چارلز داروین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش 12346789 (بحث) به آخرین تغییری که Nightdevil انجام داده بود واگردانده شد
خط ۳:
 
== دارای منبع ==
* «بدون ماجراجویی و خطر کردن، تحقیقات جدید عملی نخواهد شد.»
** ''نامه به آلفرد راسل والس/ ۲۲ دسامبر ۱۸۵۷''
* «جهالت بیش از دانایی احساس امنیت ایجاد می‌کند.»
 
* «جهالت بیش از دانایی احساس امنیت ایجاد می‌کند.»
** ''تبار انسان''
 
* «ما [[برابری]] خود را با جانورانی که آن‌ها را [[برده]]‌ی خود کرده‌ایم، در نظر نمی‌گیریم.»<ref>[http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/c/charlesdar161030.html Charles Darwin quotes]</ref>
 
== واپسین سخن ==
* «من از [[مرگ]] هیچ هراسی ندارم.»
** ''آخرین کلمات/ ۱۹ آوریل ۱۸۸۲''
== پیرامون گیاهخواری ==
* پر انرژي ترين كارگراني كه در سفرهايم به دور دنيا ديده ام، معدنكاران گياهخوار در شيلي بودند. <ref>http://www.iranvegetarians.com/017.htm</ref>
 
== پیرامون گیاهخواری ==
==درباره ی خدا==
* پر انرژی‌ترین کارگرانی که در سفرهایم به دور دنیا دیده‌ام، معدنکاران گیاهخوار در شیلی بودند.<ref>http://www.iranvegetarians.com/017.htm</ref>
داروین درباره خدا چه نظری داشته است؟ با اطمینان نمی توان به این سئوال پاسخ داد. می پندارم كه او با بی میلی موضع لاادری داشته است، اما دیدگاه های متفاوتی درباره تمایلات دینی او خصوصاً درباره باورهای او در اواخر عمر وجود دارد. پس از بازگشت از سفر دریایی معروفش در سال ،۱۸۳۶ داروین بیست سال بعدی را به تفكرات عمیق درباب اكتشافاتش گذراند. او در گالاپاگوس آرچی پلاگور، واقع در ششصد مایلی غرب اكوادور، به دقت به مطالعه و ثبت تفاوت های میان سهره های جزیره های مختلف با یكدیگر و با سرزمین اصلی یعنی آمریكای جنوبی پرداخته بود. داروین نه فقط از تفاوت های میان پرندگان، بلكه از تفاوت های دیگرِ موجود میان گروه های دیگر جانوران از جمله ایگواناها و لاك پشت ها نیز متعجب بود. پس از آنكه در بازگشت تصاویر و نمونه های خود را در معرض نمایش متخصصان طبیعی دان قرار داد، با كمك آنها دریافت كه این تفاوت ها چنانكه او پنداشته بوده است فقط تنوع هایی در یك گونه منفرد نبوده بلكه بیانگر گونه هایی مجزا هستند. داروین در آغاز سفرش، همانند غالب افراد آن روزگار، می پنداشت كه تمامی گونه ها در آغاز توسط خلقت خاص خدا به وجود آمده اند. او همچنین از اصول الهیات طبیعی ویلیام پیلی تبعیت می كرد، رویكردی كه برای وجود خدا بر مبنای طراحی موجودات زنده دلیل می آورد. پس از مطالعات و هم فكری های فراوان، داروین در این اعتقادِ سنتی الهیاتی كه گونه ها از بدو خلقت ثابت مانده اند شك كرده و شروع به پردازش نظریه خود كه نظریه تكامل خوانده شد كرد. تفكر درباره آنچه او طی مسافرت دریایی اش مشاهده كرده بود نهایتاً منجر به شك او درباره وجود خدا شد، هر چند كه این ضرورتاً دلیل اصلی شك او نیست. گمان می رود كه مرگ پدر و دختر ۱۰ ساله اش دلایل اصلی برای رشد شكاكیت دینی در او بود. در هر صورت برخلاف آنچه برخی نویسندگان معاصر مدعی اند داروین خود را كاملاً ملحد نمی دانست و بسیار ناخشنود بود كه مزاحمتی بر سر راه ایمان دینی همسرش «اما» ایجاد كرده است. او در خودنگاشت خود با كنایه می نویسد «ناباوری بسیار آهسته در من رسوخ كرد اما در نهایت كامل شد. سرعت رسوخ چنان كم بود كه احساس هیچ گونه درماندگی نكردم و هیچ گاه نیز در اینكه نتیجه گیری ام درست بوده شك نكرده ام.» با این وجود داروین هرازگاهی به كار یك «خالق» یا یك خدای دور كه جهان و قوانین كلی آن را خلق كرده و سپس آن را تقریباً به حال خود واگذاشته است اشاره می كند. احتمالاً این آرای او را می توان «خداگرایی طبیعی» خواند.
 
