ضرب‌المثل‌های فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
با فرض حسن نيت ويرايش کاربر 31.59.155.175 (بحث) واگرداني شد. ([[وگ:توينکل|توين...
خط ۱۳:
| align = left
| direction = vertical
| header = مزه تجربه را در كورهکوره ايای آب ديده انددیده‌اند
| width = 250
| image1 = Gouache painting on mica of a blacksmith.jpg
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 = '''گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری!'''
| image2 = Yellow dress.JPG
| alt2 = Colored dice with white background
خط ۲۳:
| image3 = Camel caravan and pyramid of Khafra, -8 Dec. 2003 a.jpg
| alt3 = Colored dice with white background
| caption3 = <small>ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی /</small> '''این ره که تو می‌روی به ترکستان است.''' ~راه‌راه-و‌و-روش نادرست
| image4 = Necktie-colour-isolation.jpg
| alt4 = Colored dice with white background
| caption4 = '''تن آدمی شریف است به‌جانِ آدمیّت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیّت.'''
| image6 = CB106492 (5299266966).jpg
| alt6 = Colored dice with white background
| caption6 = '''پای در زنجیر نزد دوستان/ به که با بیگانگان در بوستان.'''
| image7 = Belleza de los Cárpatos (8076460753).jpg
| alt7 = Colored dice with white background
| caption7 = «'''یک دست بی‌صداست'''» یا «یک دست صدا ندارد». ~از یک‌نفر به‌تنهایی کاری برنمی‌آید.
| image8 = Iranian Hikers Set Off for Babak Castle - Iranian Azerbaijan - Iran (7421300288).jpg
| alt8 = Colored dice with white background
| caption8 = '''عقل سالم در بدن سالم''' ~سلامتی بدن با سلامتی اندیشه آمیخته استآمیخته‌است.
| image9 = Wonder eye.png
| alt9 = Colored dice with white background
| caption9 = '''عقل مردم ,مردم، به چشمشان است.'''~ مردم آن چیزی را که می‌بینند باور می کنندمی‌کنند.
| image10 = "Fairies Toothache Stone" - geograph.org.uk - 1470396.jpg
| alt10 = Colored dice with white background
خط ۴۶:
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
| image1 = Sepehr Tower in Tehran Sunrise-View From Laleh International Hotel.jpg
خط ۵۹:
| image4 = Portal of old house - nishapur gold bazaar - ayah of Quran - tile 2.JPG
| alt4 = Colored dice with white background
| caption4 = '''خانه از پاىپای بند ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است.'''~ ‍پیگیری امور غیر مهم آنگاه که مهم اولویت است.
| image5 =
| alt5 = Colored dice with white background
| caption5 = '''همچو تیغ دادن به دست زنگی مست'''~ ‍ابزار یا شیوه‌ای در دست نااهل آن.
| image6 = Tree-of-Knowledge art.jpg
| alt6 = Colored dice with white background
خط ۶۸:
| image7 = Kharv - Nishapur.jpg
| alt7 = Colored dice with white background
| caption7 = '''با كدخداکدخدا بساز، ده را بچاپ !'''
| image8 = Sited Nishapuri oldman in Bazaar of Nishapur 2.JPG
| alt8 = Colored dice with white background
| caption8 = '''برگزین از کارها پاکیزگی و خوی نیک'''/ کز همه دنیا گزین خلق دنیا این گزید !
| image9 = Fishing 2.jpg
| alt9 = Colored dice with white background
خط ۷۸:
 
== دربارهٔ ضرب‌المثل‌ها ==
* «مطمئن نیستم ضرب‌المثل‌هایی که بعضی از آن‌ها از جایی از کمرکش چاه تاریخ - اگرچه از اعماق - یا دست‌کم از حوالی مشروطه و نهضت ملی‌کردن نفت و با هزار تخفیف از انقلاب اسلامی مایه گرفته‌اند، برای مردمان روزگار ما ساخته شده باشند. آن‌ها ارزش‌های خودشان را دارند، به شرط آن که در جای خودشان به‌کار بروند...بروند…»
** ''[[فریبرز رئیس‌دانا]]''، <small>در «گفت‌آمدهایی در ادبیات، نشر نگاه، ۱۳۸۶، ص ۸۷»</small>
 
خط ۸۵:
* «آب از سرچشمه گل‌آلود است.»
