شیخ فضلالله نوری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳:
== گفتاوردها ==
* مرحوم شیخ محمد حسین (غروی) اصفهانی میگفت: «از زمانی که مرحوم شیخ فضلالله نوری را به دار آویختند، دیگر این ملت روی (روز) خوش نخواهد دید. میدانیم که خداوند میفرماید: «انالله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»<ref>مشروطیت، خاطراتی از شهيد آیتالله شيخ فضلالله نوری درآئينه بيانات آيتالله بهجت</ref>
* «خدایا تو خودت شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم، به این مردم گفتم. خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود.»
** ''[[آخرین کلمات|آخرین سخنانش]] پیش از اعدام''<ref>{{یادکرد وب | نشانی = http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=132402 | عنوان = آخرین گفتههای شیخ فضلالله | تاریخ = ۱۳۸۹/۵/۱۱ | ناشر = تبیان}}</ref>
سطر ۷۷ ⟵ ۷۸:
=== خدا قرار داده زن را مختارة النفس، به آنچه شریعت حکم فرموده عیبی نیست ===
* اقرار مینمایم که آنچه دارا هستم از اموال … ملک طلق مال '''خالص علیه عالیه متعالیه خانم والده محترمه''' (سکینه دختر محدث نوری) فرزندی آقا ضیاءالدین و غیره سلمهم اللّه تعالی (است) و ابداً احدی از ورثه را نمیرسد با ایشان چون و چرا نماید، مال خود ایشان است، هر نحو بخواهند در آن تصرف نمایند؛ و به هر که میل ایشان باشد بدهند.<ref>همان، ج96.</ref>
* شیخ فضلالله نخستین کسی است که اجازه تأسیس مدارس دخترانه و پسرانه را در ایران میدهد.<ref>مجتهدی که صد سال پیش زبان فرانسه میدانست، حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی انصاری - مشرق نیوز 21 آوریل 1393</ref>▼
* خدا قرار داده زن را '''مختارة النفس''' به آنچه شریعت حکم فرموده عیبی نیست.<ref>وصیتنامه شیخ شهید، علی ابوالحسنی منذر، خانه بر دامنه آتشفشان، ج96.</ref>
===مخالفت با مدارس [[W:میسیونری|میسیونری]] و [[W:پرورشگاه|یتیمخانه]] های سفارت های غربی و مدارس [[w:دوشیزه|دوشیز]]گان (به فرانسوی: Mademoiselle)===
* انگلیسیها بیشتر در نواحی جنوبی کشور و فرانسویها در تهران توسط میسیون کاتولیکهای فرانسوی، مدرسه سن ژوزف را در سال 1265ش که بعدها به ژاندارک تغییر نام یافت، تأسیس کردند. ... مدارسی که خارجیان تأسیس میکردند که بیشک دارای صبغه استعماری و ضد دینی بودند.<ref>آشنایی با نخستین مدارس دخترانه در ایران, اجتماع > آموزش - مریم فتحی:</ref> ... گرچه مخالفان شیخ فضلاللّه، علت اصلی صدور لایحه مخالفت با تأسیس مدارس دخترانه را استفاده از کلمه [[w:دوشیزه|دوشیزه]] در نام مدارس عنوان کردند و در روزنامهها و نشریات آن زمان، با نوشتن مقالات متعددی به مقابله با نظر شیخ فضلالله و همفکرانش پرداختند، اما به نظر میرسد که علت اصلی مخالفت این روحانیون، همانگونه که در مقالات اعتراضآمیز مخالفان شیخ نیز پیداست، زمینهسازی این مدارس در گرایش و پیروی زنان و دختران ایرانی از اصول و مبانی فرهنگ غرب و سست شدن پایههای ایمان اسلامی مردم بود. <ref>همان.</ref> دربارهٔ کاربرد امروزی این واژه و تحقیرآمیز بودنش برای زنان بحثهایی وجود دارد، چنانکه در فوریه ۲۰۱۲ فرانسه تصمیم گرفت عنوان [[w:دوشیزه|دوشیزه]] (به فرانسوی: Mademoiselle) را از فرمهای اداری این کشور حذف کند.
