متخصصان طبیعی دان قرار داد، با کمک آنها دریافت که این تفاوت‌ها چنان‌که او پنداشته بوده‌است فقط تنوع‌هایی در یک گونه منفرد نبوده بلکه بیانگر گونه‌هایی مجزا هستند. داروین در آغاز سفرش، همانند غالب افراد آن روزگار، می‌پنداشت که تمامی گونه‌ها در آغاز توسط خلقت خاص خدا به وجود آمده‌اند. او همچنین از اصول الهیات طبیعی ویلیام پیلی تبعیت می‌کرد، رویکردی که برای وجود خدا بر مبنای طراحی موجودات زنده دلیل می‌آورد. پس از مطالعات و هم فکری‌های فراوان، داروین در این اعتقادِ سنتی الهیاتی که گونه‌ها از بدو خلقت ثابت مانده‌اند شک کرده و شروع به پردازش نظریه خود که نظریه تکامل خوانده شد کرد. تفکر دربارهٔ آنچه او طی مسافرت دریایی اش مشاهده کرده بود نهایتاً منجر به شک او دربارهٔ وجود خدا شد، هر چند که این ضرورتاً دلیل اصلی شک او نیست. گمان می‌رود که مرگ پدر و دختر ۱۰ ساله اش دلایل اصلی برای رشد شکاکیت دینی در او بود. در هر صورت برخلاف آنچه برخی نویسندگان معاصر مدعی اند داروین خود را کاملاً ملحد نمی‌دانست و بسیار ناخشنود بود که مزاحمتی بر سر راه ایمان دینی همسرش «اما» ایجاد کرده‌است. او در خودنگاشت خود با کنایه می‌نویسد «ناباوری بسیار آهسته در من رسوخ کرد اما در نهایت کامل شد. سرعت رسوخ چنان کم بود که احساس هیچ گونه درماندگی نکردم و هیچ‌گاه نیز در اینکه نتیجه‌گیری ام درست بوده شک نکرده‌ام.» با این وجود داروین هرازگاهی به کار یک «خالق» یا یک خدای دور که جهان و قوانین کلی آن را خلق کرده و سپس آن را تقریباً به حال خود واگذاشته است اشاره می‌کند. احتمالاً این آرای او را می‌توان «خداگرایی طبیعی» خواند.
** [[جان هاوت (۲۰۰۱) پاسخ‌هایی به ۱۰۱ سؤال درباره خدا]]
 
== بدون منبع ==
* «عشق به تمام موجودات زنده شرافتمندانه‌ترین و باشکوه‌ترین ویژگی انسان است.»
* «حیوانات هم مانند انسان رنج و شادی، سعادت و شوربختی را حس می‌کنند.»
سطر ۳۳ ⟵ ۲۶:
* «آسمان، مادر مهربانی است که اگر نبود، زمین از تشنگی و خشکی می‌مرد.»
* «اگر ثابت می‌گشت اندامی پیچیده وجود داشته که احتمالاً از راه تغییرهای جزئی، پی در پی و فراوان به وجود نیامده است * «نظریه من کاملاً با شکست روبرو می‌شد. اما من چنین موردی را سراغ ندارم.»
 
