برتراند راسل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز removed Category:ریاضیدانان اهل انگلستان; added Category:ریاضیدانان انگلستانی using HotCat |
Inshushinak (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳:
== گفتاوردها ==
* انسانها بیش از هر چیز دیگر، از اندیشیدن وحشت دارند، بیش از فقر، حتی بیش از مرگ. «اندیشه» انقلاب میکند، از تخت به زیر میکشد و نابود میسازد. امتیازات دروغین، سنن و عرف جوامع، و عادات راحت طلبانهٔ انسانها را، بدون ذرهای رحم، از دم تیغ میگذراند. هیچ قانونی را به رسمیت نمیشناسد؛ آنارشیست است. مراجع قانونی را به پشیزی نمیانگارد و بر خرد کهن نیز وقعی نمینهد. اندیشه به سادگی در گودال جهنم مینگرد و هراسی او را فرا نمیگیرد. بشر، لکه کوچکی مغروق در ژرفای بی پایانی از سکوت است؛ اندیشه این را میبیند و با این حال، غرورمندانه خود را به نمایش میگذارد، گویی ارباب کائنات است. «اندیشه» چالاک، آزاد و عظیم است، یگانه روشنایی این جهان و
* «اگر من مدعی میشدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید میگردد، هیچکس قادر نبود مدّعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم میبود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قویترین تلسکوپها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش میرفتم که میگفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم میشدم. با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما تأیید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا دربارهٔ آن به وعظ میپرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرومیکردند، تردید در وجود آن نشانهٔ نامتعارف بودن تلقی میشد و شخص شکاک را در [[عصر روشنگری]] به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید میفرستادند.»
** ''قوری راسل''
* «آنچه از فنِّ تبلیغات میآموزیم این است که هر موضوعی را میتوان به اکثریت مردم قبولاند بهشرطی که چندین بار به نحوی تکرارش کنیم که در حافظة آنان حک شود. ما غالب چیزها را باور داریم فقط به این علّت که چندین بار با لحن تأییدآمیزی دربارة آنها شنیدهایم: حتّی به خاطر نمیآوریم که کجا و چرا موردِ تأیید واقع شدهاند، از این روست که نمیتوانیم به نقدِ آنها بپردازیم، حتّی وقتی که هیچ پشتوانة منطقی مؤید آنها نبوده و تأییدشان از طرف اشخاص ذینفع ابراز شده باشد.»
** <small>در «جهانبینی علمی»، فصل ۵، «علم ودین»</small>
* «فنِّ تبلیغات روزبهروز در راهی تکامل مییابد که جنبة استدلالی خود را از دست داده و قدرت انگیزش بیشری کسب کند و وقتی که اثر مورد نظر ایجاد شده باشد، نتیجة مطلوب حاصل
** <small>در «جهانبینی علمی»، فصل ۵، «علم ودین»</small>
* «آدمی نیازمند ایمانی واقعی و قوی است نه باوری بزدلانه و آمیخته به تردید. علم در اصل چیزی جز پویش منظّم در طریق معرفت نیست… اگر ایمان خود را نسبت به علم از دست بدهیم، در این صورت ایمانِ ما نسبت به ارزندهترین استعدادهای آدمی با مرگ روبروست.»
سطر ۲۸ ⟵ ۲۷:
* «[[مذهب]]، بیش از هرچیز متکی به ترس بوده و بر مبنای ترس استوار است.»
* «من [[مذهب|دین]] را به دیده یک بیماری و منشأ رنجهای بیشمار مینگرم.»
* «فکر نمیکنم دلیل واقعی اینکه مردم دین را میپذیرند هیچ ربطی به استدلال داشته باشد. آنها دین را به دلایل احساسی میپذیرند. بسیار گفته میشود که خیلی اشتباه است که به دین حمله کنیم، زیرا دین افراد را بافضیلت میسازد. به من نیز گفته
==== اخلاق و زناشویی (۱۹۲۹) ====
سطر ۵۷ ⟵ ۵۶:
* «[[ژان ژاک روسو|روسو]] [[دیوانه]] ولی تأثیرگذار بود؛ [[دیوید هیوم|هیوم]] عاقل بود ولی پیروانی نداشت.»
* «هرچه منطق نادرستتر باشد نتایجی که از آن برمیخیزد دلکشتر است.»
* «بسیاری از روحانیان لذتهای جسمی را بر خود حرام
=== دهه ۱۹۵۰ ===
سطر ۶۴ ⟵ ۶۳:
==== اخلاق و سیاست در جامعه (۱۹۵۴) ====
* «علم و تکنیک جدید قدرت حکومتها را افزایش داده و این امکان را که قبلاً وجود نداشت بهوجود
* «میتوان گفت نفرت، نفرت میآورد و جهانی که در آن بر نفرت دامن زنند چنان آکنده از زد و خورد و مجادله خواهد شد که هیچکس نمیتواند از لذت یک زندگی خوب بهرهمند گردد.»
* «بهطور خلاصه پاداش و مجازات باید با در نظر گرفتن اثرات مطلوب اجتماعیشان مقرر شوند؛ و در این مورد نباید تنها معیارهای مطلق فرضی استحقاق
* «دفاع از هیچ دینی طبق موازین عقلانی مقدور نیست. بلکه باید از راه تبلیغ و در صورت لزوم با توسل به جنگ از آن حمایت نمود.»
سطر ۷۵ ⟵ ۷۴:
* «جامعه گوسفندی لایق حکومت گرگان است.»
* «وقتی که از تلفکردن آن لذت میبری، وقت تلفشده نیست.»
* «باید از خدا پرسید چرا دلایل وجودش را اینقدر ضعیف
* «خلاصه، او باید خودش را مانند خدای ظالمی که به او اعتقاد دارد آماده بیرحمی بکند.»
* «قدرت مطلقهای که برای ابد حاکم بر اراده جهان است قطعاً
* «ترس پدر و خشونت مادر دین است. بیجهت نیست که این دو در طول تاریخ دست در دست هم پیش رفتهاند.»
* «اگر خدا وجود میداشت، من فکر میکنم که بعید است او آنقدر لوس و بیهوده باشد که از اینکه افرادی در وجود داشتن او [[شک]] کنند آزرده شود.»
|