== دربارهٔ خدا ==
** [[جان هاوت (۲۰۰۱) پاسخ هایی به ۱۰۱ سوال درباره خدا ]]
داروین دربارهدربارهٔ خدا چه نظری داشته است؟داشته‌است؟ با اطمینان نمی تواننمی‌توان به این سئوال پاسخ داد. میمی‌پندارم پندارم كهکه او با بی میلی موضع لاادری داشته است،داشته‌است، اما دیدگاه هایدیدگاه‌های متفاوتی دربارهدربارهٔ تمایلات دینی او خصوصاً دربارهدربارهٔ باورهای او در اواخر عمر وجود دارد. پس از بازگشت از سفر دریایی معروفش در سال ،۱۸۳۶ داروین بیست سال بعدی را به تفكراتتفکرات عمیق درباب اكتشافاتشاکتشافاتش گذراند. او در گالاپاگوس آرچی پلاگور، واقع در ششصد مایلی غرب اكوادور،اکوادور، به دقت به مطالعه و ثبت تفاوت هایتفاوت‌های میان سهره های جزیرهسهره‌های هایجزیره‌های مختلف با یكدیگریکدیگر و با سرزمین اصلی یعنی آمریكایآمریکای جنوبی پرداخته بود. داروین نه فقط از تفاوت هایتفاوت‌های میان پرندگان، بلكهبلکه از تفاوت هایتفاوت‌های دیگرِ موجود میان گروه هایگروه‌های دیگر جانوران از جمله ایگواناها و لاكلاک پشت هاپشت‌ها نیز متعجب بود. پس از آنكهآنکه در بازگشت تصاویر و نمونه هاینمونه‌های خود را در معرض نمایش متخصصان طبیعی دان قرار داد، با كمكکمک آنها دریافت كهکه این تفاوتتفاوت‌ها ها چنانكهچنان‌که او پنداشته بوده استبوده‌است فقط تنوع هاییتنوع‌هایی در یكیک گونه منفرد نبوده بلكهبلکه بیانگر گونه هاییگونه‌هایی مجزا هستند. داروین در آغاز سفرش، همانند غالب افراد آن روزگار، میمی‌پنداشت پنداشت كهکه تمامی گونه هاگونه‌ها در آغاز توسط خلقت خاص خدا به وجود آمده اندآمده‌اند. او همچنین از اصول الهیات طبیعی ویلیام پیلی تبعیت می كرد،می‌کرد، رویكردیرویکردی كهکه برای وجود خدا بر مبنای طراحی موجودات زنده دلیل می آوردمی‌آورد. پس از مطالعات و هم فكری هایفکری‌های فراوان، داروین در این اعتقادِ سنتی الهیاتی كهکه گونه هاگونه‌ها از بدو خلقت ثابت مانده اندمانده‌اند شكشک كردهکرده و شروع به پردازش نظریه خود كهکه نظریه تكاملتکامل خوانده شد كردکرد. تفكرتفکر دربارهدربارهٔ آنچه او طی مسافرت دریایی اش مشاهده كردهکرده بود نهایتاً منجر به شكشک او دربارهدربارهٔ وجود خدا شد، هر چند كهکه این ضرورتاً دلیل اصلی شكشک او نیست. گمان میمی‌رود رود كهکه مرگ پدر و دختر ۱۰ ساله اش دلایل اصلی برای رشد شكاكیتشکاکیت دینی در او بود. در هر صورت برخلاف آنچه برخی نویسندگان معاصر مدعی اند داروین خود را كاملاًکاملاً ملحد نمی دانستنمی‌دانست و بسیار ناخشنود بود كهکه مزاحمتی بر سر راه ایمان دینی همسرش «اما» ایجاد كرده استکرده‌است. او در خودنگاشت خود با كنایه میکنایه نویسدمی‌نویسد «ناباوری بسیار آهسته در من رسوخ كردکرد اما در نهایت كاملکامل شد. سرعت رسوخ چنان كمکم بود كهکه احساس هیچ گونه درماندگی نكردمنکردم و هیچ گاههیچ‌گاه نیز در اینكه نتیجهاینکه گیرینتیجه‌گیری ام درست بوده شكشک نكرده امنکرده‌ام.» با این وجود داروین هرازگاهی به كارکار یكیک «خالق» یا یكیک خدای دور كهکه جهان و قوانین كلیکلی آن را خلق كردهکرده و سپس آن را تقریباً به حال خود واگذاشته است اشاره می كندمی‌کند. احتمالاً این آرای او را می توانمی‌توان «خداگرایی طبیعی» خواند.
** [[جان هاوت (۲۰۰۱) پاسخ هاییپاسخ‌هایی به ۱۰۱ سوالسؤال درباره خدا ]]
 
