ری بردبری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۴:
== دارای منبع ==
* «از بلندای صخره به ژرفنای پرواز کن! در بین راه بال‌هایت را بساز!»
** ''‌BrownBrown Daily Herald - ۲۴/۳/۱۹۹۵''
* «[[ازدواج]] انسان را پیر و خانه‌نشین می‌کند، وقتی‌که هنوز جوان است.»
** ''Ylla''
* «دنیای دیگری را در ذهن خویش بیافرین و آن‌راآن را برای زندگی خود زیباتر بساز.»
** ''سخنرانی در دانشگاه براون/ ۱۹۹۵''
* «زندگی مانند زیرپوش است، روزی دوبار باید عوض کنی.»
** ''A Graveyard for Lunatics''
* «کار من اینست که تو را به دام [[عشق]] درافکنم.»
** ''سخنرانی در دانشگاه براون/ ۱۹۹۵''
* «همتاسازی چرا، وقتی‌که می‌توانی در بستر بچه درست کنی؟»
** ''Salon Magazine/ ۲۰۰۱''
خط ۱۹:
* «آه از این [[تلویزیون|تصویرنما]]! این هیولای پُرنیرنگ حیلت‌باز، [[مدوزا (اساطیر یونان)|مدوزایی]] که هر شب کرور کرور انفاسِ خیره به خود را بهت‌زده سنگ می‌کند. [[سیرن (اساطیر یونان)|سیرنی]] که شیرین می‌خواندت به هوشبر نغمه‌ای، و دلپذیرند آن بی‌شمار وعده‌هایش، لیک در انجام بس ناچیز است داده‌اش».
* «هر چه که به ذهنت می‌آید تخیل و هر چه انجام می‌دهی [[دانش|علم]] است. تمام [[تاریخ]] بشر چیزی جز داستانی علمی-تخیلی نیست».
* «برای سوزاندن یک [[کتاب]] بیش از یک راه وجود دارد...دارد… برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتابها را سوزاند. کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند...نخوانند… هر اقلیتی فکر می‌کند حق دارد، اجازه دارد، وظیفه دارد (روی هر چه نمی‌پسندد) نفت بریزد و کبریت بکشد. هر ویراستار ابلهی که خود را منبع شوربای ادبیات بی‌مایهٔ امروز می‌پندارد، گیوتین‌اش را آماده می‌کند و می‌خواهد سر هر نویسنده‌ای که جرات کند کمی بلندتر از زمزمه سخن بگوید یا چیزی بالاتر از لالایی بنویسد را از تن جدا کند...کند… من به تازگی فهمیدم که چند ویراستار کیوبیک‌نشین در انتشارات بالانتین، از ترس آلوده‌شدن جوانان، ذره ذره، هفتاد و پنج قسمت مختلف کتاب [[فارنهایت ۴۵۱]] را سانسور کرده‌اند. چند دانشجو که این داستان، که به پدیدهٔ سانسور و کتاب‌سوزان در آینده می‌پردازد را خوانده بودند، برای من نامه نوشتند و مرا از این طنز بدیع با خبر کردند...کردند…»
 
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۶:
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
 
 
[[رده:شاعران آمریکایی]]