* «آب از آب تکان نمی‌خورد.»
* «آب از سرش گذشته استگذشته‌است
* «آب پاکی را روی دستش ریخت.»
* «آبىآبی كهکه ريختهریخته شدُ نميشهنمیشه جمعش كردکرد
* «آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم/ یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم.»
* «آب را گل‌آلود می‌کند که [[ماهی]] بگیرد.»
خط ۹۴:
* «آب که یه جا بماند، می‌گندئ.»
* «آبکش به کفگیر می‌گه سه سوراخه.»
* «آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع/چه یک نی چه صد نی/چه یک وجبیک‌وجب چه صد وجب.»
* «آب که سر بالا می‌ره، [[قورباغه]] ابوعطا می‌خواند».
* «آب گر بر باد رود باران است.»
خط ۱۰۷:
* «آدم بدحساب، دوبار می‌دهد.»
* «آدم به‌کیسه‌اش نگاه می‌کند.»
* «آدمُ برق بگيرِبگیرِ ولىولی جَوْ نگيرِنگیرِ
* «آدم پول پیدا می‌کند؛ پول، آدم را پیدا نمی‌کند.»
* «آدم ترسو همیشه سالم است.»
خط ۲۲۲:
* «از شما عباسی، از ما رقاصی.»
* «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد.»
* «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» ((«گر دایره کوزه ز گوهر سازند))»
* «از کیسه خلیفه می‌بخشه.»
* «از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند.»
* «از گیر دزد در آمده،درآمده، گیر رمال افتاد.»
* «از ماست که بر ماست.»
* «از مال پس است و از جان عاصی.»
خط ۲۴۵:
* «[[اسب]] را گم کرده، پی نعلش می‌گرده.»
* «[[اسب]] لاغر میان به [[کار]] آید// روز میدان نه گاو پرواری» [[سعدی]]
* «[[اسب|اسب‌ها]]‌ها را نعل می‌کردند، کک هم پایش را بلند کرد.»
* «استاد علم!- این رنگ به‌علم نبود.» (اوسا علم! این یکی رو بکش قلم!)
* «استخری که آب نداره، این همه [[قورباغه]] می‌خواد چه‌کار؟»
* «استخوان لای زخم گذاشتن.»
* «اصل [[کار]] بر و روست، کچلی زیر موست.»
* «افاده‌ها طبق طبق [[سگ|سگ‌ها]]‌ها به دورش وق وق.»
* «افتادگی آموز اگر طالب فیضی// هرگز نخورد آب زمینی که بلند است» [[پوریای ولی]]
* «اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد.»
خط ۳۱۱:
== ب ==
* «با یه کشمش گرمیش میکنه با یه غوره سردیش میکنه.»
* «با آل علی هرکه دردرافتاد، افتاد، ور افتادورافتاد
* «با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت.»
* «با این ریش می‌خواهی بری تجریش؟»
خط ۳۷۲:
* «به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم [[سگ]]؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
* «به جای شمع کافوری چراغ نفت می‌سوزد.»
* «به ما كهکه رسيد،رسید، وارسيدوارسید
* «بهر [[خر|خران]] چه کاه برند چه زعفران»
* «به درویشه گفتند بساطتو جمع کن، دستشو گذاشت در دهنش.»
خط ۴۴۷:
* «تا نباشد چوب تر فرمان نبرند گاو وخر.»
* «تا هستم به ریش تو بستم.»
* «تا پولپول‌داری دارى رفيقتَم،رفیقتَم، قربون بندِ كيفتمکیفتم
* «تب تند عرقش زود در میاد.»
* «تخم‌مرغ دزد، [[شتر]] دزد می‌شه.»