== بدون منبع ==
* «عشق به تمام موجودات زنده شرافتمندانه ترینشرافتمندانه‌ترین و باشکوه ترینباشکوه‌ترین ویژگی انسان است.»
* «حیوانات هم مانند انسان رنج و شادی، سعادت و شوربختی را حس می‌کنند.»
* «فکرکردن به «چشم» تمام وجودم را به لرزه می‌آورد.»
* «مفهوم [[زندگی]]، تلاش دائمی است، پس هیچ‌گاه آرام و ساکن ننشین.»
* «هرچیزی‌که مخالف [[طبیعت]] باشد در درازمدت دوام نخواهد داشت.»
* «اگر آنقدر ضعيفضعیف و ناتوان نبودم كهکه برايبرای زنده ماندن خود ناگزيرناگزیر به كوشيدنکوشیدن باشم، هرگز نمي توانستمنمی‌توانستم به چنينچنین كارهاييکارهایی دست بزنم و به موفقيتموفقیت برسم.»
* «موسيقيموسیقی نيروينیروی حياتحیات بخشيبخشی است كهکه به گونه ايای اسرار آميز،آمیز، خاطره هايخاطره‌های فراموش شده دورتريندورترین روزهايروزهای زندگيزندگی را در قلبها بيداربیدار مي كندمی‌کند
* «انسان، فرزند كارکار و زحمت خويشخویش است..»
* «آسمان، مادر مهربانيمهربانی است كهکه اگر نبود، زمينزمین از تشنگيتشنگی و خشكيخشکی مي‌مردمی‌مرد
* «اگر ثابت میگشتمی‌گشت اندامی پیچیده وجود داشته که احتمالااحتمالاً از راه تغییر‌هایتغییرهای جزئی، پی‌پی در پی‌پی و فراوان به وجود نیامده است * «نظریه من کاملاکاملاً با شکست روبرو میشدمی‌شد. اما من چنین موردی را سراغ ندارم.»
 
