مقصود فراستخواه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Saeedigimon (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Saeedigimon (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵:
* [[دانشگاه]] زمانی می‌تواند مکان وجودی داشته باشد و روی آن مکان بایستد و بگوید «من دانشگاه هستم»، که با جامعه ارزش مبادلهٔ داد و ستد داشته و بتواند نیازهای نوپدید جامعه را پاسخگو باشد.<ref>http://www.atnanews.ir/archives/70157</ref>
* تنها بدیل ممکن برای بورکراسی علیل اداریِ ما، یک [[دموکراسی]] اصیل اجتماعی است. همسایگان، اهل محل، کسبه محل، سمَن‌ها، بخش‌های داوطلبانه وغیر انتفاعی و نهادهای مدنی، مهم‌ترین رگ وپی ارگانیزم اجتماعی، حساس‌ترین اندام‌های حسّی جامعه و دیرپاترین وتجدید شونده‌ترین ظرفیت‌ها برای اداره شهر هستند. به منطق بی‌نهایت کوچک‌ها، به منطق صنف‌ها وحرفه‌ها و سمن‌ها وهمسایگان واهل محل و کسبه محل، وبه منطق سازمان یابی خودگردان شهری وخود تنظیمی ها وابتکارات مردمی برگردیم. در سنت‌های تاریخی دیرین ما خاطرات همیاری و کارهای دسته جمعی هست. در فرهنگ ما روح غمخواری هست، عقلانیتی نیرومند در دل آداب وعادات ایرانی هست که به مصائب همسایگان و اهالی محل واهالی شهر حساسیم. نی نواز با نواختن نی نواز می‌شود ومعمار با ساختن معمار می‌شود. مردم نیز با گفتگوها و مشارکت‌ها و هم‌اندیشی‌ها و تمرین‌های تدریجی است که می‌آموزند چگونه شهرشان را اداره بکنند. ما شنا را در آب یادمی‌گیریم و دوچرخه سواری را با رکاب زدن.<ref>https://www.ricac.ac.ir/files/plasco/02/plasco---%20Pelasco%20va%20neshanehshenasi%20209-214.pdf</ref>
* زیست‌بوم مناسبی در کشور لازم داریم برای رشدعقلانیت وعلم ورزی و کاربست علم برای حل مسائل ونگونبختی‌های مان … رشد علمی زمانی است که علم، به ارزش مرکزی تبدیل شود، آزاد ومستقل وعزیز باشد ومرجع تصمیم‌گیری واداره کشور باشد. دانشگاه‌های ما اصلاً سفارش اجتماعی ندارند. جامعه به دانشگاه سفارش مسئله نمی‌دهد. سیطره ایدئولوژی دولتی برفرایندهای علم ومحتویات کارهای علمی و ارکان علم ورزی، نتایج اسفباری به دنبال خواهد داشت. اگر امروز مشکلاتی مانند سرقت وجعل وانتحال علمی را به عنوان لکه‌های ننگ می‌بینید حاصل بی هنجاری‌هایی است که نتیجه وارد کردن قواعد غیر آکادمیک به آکادمی در ایران است.<ref><nowiki>http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=1229&Number=101&Appendix=0&lanf=Fa</nowiki></ref>
* در جامعه‌ای که کوتاه مدت است و پایداری در آن وجود ندارد، یکی از واکنش‌های افراد جامعه این است که می‌خواهند در [[فرزندان]] خود وبا فرزندان خود ادامه پیدا کنند. ما هزینه‌های یک سیستم متمرکز را می‌پردازیم اما از هرج و مرج نیز رنج می‌بریم. کودک مفهوم جدیدی است. در گذشته طفل وجود داشت، صبیه وجود داشت، اما کودک نبود. کودک موجود جدید متعلق به دنیای مدرن است. انسان روز به روز احساس تنهایی بیشتری می‌کند. تن‌های تنها در جامعه دیده می‌شوند. یک جور سردی اجتماعی به وجود آمده است. شهروندان با هم غریبه‌اند و به هم توجهی ندارند. یک راه غلبه بر این پوچی، معنابخشیدن به زندگی ست. انسان در یک وضع دراماتیک است. تراژدی جهان به علاوه خشونت، محیط زیست، ریزگردها، کمبود آب، تمام شدن سوخت‌های فسیلی و فجایع طبیعی؛ غمخواری والدین به فرزندانی را برمی‌انگیزد که مسؤولیت به اینجا آمدن آنها را بر گردن دارند.<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/112253</ref>
* [[دین]] عمومی و دین دولتی نمی‏‌تواند دغدغه‌ها و علایق اصیل انسانی شهروندان را تأمین کند و رضایت بخش نمی‌‏شود. پس طبیعی است آن را به سطح فردی دین داری و تجربه‌های فردی دین داری ارجاع می‌دهند؛ مانند توکل، نذر، امید، آرامش، بخشایش، شادی. چرخش از «دین عمومی» و «دین دولتی» به «دین خصوصی» و «دین شخصی» نتیجه این روندهاست. اگر در یک حوزهٔ سرزمینی، اجتماع گرایی بیش از اندازه تضعیف شود، این همان «پایان اجتماع» است و اجتماع که منشأ همه چیز است از بین می رودو این می‌تواند تهدید ملی برای جامعه باشد.<ref>http://fa.shafaqna.com/news/299999/</ref>