خط ۴۷۴:
 
== ث ==
* «ثنای خویش گفتن بود از تهی‌میانی» (پس از این‌همه مناقب، خجلم خجل پشیمان که...که…) [[نظامی]] ;ryhsw7ys5thse5rtw4yghtdg4wtyhrsw5tgerq245RWJH
* «ثوابت باشد ای دارای خرمن// اگر رحمی کنی بر خوشه‌چینی» [[حافظ]]
* «ثواب راه به‌خانه صاحب خود می‌برد.»
خط ۵۲۷:
* «چه علی خواجه، چه خواجه علی.»
* «چه کشکی، چه دوغی.»
* «چه مردی بود کز زنی کم بود.» (چو از راستی بگذری خم بود...بود…) [[عنصری]]
* «چیزی که شده پاره، وصله ور نمی‌داره.»
* «چیزی که عوض‌داره گله‌نداره.»
خط ۵۵۱:
* «خار را در چشم دیگران می‌بینه و تیر را در چشم خودش نمی‌بینه.»
* «خاشاک به گاله ارزونه، شنبه به جهود.»
* «خاک خور و نان بخیلان مخور.» ((خار نه‌ای زخم ذلیلان مخور...مخور…)) [[نظامی]]
* «خاک کوچه برای باد سودا خوبه.»
* «خال مه‌رویان سیاه و دانه فلفل سیاه// هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا؟»
خط ۵۸۹:
* «[[خر]]، آخور خود را گم نمیکنه.»
* «خراب بشه باغی که کلیدش چوب مو باشه.»
* «[[خر]]، ار جل اطلس بپوشد خر است.» (نه منعم به مال از کسی بهتر است...است…) [[سعدی]]
* «[[خر]] است و یک کیله جو.»
* «[[خر]] از لگد خر ناراحت نمیشه.»
خط ۶۲۰:
* «[[خر]]، که علف دید گردن دراز میکنه.»
* «[[خر]] گچ‌کش روز جمعه از کوه سنگ میاره.»
* «[[خر]] لخت را پالانشو بر نمی‌دارندبرنمی‌دارند
* «[[خر]] ما از کرگی دم نداشت.»
* «[[خر]] میاد پای بار، نه بار پای خر.»
خط ۶۳۵:
* «خواب پاسبان، چراغ دزده.»
* «[[خنده]]‌کردن دل خوش میخواد و [[گریه]]‌کردن سر و چشم.»
* «خواب دیدن.» باز چه خوابی برامون دیدی ...
* «خواست زیر ابروشو برداره، چشماشو کور کرد.»
* «خواهر شوهر، [[کژدم|عقرب]] زیر فرشه.»
خط ۷۱۲:
* «در کف [[شیر]] نر خونخواره‌ای// غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای؟» [[مولوی]]
* «در کف هریک اگر شمعی بدی// اختلاف از گفت‌شان بیرون شدی» [[مولوی]]
* «در مجلس خود راه مده همچو منی را// کافسرده‌دل افسردهکافسرده‌دل‌افسرده کند انجمنی را»
* «درم داران عالم را کرم نیست// کریمان را بدست اندر درم نیست» [[سعدی]]
* «در مسجده، نه کندنیست نه سوزوندنی.»
خط ۷۳۱:
* «دزدی که نسیم را بدزدد دزد است.»
* «دست از سر کچل ما بردار.»
* «دست بالای دست بسیار است.» (در جهان [[فیل|پیل]] مست بسیار است ...) [[سعدی]]
* «دست به دنبک هر کی بزنی صدا میده.»
* «دست بریده قدر دست بریده را میدونه.»
خط ۷۶۸:
* «دست ننت درد نکنه.»
* «دست و روت را بشور منم بخور.»
* «دست و رویش را با آب مرده‌شور خانه شسته استشسته‌است
* «دسته [[گل]] به آب داده.»
* «دستی را که حاکم ببره خون نداره یا دیه نداره.»