== با منبع موثق ==
* «برای دیدن منابع به بخش انگلیسی‌انگلیسی همین صفحه بروید.»
* «ما باور می‌کنیم که ماهماه‌ها، ها،ستارگان،سیارهستارگان، ها،عالمسیاره‌ها، عالم و هر سامانه‌ای که در آن هست تحت قوانینی راهبری شوند، اما در مواجهه با موجودات زنده انتظار داریم حتی '''کوچکترین حشره''' طی عملیاتی ویژه خلق الساعه شده باشد.»
* «من آزمایش‌های احمقانه را دوست دارم و همیشه به آنها میپردازممی‌پردازم
* «باید اذعان کنم که من اصطلاح "'''تنازع برای بقا'''" را در مفهوم استعاری و گسترده آن، شامل وابستگی یک جاندار به جاندار دیگر و مهمتر از آن موفقیت یک جاندار در باقی‌باقی گذاشتن نسل از خود، به کار می‌برم.»
* «در نتیجه چنین تنازعی‌تنازعی برای زیستن، هر گونه وردشی (تغییری)، به هر اندازه جزئی و با هر علت پیشینی، اگر به هر درجه‌ای برای فردی از هر "گونه"ای سودمند باشد، در پیچیده‌ترین روابط آن فرد با جانداران آلی‌آلی دیگر و با محیط پیرامون، به بقای آن فرد خواهد انجامید و عموماعموماً به فرزندش نیز منتقل خواهد شد.»
* «یک قانون کلی‌کلی که موجب پیشرفت همه جانداران آلی‌آلی میشودمی‌شود قانون "'''تکثیر کن،''' '''تغییر کن'''" است که باعث میشودمی‌شود قویترین زندگی‌زندگی کند و ضعیفترین بمیرد.»
* «اغلب با اعتماد به نفس گفته میشودمی‌شود که خاستگاه انسان هرگز شناخته نمی‌شود:باید بگویم که نادانی از دانش اعتماد به نفس بیشتری به انسان می‌بخشد: آن، کسانی‌کسانی که کم میدانندمی‌دانند (نه کسانی‌کسانی که زیاد میدانندمی‌دانند) هستند که ادعا میکنند می‌کنند این یا آن مسالهمسئله هرگز توسط علم حل نخواهد شد.»
* «در رابطه با زندگی‌زندگی آینده، هر کسی‌کسی باید برای خودش در میان "احتمال‌های مبهم و متضاد" تصمیم گیریتصمیم‌گیری نماید.»
* «اگر ثابت میگشتمی‌گشت '''اندامی پیچیده''' وجود داشته که احتمالااحتمالاً از راه تغییر‌هایتغییرهای ''''''جزئی'''''، '''''پی‌پی در پی‌''''' و '''''فراوان''''' به وجود نیامده است ،است، نظریه من کاملاکاملاً با شکست روبرو میشدمی‌شد. اما من چنین موردی را سراغ ندارم.»
* «آزمایش‌های تنکرد شناختی‌شناختی (فیزیولوژیک) بر روی جانوران تنها برای انجام '''پژوهش‌های واقعی‌''' توجیه پذیرند نه برای کنجکاوی‌های زشت و نفرت انگیزنفرت‌انگیز
* «در فرایند '''تنازع برای بقا'''، شایسته ترینها بالاخره به بهای حذف رقیبان پیروز میگردندمی‌گردند چرا که آنها موفق میشوندمی‌شوند خود را بهتر با محیط پیرامونشان '''سازگار''' کنند.»
* «سرنوشت بیشتر دریا-پژوهشگران این است که زودتر از زمان مقرر برای کشف جالبترین چیزها در هر ناحیه، بدانها دست نیابند. اما من احتمالااحتمالاً بایستی سپاسگزار باشم از اینکه مواد کافی‌کافی را برای بنیان نهادن این '''چشمگیرترین واقعیت علمی‌علمی در پراکنش جانداران آلی‌‌آلی‌''' بدست آوردم.»
* «اغلب کوشش میگرددمی‌گردد که موضوع '''برده داری''' را از راه مقایسه وضعیت بردگان با مردم فرودست خودمان کوچک شمارند. اگر بینوا یی مردم فرودست ناشی‌ناشی از قوانین طبیعت نباشد و به نهاد‌هاینهادهای اجتماعی، سیاسی برگردد، گناه از ماست؛ اما به هر حال این موضوع چه ارتباطی‌ارتباطی با برده داری دارد، من نمیتوانمنمی‌توانم ببینم که استفاده از شست-اشکلک (گونه‌ای ابزار شکنجه) در یک سرزمین، با گفتن اینکه برخی‌برخی انسانها در سرزمینهای دیگر از بیماریهای علاج ناپذیر رنج میبرند،می‌برند، مورد دفاع قرار گیرد.»
 