== با منبع موثق ==
* «برای دیدن منابع به بخش انگلیسی همین صفحه بروید.»
* «ما باور می‌کنیم که ماه‌ها، ستارگان، سیاره‌ها، عالم و هر سامانه‌ای که در آن هست تحت قوانینی راهبری شوند، اما در مواجهه با موجودات زنده انتظار داریم حتی '''کوچکترین حشره''' طی عملیاتی ویژه خلق الساعه شده باشد.»
* «من آزمایش‌های احمقانه را دوست دارم و همیشه به آنها می‌پردازم.»
سطر ۵۵ ⟵ ۴۵:
** ''[[ریچارد داوکینز]]''
* «اساساً انتخاب طبیعی باید چیزی را پیدا کند که حداقل کمی کارکرد دارد و بعد کمی اصلاح می‌شود و درنسل بعدی کمی بیشتر اصلاح می‌شود و او می‌دانست که اگر قرار باشد چیزها سریع‌تر از معمول یا در یک گام بیش از حد بلند اصلاح بشوند آن وقت این گمان به وجود می‌آید که شاید چیزی غیر از انتخاب طبیعی در کار بوده‌است. با این وجود به راحتی می‌شود به ایرادات ساختاری‌ای – مثل پیچیدگی کاهش‌ناپذیر- در بسیاری از سیستم‌های بیولوژیکی اشاره کرد و نشان داد که انتخاب طبیعی موانع بسیار بسیار بزرگی در این سیستم‌ها داشته و می‌شود اشاره کرد که دانشمندان نتوانسته‌اند از انتخاب طبیعی برای توضیح چنین مسائلی اسفاده کنند. در نتیجه شواهد زیادی داریم که می‌گویند بسیاری از سیستم‌های بیولوژیکی در خلقت نمی‌توانند با اصلاحات بیشمار متداوم و جزئی داروینی پدید آمده باشند؛ بنابراین نظریه داروین اکنون از هم پاشیده‌است.»
** ''[[مایکل بیهی،بیهی]]، بیوشیمیدان دانشگاه لی‌های]]''
* داروین دربارهٔ خدا چه نظری داشته‌است؟ با اطمینان نمی‌توان به این سئوال پاسخ داد. می‌پندارم که او با بی میلی موضع لاادری داشته‌است، اما دیدگاه‌های متفاوتی دربارهٔ تمایلات دینی او خصوصاً دربارهٔ باورهای او در اواخر عمر وجود دارد. پس از بازگشت از سفر دریایی معروفش در سال ،۱۸۳۶ داروین بیست سال بعدی را به تفکرات عمیق درباب اکتشافاتش گذراند. او در گالاپاگوس آرچی پلاگور، واقع در ششصد مایلی غرب اکوادور، به دقت به مطالعه و ثبت تفاوت‌های میان سهره‌های جزیره‌های مختلف با یکدیگر و با سرزمین اصلی یعنی آمریکای جنوبی پرداخته بود. داروین نه فقط از تفاوت‌های میان پرندگان، بلکه از تفاوت‌های دیگرِ موجود میان گروه‌های دیگر جانوران از جمله ایگواناها و لاک پشت‌ها نیز متعجب بود. پس از آنکه در بازگشت تصاویر و نمونه‌های خود را در معرض نمایش متخصصان طبیعی دان قرار داد، با کمک آنها دریافت که این تفاوت‌ها چنان‌که او پنداشته بوده‌است فقط تنوع‌هایی در یک گونه منفرد نبوده بلکه بیانگر گونه‌هایی مجزا هستند. داروین در آغاز سفرش، همانند غالب افراد آن روزگار، می‌پنداشت که تمامی گونه‌ها در آغاز توسط خلقت خاص خدا به وجود آمده‌اند. او همچنین از اصول الهیات طبیعی ویلیام پیلی تبعیت می‌کرد، رویکردی که برای وجود خدا بر مبنای طراحی موجودات زنده دلیل می‌آورد. پس از مطالعات و هم فکری‌های فراوان، داروین در این اعتقادِ سنتی الهیاتی که گونه‌ها از بدو خلقت ثابت مانده‌اند شک کرده و شروع به پردازش نظریه خود که نظریه تکامل خوانده شد کرد. تفکر دربارهٔ آنچه او طی مسافرت دریایی اش مشاهده کرده بود نهایتاً منجر به شک او دربارهٔ وجود خدا شد، هر چند که این ضرورتاً دلیل اصلی شک او نیست. گمان می‌رود که مرگ پدر و دختر ۱۰ ساله اش دلایل اصلی برای رشد شکاکیت دینی در او بود. در هر صورت برخلاف آنچه برخی نویسندگان معاصر مدعی اند داروین خود را کاملاً ملحد نمی‌دانست و بسیار ناخشنود بود که مزاحمتی بر سر راه ایمان دینی همسرش «اما» ایجاد کرده‌است. او در خودنگاشت خود با کنایه می‌نویسد «ناباوری بسیار آهسته در من رسوخ کرد اما در نهایت کامل شد. سرعت رسوخ چنان کم بود که احساس هیچ گونه درماندگی نکردم و هیچ‌گاه نیز در اینکه نتیجه‌گیری ام درست بوده شک نکرده‌ام.» با این وجود داروین هرازگاهی به کار یک «خالق» یا یک خدای دور که جهان و قوانین کلی آن را خلق کرده و سپس آن را تقریباً به حال خود واگذاشته است اشاره می‌کند. احتمالاً این آرای او را می‌توان «خداگرایی طبیعی» خواند.
** [[جان هاوت]] (۲۰۰۱) پاسخ‌هایی به ۱۰۱ سؤال دربارهدربارهٔ خدا]]
 
== پیوند به بیرون ==