عشق: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز Sharaky صفحهٔ تشکیلات خودگردان اخراجی9876345 را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به عشق منتقل کرد: واگردانی |
|||
خط ۶۲:
* «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم… و از عشق بیبهره باشم طبل میانتهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیبدانی و پیشگویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو [[دانش]] را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوهها را به رفتار آورم و از عشق بیبهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بیبهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید. عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمیزند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمیآید و اندیشه شر نمیکند و از بیعدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل میکند همه چیز را باور میکند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمیافتد اما پیشگویها همه شکست میخورند و زبانها همه قطع میشوند و دانشها در غبار زمان پنهان میشوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد آنچه میماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
** ''[[پائولو کوئیلو]]/ عطیه برتر''
* «اگر دوزخ مرا بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم. از بهر آنکه عشق او را صدبار
** ''[[یحییبن معاذ رازی]]''
* «اگر صد آب حیوان خورده باشی// چو عشقی در تو نبود مرده باشی»
خط ۱۴۹:
* «تشویشها، رؤیاها، آهها، آرزوها و اشکها از ملازمان جدایی ناپذیر عشقاند.»
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''
* «تا دنیا دنیا بوده وعشق وجود داشته و قوانین آن تقریباً تغییرناپذیر
** [[مارسل پروست]]
خط ۱۷۳:
* «خراب عشق شو کاباد گشتی// غلام عشق شو کازاد گشتی// حدیث عشق انجامی ندارد// خرد جز عاشقی کامی ندارد// منوش از دهر جز پیمانه عشق// میاور یاد جز افسانه عشق// دلی، کو با بتی عشقی نورزد// مخوانش دل که او چیزی نیرزد»
** ''[[عبید زاکانی]]''
* «خود را فدای بشریت کردن
** ''[[ژان پل]]''
* «خیال میکنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی// دچار یعنی عاشق!// و فکر کن چه تنهاست، اگر [[ماهی]] کوچک، دچار آبی [[دریا|دریای]] بیکران باشد// چه فکر نازک غمناکی!// دچار باید بود!»
خط ۳۴۷:
* «عشق، کوه را جابهجا میکند»
** ''[[ضربالمثلهای آلمانی|ضربالمثل آلمانی]]''
* «عشق: نوعی [[جنون]] موقت که با [[ازدواج]] یا خارج کردن بیمار از شرایطی که تحت آن به این نارسایی دچار
** ''[[آمبروز بییرس]]''
* «عشق، نیازی به آموزگار ندارد»
خط ۴۵۷:
* «عشق یعنی تفاهم کامل بین دو جنس متفاوت.»
** مادام دو استائل
* «عشق واقعی مانند جن است که همه از آن صحبت میکنند ولی کمتر کسی آن را
** [[فرانسوا لارشفوکو]]
* «عشق، خودخواهی متبادله بین زن و مرد است.»
خط ۴۸۰:
** [[سامویل امایلز]]
* «عشق یعنی احضار موهبتهای جاودان زندگی. اگر عشق ارزشمند بیابدت، هدایتت میکند.»
**
* «عشق چیزی نیست که آن را پیدا کنید، بلکه عشق است که شما را پیدا میکند.»
** ''[[لرتا یونگ]]''<ref>http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/l/lorettayou195830.html</ref>
خط ۵۱۴:
* «کسانی که در عشق تظاهر میکنند، زودتر از عشاق واقعی به مقصد میرسند.»
** لانکلوس
* «کسی که برای محبت حدی قائل میشود اصلاً معنی محبت را
** [[پوشکین]]
* «کار من عشق و بار من عشق است // حاصل روزگار من عشق است.»
خط ۶۵۲:
** [[ولتر]]
* «هرکه را کن مکن و هوش و خرد در کار است // مشنو از وی سخن عشق که او هشیار است .»
**
== ی ==
|