خط ۷۷۶:
* «دشمن [[دانا]] بلندت می‌کند// بر زمینت می‌زند [[مجنون|نادان]] دوست»
* «دشمن [[دانا]] که غم جان بود// بهتر از آن [[دوستی|دوست]] که [[مجنون|نادان]] بود» [[نظامی]]
* «دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد.» (دانی که چه گفت زال با رستم گرد...گرد…) [[سعدی]]
* «دعا خانه صاحبش را می‌شناسد.»
* «دعا کن ''الفبا'' بمیره یا دعا کن بابات بمیره» ((«... وگرنه معلم بسیار است))»
* «دعوا سر لحاف ملانصرالدین بود.»
* «دلاک‌ها که بیکار می‌شوند سر هم را می‌تراشند.»
خط ۸۱۴:
* «[[دوستی]] به دوستی در، جو بیار زردآلو ببر.»
* «[[دوستی]] دوستی از سرت می‌کنند پوستی؟»
* «دوصد گفته چو نیم کردار نیست.» (برزگی سراسر به‌گفتار نیست...نیست…) [[فردوسی]]
* «دو صد من استخوان باید که صدمن بار بردارد.»
* «دوغ در خانه ترش است.»
خط ۸۵۶:
* «رستم در حمام است.»
* «رستم صولت و افندی پیزی.»
* «رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت.» ((نریخت درد می‌ومحتسب زدیر گذشت ...)) [[آصفی هروی]]
* «رطب خورده منع رطب چون کند.»
* «رفت زیر ابروش را برداره چشمش را هم کور کرد.»
خط ۸۹۰:
* «زبان [[خر]] را خلج می‌دونه.»
* «زبان خوش، [[مار]] را از سوراخ بیرون می‌آورد.»
* «زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد.» (به‌پای شمع شنیدم زقیچی پولاد...پولاد…) [[امیرخسرو دهلوی]]
* «زبان گوشت است به هر طرف که بچرخانی می‌چرخه.»
* «زخم زبان از زخم شمشیر بدتره.»
خط ۸۹۷:
* «زرنگی زیاد فقر می‌آره.»
* «زرنگی زیاد مایه جوانمرگیست.»
* «ز [[عشق]] تا به صبوری هزار فرسنگ است» (دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است...است…)) [[سعدی]]
* «زعفران که زیاد شد بخورد [[خر]] می‌دهند.»
* «زکات تخم مرغ یک پنبه‌دونه‌است.»
* «زمانه‌ایست که هر کس بخود گرفتار است» (تو هم در آینه حیران حسن خویشتنی...خویشتنی…) [[آصفی هروی]]
* «زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز.»
* «زمستان رفت و روسیاهی به زغال موند.»
خط ۹۰۷:
* «زن بد را اگر در شیشه هم بکنند [[کار]] خودشو می‌کنه.»
* «زن بلاست، اما الهی هیچ خانه‌ای بی‌بلا نباشه.»
* «زن بیوه را برای میوه‌اش می‌خواهند.» ((«یعنی برای ثروتش))»
* «زن تا نزائیده دلبره، وقتیکه زائید مادره.»
* «زن جوان را تیری به پهلو نشیند به که پیری.»
خط ۹۷۸:
* «سر و ته یک کرباسند.»
* «سری را که درد نمی‌کند دستمال مبند.»
* «سری که [[عشق]] ندارد کدوی بی‌بار است.» (لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است ...)
* «سزای گرانفروش نخریدنه.»
* «سسک هفت تا بچه میآره یکیش بلبله.»
خط ۱٬۱۸۷:
* «عقل و گهش قاطی شده.»
* «علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد.» (... دریغ سود ندارد چو رفت [[کار]] از دست) [[سعدی]]
* «علاج بکن کز دلم خون نیاید.» (سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل ...) [[میر والهی]]
* «علف به دهان [[بز|بزی]] باید شیرین بیاد.»
* «عیدت را اینجا کردی نوروزت را برو جای دیگه.»
خط ۱٬۱۹۵:
* «غربال را جلوی کولی گرفت و گفت: منو چطور می‌بینی؟ گفت: هر طور که تو منو می‌بینی.»
* «غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو.»