== دربارهدربارهٔ او ==
* «امکان بحث و مجادله با [[تامس هاکسلی|هاکسلی]] وجود داشت، اما با داروین، کسی را یارای مقابله نبود. اعتقاد راسخ وی مدیون بی‌حسی، حتی می‌توان گفت مدیون کندی او بود.»
** ''[[ژیلبرت کیت چسترتون]]''
* «گرچه «خداناباوری»، به احتمال قوی پیش از چارلز داروین قادر به دفاع منطقی از خود بوده است،بوده‌است، اما داروین نخستین [[روشنفکر]] منکر وجود خدا بود که ظهور کرد.»
** ''[[ریچارد داوکینز]]''
* « اساسااساساً انتخاب طبيعيطبیعی بايدباید چيزيچیزی را پيداپیدا كندکند كهکه حداقل كميکمی كاركردکارکرد دارد و بعد كميکمی اصلاح مي‌شودمی‌شود و درنسل بعديبعدی كميکمی بيشتربیشتر اصلاح مي‌شودمی‌شود و او مي‌دانستمی‌دانست كهکه اگر قرار باشد چيزهاچیزها سريع‌ترسریع‌تر از معمول يایا در يكیک گام بيشبیش از حد بلند اصلاح بشوند آن وقت ايناین گمان به وجود مي‌آيدمی‌آید كهکه شايدشاید چيزيچیزی غيرغیر از انتخاب طبيعيطبیعی در كارکار بوده استبوده‌است. با ايناین وجود به راحتيراحتی مي‌شودمی‌شود به ايراداتایرادات ساختاري‌ايساختاری‌ای – مثل پيچيدگيپیچیدگی كاهش‌ناپذيرکاهش‌ناپذیر- در بسياريبسیاری از سيستم‌هايسیستم‌های بيولوژيكيبیولوژیکی اشاره كردکرد و نشان داد كهکه انتخاب طبيعيطبیعی موانع بسياربسیار بسياربسیار بزرگيبزرگی در ايناین سيستم‌هاسیستم‌ها داشته و مي‌شودمی‌شود اشاره كردکرد كهکه دانشمندان نتوانسته‌اند از انتخاب طبيعيطبیعی برايبرای توضيحتوضیح چنينچنین مسائليمسائلی اسفاده كنندکنند. در نتيجهنتیجه شواهد زياديزیادی داريمداریم كهکه مي‌گويندمی‌گویند بسياريبسیاری از سيستم‌هايسیستم‌های بيولوژيكيبیولوژیکی در خلقت نمي‌توانندنمی‌توانند با اصلاحات بيشماربیشمار متداوم و جزئيجزئی داروينيداروینی پديدپدید آمده باشند.باشند؛ بنابراينبنابراین نظريهنظریه داروينداروین اكنوناکنون از هم پاشيده استپاشیده‌است
** ''[[مايكلمایکل بيهي،بیهی، بيوشيميدانبیوشیمیدان دانشگاه لي‌هايلی‌های]]''
 
== پیوند به بیرون ==
سطر ۶۲ ⟵ ۵۹:
{{ناتمام}}
 
{{پانویس}}
<references/>
 
 
[[رده:دانشمندان|داروین، چارلز]]