احمد شاملو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Azadh1360 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Azadh1360 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۰:
* «پدرم ا گر می‌خواست رشوه بگیرد یا اسلحه‌های بی‌حساب و کتابی را که دستش بود بفروشد صاحب هکتارها زمین مرغوب و کلی ثروت می‌شد؛ ولی اهل این حرف‌ها نبود و چون به مافوق‌هایش باج نمی‌داد برای خودش گرفتاری درست می‌کرد.»<ref> سعید پورعظیمی، بام بلند هم‌چراغی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۹۶، ص ۶۶.</ref>
 
* «آدم‌هایی که چیزی نمی‌بینند و بدون درک شرایط موجود کورکورانه اقدام می‌کنند اسیر توهّم می‌شوند و خیال می‌کنند که دارند پیش می‌روند.»<ref> سعید پورعظیمی، بام بلند هم‌چراغی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۹۶، ص ۶۸.</ref>
 
* «انیمیشن پویاترین هنر است؛ چون هر فکر و نوآوری و خلاقیت را ممکن می‌سازد و هر ایده‌ای را می‌توان عملی کرد.»<ref> سعید پورعظیمی، بام بلند هم‌چراغی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۹۶، ص ۱۱۹.</ref>
 
* «دست یافتن به رموز بلاغتِ حافظ غیرممکن است و فقط می‌توان آموزه‌های او را در زندگی به کار بست… حافظ سرچشمهٔ فرهنگ ایرانی است و برای فهم او باید به خیلی از علوم و معارف احاطه داشت.»<ref> سعید پورعظیمی، بام بلند هم‌چراغی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۹۶، ص ۱۲۸.</ref>
 
* «کنار استادم نیما دو زانو می‌نشستم و فقط منتظر بودم کاری بخواهد تا اطاعت امر کنم؛ ولی نمی‌دانستم مزاحمش بودم. از کمترین فرصت برای رفتن پیش نیما و بهره بردن از حضورش استفاده می‌کردم… نیما فرهنگ شعری ما را بنیان گذاشت و ما را با بینش شاعرانه آشنا کرد.»<ref> سعید پورعظیمی، بام بلند هم‌چراغی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۹۶، ص ۱۳۳.</ref>
 
* «شعر فروغ معجزه است، غیرقابل تقلید است و البته زنانه.»<ref> سعید پورعظیمی، بام بلند هم‌چراغی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۹۶، ص ۱۳۶.</ref>
 
 
خط ۱۲۵:
 
 
** <small>''[[محمدرضا شفیعی کدکنی]]، به نقل از ماهنامه حافظ، شمارهشمارۀ یک/ فروردین ۱۳۸۳''</small>:
{{گفتاورد|«شعر منثور یا سپید که هنوز هم فقط و فقط در شاملو و کارهای او قابل مطالعه‌است، شعری است که می‌کوشد موسیقی بیرون شعر را به‌یک سوی نهد و چندان از موسیقی معنوی و گاه موسیقی کناری کمک بگیرد که ضعف خود را از لحاظ نداشتن موسیقی بیرونی، جبران کند. اما از توفیق این‌گونه شعر، به جز در کارهای درخشانی از احمد شاملو، هنوز مورد تردید است.»}}
 
 
'''** [[سعید پورعظیمی]]، «من بامدادم سرانجام»، تهران، هرمس، ۱۳۹۶، صص ۲۰-۲۵.''':