* «غلیان بکشیم یا خجالت.» ((مائیم میان این دو حالت ...))
* «غم مرگ برادر را برادر مرده می‌داند.»
* «غوره نشده مویز شده‌است.»
خط ۱٬۲۳۱:
* «قبای بعد از عید برای گل منار خوبه.»
* «قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری.»
* «قرآن کنند حرز و امام مبین کشند» (یاسین کنند ورد و به طاها کشند تیغ ...)
* «قربون برم خدارو، یک بام و دو هوارو، اینور بام گرما را اون ور بام سرمارو.»
* «قربون بند کیفتم، تا پول‌داری رفیقتم.»
* «قربون چشمهای بادومیت - ننه من بادوم می‌خوام.»
* «قربون برم خدا رو، يهیه بومُ دو هوا رو.»
* «قربون چماق دود کشت کاه، بده جوش پیشکشت.»
* «قرض که رسید به صدتومن، هر شب بخور قیمه‌پلو.»
خط ۱٬۲۹۴:
* «کسی که از [[گرگ]] می‌ترسه [[گوسفند]] نگه نمی‌داره.»
* «کسی که با [[مادر|مادرش]] زنا کنه، با دیگران چها کنه.»
* «کسی که در کشتی سوارکشتی‌سوار است، با ناخدا [[جنگ|نمی‌جنگد]].»
* «کسی که منار می‌دزده، اول چاهش را می‌کنه.»
* «کسی که خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه.»
خط ۱٬۳۰۴:
* «کفشات جفت، حرفات مفت.»
* «کفشاش یکی نوحه می‌خونه، یکی سینه می‌زنه.»
* «کفگیرش به ته دیگته‌دیگ خورده.»
* «[[کلاغ]] آمد چریدن یاد بگیره پریدن هم یادش رفت.»
* «[[کلاغ]] از وقتی بچه‌دار شد، شکم سیر به خود ندید.»
خط ۱٬۳۳۲:
* «کوری دخترش هیچ، داماد خوشگل هم می‌خواهد.»
* «کوزه خالی، زود از لب بام میافته.»
* «کوزه‌گر از کوزه شکسته ( كُندِله کُندِله) آب می‌خوره.»
* «کوزه نو آب خنک داره.»
* «کوزه نو دو روز آب را سرد نگه میداره.»
خط ۱٬۳۴۲:
* «کوه، [[موش]] زاییده.»
* «کیر رو دیدی کدو رو ندیدی؟»
* کون گشاد و آب هندوانه .
 
== گ ==
* «گابمه و آبمه و نوبت آسیابمه.»
* «[[گاو]] پیشانی سفیده.»
* گاو ما شیر نمیده اما ماشالله به شاشش
* «[[گاو|گاوش]] زاییده.»
* «[[گاو]] نه من شیر.»
خط ۱٬۳۶۵:
* «[[گربه]] روغن می‌خوره، بی‌بی دهن منو بو می‌کنه.»
* «[[گربه]] شب سموره.»
* «[[گربه]] [[شیر]] است در گرفتندرگرفتن [[موش]]// لیک [[موش]] است در مصاف [[پلنگ]]» [[سعدی]]
* «[[گربه]] مسکین اگر پر داشتی// تخم [[گنجشک]] از زمین برداشتی»
* «گر تو بهتر می‌زنی بستان بزن.»
* «گر تو قرآن بدین نمط خوانی// ببری رونق مسلمانی» [[سعدی]]
* «گر تو نمی‌پسندی تغییر ده قضا را» (در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند ...) [[حافظ]]
* «گر جمله کائنات کافر گردند// بر دامن کبریاش ننشیند گرد»
* «گر حکم شود که مست گیرند// در شهر هر آنچه هست گیرند»
خط ۱٬۳۹۷:
* «گنج بی‌رنج ندیده‌ست کسی// گل بی‌خار نچیده‌ست کسی» [[عبدالرحمن جامی]]
* «گنج بی [[مار]] و گل بی خار نیست// شادی بی‌غم در این بازار نیست» [[مولوی]]
* «گنج و [[مار]] و گل و خار و غم و شادی به هم‌اند» (جور دشمن چه‌کند گر نکشد طالب دوست...دوست…) [[سعدی]]
* «[[گنجشک]] امسالی رو باش که گنجشک پارسالی را قبول نداره.»
