فریدریش نیچه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵:
=== غروب بتها ===
غروب بتها یا «فلسفیدن با پتک» '''Götzen-Dämmerung, oder, Wie man mit dem Hammer philosophirt'''
* «خود را سر زنده نگاه داشتن در گیر_و_دارِ یک کار دلگیر و
** ''دیباچه''
* «با زخم زدن جانها میبالند، مردانگیها میشکفند.»
خط ۲۲۷:
* «با گذر زمان برایم مشخص شده که تا امروز هر فلسفهٔ بزرگی چه بودهاست. یعنی جز همان اعترافات شخصی پدیدآورندهٔ آن و گونهای خاطرات ناخواسته و ناآگاهانه چیزی نبودهاست.»
** ''در باب پیش داوریهای فیلسوفان، بند ۶''
* «در هر فلسفهای نقطهای وجود دارد که «باور» فیلسوف پا بر صحنه میگذارد
** ''در باب پیش داوریهای فیلسوفان، بند ۸''
* «فیلسوفان از روی عادت، چنان از [[اراده]] سخن میگویند که گویی مشهورترین امر عالم است. حتی [[آرتور شوپنهاور|شوپنهاور]] هم میکوشد به ما بفهماند که اراده به تنهایی برای ما امری آشنا، کاملاً آشناست و بی هیچ نیاز به مقدمه و مؤخرهای آن را میشناسیم. اما من همیشه میاندیشم که شوپنهاور در این زمینه نیز تنها همان کاری را کردهاست که فیلسوفان از روی عادت میکنند؛ یعنی پیش داوری مردم را پذیرفته و در آن باب گزافه گویی کردهاست. «خواستن» از دیدگاه من به خصوص پیچیده و امری است که به ظاهر یک واژه است و در همین تک واژه پیش داوری مردم نهفته و به دلیل کم دقتی فیلسوفان، پیوسته بر تمام امور چیرگی یافتهاست [...] هر فیلسوفی میخواهد «خواست» خویش را از دیدگاه اخلاقی مطرح کند و اخلاق در واقع همان آموزهٔ روابط حاکمی است که پدیدهٔ «زندگی» با آن پدید میآید.»
خط ۳۴۱:
* «اخلاقیاتی وجود دارد که باید بنیانگذار خویش را نزد دیگران توجیه کند. دیگر اخلاقیات باید او را آرام سازند و حس رضایت را در وجودش برانگیزند. با اخلاقایاتی دیگر او میخواهد خویشتن را به صلیب کشد و خوار کند. با گونهای دیگر میخواهد انتقام بگیرد، خویش را پنهان سازد و منظورش را به گونهای دیگر بیان کند و خویشتن را در بلنداهای دوردست بنشاند. '''این اخلاق تنها در خدمت بنیانگذارش است''' تا امری را فراموش کند یا امری دیگر را در وجد خودش به فراموشی سپارد. [...] خلاصه، '''اخلاقیاتِ گوناگون زبان اشارهٔ عواطف است'''.»
** ''در باب تاریخ طبیعی اخلاق، بند ۱۸۷''
* «'''هر اخلاقی که خلاف بی قیدی باشد، گونهای ستم بر «طبیعت» و حتی «خرد» است'''؛ ولی این هنوز ایرادی بر آن نیست؛ بلکه باید اخلاقی دیگر و مخالف با هر گونه ستم و
** ''در باب تاریخ طبیعی اخلاق، بند ۱۸۸''
* «پدر و مادر ناخواسته فرزند خویش را شبیه خود میکنند و نام «تربیت» را بر آن میگذارند.»
خط ۳۸۴:
* «در همین هفته سهبار «رنج مسیح به روایت متای مقدس» را شنیدم، وهر بار همان احساس تحسینبرانگیز، وجودم را تسخیر کرد. هرکس مسیحیت را از یاد برده، با شنیدن این قطعه به فضای روحانی آن بازمیگردد.»
** ''به Erwin Rohde (آروین رُدِ) دربارهٔ [[یوهان سباستین باخ]]/ ۳۰ آوریل ۱۸۷۰''
* «دوست من پاول: حالا که ثابت شدهاست که من
** ''به Paul Deussen (پاول دویسن) دربرلن، از تورین/ ۴ ژانویه ۱۸۸۹''
* «سلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم…» امضاء: مسیح مصلوب
|