* «[[گنجشک]] با [[شاهین|باز]] پرید افتاد و ماتحتش درید.»
* «[[گنجشک]] با زاغ زوغش بیست تاش یه قرونه، گاومیش یکیش صدتومنه.»
* «گندم از گندم بروید جو ز جو» (از مکافات عمل غافل نشو...نشو…) [[مولوی]]
* «گندم خوردیم از بهشت بیرونمان کردند.»
* «گنه کرد در بلخ آهنگری// به شوشتر زدند گردن مسگری»
خط ۱٬۵۰۹:
* «مرگ می‌خواهی برو گیلان.»
* «مرگ یه بار شیون یه بار.»
* «مزد آن گرفت جان برادر که [[کار]] کرد» (نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود ...) [[سعدی]]
* «مزد خرچرونی خرسواریست.»
* «مزد دست مهتر چس [[قاطر|یابو]] است.»
خط ۱٬۵۷۴:
* «نازکش داری ناز کن، نداری پاهاتو دراز کن.»
* «نام نیکو را بزرگان عمر ثانی گفته‌اند.»
* «نبرد رگی تا نخواهد خدای» (اگر تیغ عالم بجنبد ز جای ...)
* «نخود توی شله‌زرد.»
* «نخودچی توی جیبم می‌کنی اونوقت سرم را می‌شکنی؟»
خط ۱٬۶۱۲:
* «نون نامردی توی شکم مرد نمی‌مونه.»
* «نون نداره بخوره پیاز می‌خوره اشتهاش واشه.»
* «نون نکش آب لوله کشلوله‌کش
* «نه آب و نه آبادانی نه گلبانگ مسلمانی.»
* «نه آفتاب از این گرم‌تر می‌شود و نه غلام از این سیاه‌تر.»
خط ۱٬۶۱۹:
* «نه به اون شوری شوری نه به این بی‌نمکی.»
* «نه بباره نه به داره، اسمش عمو موندگاره.»
* «نه بر مرده، بر زنده باید گریست» (گر این تیر از ترکش رستمی است ...) [[فردوسی]]
* «نه پسر دنیائیم نه دختر آخرت.»
* «نه پشت دارم نه مشت.»
خط ۱٬۶۳۲:
* «نه سر کرباسم نه ته کرباس.»
* «نه سرم را بشکن نه گردو توی دومنم کن.»
* «نه سیخ بسوزه نه کباب» (کاری بکن بهر ثواب ...)
* «نه عروس دنیا نه داماد آخرت.»
* «نه شیر [[شتر]] نه دیدار عرب.»
* «نه مال دارم دیوان ببره نه ایمان دارم شیطان ببره.»
* «نه نماز شبگیر کن نه آب توی شیر کن.»
* «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند» (هزار نکته باریک‌تر ز مو این‌جاست...این‌جاست…) [[حافظ]]
* «نیش [[عقرب]] نه از ره کین است// اقتضای طبیعتش این است»
* «نیکی و پرسش؟»
خط ۱٬۶۹۲:
* «هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست// ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست» [[حافظ]]
* «هر چی سنگه مال پای لنگه»
* «هرچىهرچی شتر بخوابد از خر بزرگتر است.»
* «هر چیز به دیده خوار آید عاقبت روزی به [[کار]] آید.»
* «هر [[خر|خری]] را به یک چوب نمی‌رونند.»
خط ۱٬۷۰۴:
* «هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی.»
* «هرکس از هر جا رونده‌است با ما برادرخونده‌است.»
* «هرکسی پنج روزه نوبت اوست» (دور مجنون گذشت و نوبت ماست...ماست…) [[حافظ]]
* «هرکسی از ظن خود شد یار من// از درون من نجست اسرار من» [[مولوی]]
* «هرکسی [[کار]] خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش.»
خط ۱٬۷۵۵:
* «همه چیز را همگان دانند.»
* «همه ابری هم [[باران|بارون]] نداره.»
* «همه [[خر|خرها]]ها رو به یک چوب نمی‌رونند.»
* «همه رو [[مار]] می‌گزه مارو خرچسونه.»
* «همه سرو ته یه کرباسند.»
خط ۱٬۸۳۲:
* «یکی می‌مرد ز درد بینوایی؛ یکی می‌گفت: خانوم زردک می‌خواهی؟»
* «یکی نون نداشت بخوره پیاز می‌خورد که اشتهاش واشه.»
* «یکی‌یکی یه‌یه دونه یا خل می‌شه یا دیوونه.»
* «یه آشی برات بپزم.»
* «یه‌یه بام و دوهوا.»
* «یه‌یه پا چارق، یه پا گیوه.»
* «یه‌یه پاش این دنیا یه پاش اون دنیاست.»
* «یه‌یه پول جیگرک سفره‌قلمکار نمی‌خواد.»
* «یه‌یه تب یه پهلوانو می‌خوابونه.»
* «یه‌یه تخته‌اش کمه.» (خل و کم‌عقل است)
* «یه‌یه جا میل و مناره را نمی‌بینه یه جا ذره رو در هوا می‌شماره.»
* «یه‌یه چیز بگو بگنجه.»
* «یه‌یه حموم خرابه چهل‌تا جومه‌دار نمی‌خواد.»
* «یه‌یه خونه داریم پنبه‌ریسه، میون هفتاد ورثه.»
* «یه‌یه دست به پیش و یه‌دست به پس.»
* «یه‌یه دست صدا نداره.»
* «یه‌یه دستم سپر بود، یه‌دستم شمشیر، با دندونام که نمی‌تونم [[جنگ|بجنگم]].»
* «یه‌یه دیوانه سنگی به چاه می‌ندازه که صدتا عاقل نمی‌تونن بیرون بیارن.»
* «یه‌یه روده راست توی شیکمش نیست.»
* «یه‌یه روزه مهمونیم و صدساله دعاگو.»
* «یه‌یه روز حلاجی می‌کنه سه‌روز پنبه از ریش ورمی‌چینه.»
* «یه‌یه سال بخور نون و تره صدسال بخور نون و کره.»
* «یه‌یه سال روزه بگیر آخرش با فضله [[سگ]] افطار کن.»
* «یه‌یه سوزن به مردم بزن و یه‌جوالدوز به خودت.»
* «یه‌یه سیب و که به هوا بندازی تا بیاد پایین هزارتا چرخ می‌خوره.»
* «یه‌یه شکم سیر بهتر از صدشکم نیم‌سیر.»
* «یه‌یه عمر گدایی کرده هنوز شب جمعه رو نمی‌دونه.»
* «یه‌یه کاسه‌چی صدتا سرناچی.»
* «یه‌یه کفش آهنی می‌خواد و یه‌عصای فولادی.»
* «یه [[کلاغ]] و چهل‌کلاغ.»
* «یه‌یه گوشش دره یه‌گوشش دروازه.»
* «یه‌یه لاش کردیم نرسید دولاش می‌کنیم که برسد.»
* «یک دست صدا ندارد.»
* «یه‌یه لقمه نون بربری من بخورم یا اکبری.»
* «یه‌یه مرید [[خر]] بهتر از یه‌ده شیش‌دانگ.»
* «یه‌یه مو از [[خرس]] کندن غنیمته.»
* «یه‌یه مویز و چل‌قلندر.»
* «یه‌یه نه بگو، نه‌ماه رو دل نکش.»
* «یه‌یه وقت از سوراخ سوزن تو می‌ره یه‌وقت از در دروازه تو نمی‌ره.»
* یه دکمه آورده میگه یه دست کت و شلوار از روش بدوز
 
خط ۱٬۸۷۵:
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس}}
 
[[رده:ضرب‌المثل‌های فارسی]]