===حمایت از تأسیس مدارس دخترانه و پسرانه===
▲* شیخ فضلالله نخستین کسی است که اجازه تأسیس مدارس دخترانه و پسرانه را در ایران میدهد.<ref>مجتهدی که صد سال پیش زبان فرانسه میدانست، حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی انصاری - مشرق نیوز 21 آوریل 1393</ref>
* بالاخره، مدارس [[w:دوشیزه|دوشیز]]گان بعد از به توپ بستن مجلس با حذف نام [[w:دوشیزه|دوشیزه]]، به شرط ثبتنام از دختران 4 تا 6 سال (در میان انها بسیاری از نوه های شیخ فضل الله نوری) دوباره شروع به کار کرد. دربارهٔ کاربرد امروزی این واژه دوشیزه تحقیرآمیز بودنش برای زنان بحثهایی وجود دارد، چنانکه در فوریه ۲۰۱۲ فرانسه تصمیم گرفت عنوان «دوشیزه» (به فرانسوی: Mademoiselle) را از فرمهای اداری این کشور حذف کند.<ref>آشنایی با نخستین مدارس دخترانه در ایران, اجتماع > آموزش - مریم فتحی:</ref>
=== طرح قتل شیخ فضلالله نوری و طرح محو کردن بافت اسپهبدان-سربداران<ref>طرح محو کردن بافت اسهبدان-سربداران: مرعشیان (سادات مرعشی) , علویان، رستمداران، رویان، کیاییان (سادات ملاطی) , کجور، طبرسیان، سادات هزارجریبی و …</ref> ===
سطر ۱۲۱ ⟵ ۱۲۹:
* [[سید علی خامنهای]] «در تاریخ خودمان در نهضت مشروطیت که روحانیون آمدند یک حادثه بزرگ (نظام مشروطیت) را در کشور ایجاد کردند و پایان دوره استبداد را تدارک دیدند، بعد همین مشروطیت، پایگاهی برای ضدیت با دین و روحانیت شد و هنوز ابتدای کار بود که روزنامه صدر مشروطیت، به نام آزادی شروع به کوبیدن دین کردند، تا جایی که یکی از شخصیتهای روحانی آن زمان مرحوم آقا شیخ فضلالله نوری که جزو پیشروان مشروطیت بود، در مقابل آن مجلس و مشروطیت ایستاد و سرانجام هم به شهادت رسید».<ref>سخنرانی، 2/12/1368.</ref>
* [[سید علی خامنهای]] «در تهران سه نفر عالم بزرگ مرحوم شیخ فضلالله نوری، مرحوم سید عبدالله بهبهانی، مرحوم سیدمحمد طباطبایی پیشوایان مشروطه بودند، پشتوانه اینها هم دستگاه حوزه علمیه در نجف بود، اینها چه میخواستند؟ اینها میخواستند که در ایران عدالت برپا بشود؛ یعنی استبداد از بین برود».».<ref>سخنرانی، 14/7/1379.</ref>
* [[سید علی خامنهای]] «نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم که پشت سر علما و به نام دین و با شعار دینخواهی بود، بعد از مدت بسیار کوتاهی منتهی به این شد که شیخ فضلالله نوری (...) را که در تهران به دار کشیدند، بعد از اندکی سید عبدالله بهبهانی را در خانهاش ترور کردند، بعد از اندکی سید محمد طباطبایی در انزوا و تنهایی از دنیا رفت، مشروطه را هم برگرداندند به همان شکلی که خودشان میخواستند، مشروطهای که بالاخره منتهی شد به حکومت رضاخان».»
* [سید علی خامنهای]] «سه سال قبل از این فتوا (حکم تحریم تنباکو) نیز در سؤال و جوابی که بین شهید شیخ فضل الله نوری و میرزای بزرگ شیرازی در مورد سد نفوذ اقتصادی اجانب و بلاد کفر در آن زمان به ویژه روس و انگلیس از طریق تحریم مواردی چون قند و چاهی و غیره، صورت پذیرفته بود، ایشان آن را از باب سیاست و مصالح عامه برشمرده و تکلیف اصلی را بر دوش دولت و مسلمانان صاحبان نفوذ دانسته بودند و مردم را به تحریم کالاهای بیگانه تشویق کردند. جالب اینجاست که این عالم مجاهد بزرگ، نقش دولت را علیرغم نقش مردم، مهم تر و تعیین کننده تر می داند: «در عهده ی هر دو [دولت و ملت] است که به اعانت یکدیگر دین و دنیای عباد را حراست کرده... و با تقاعد و کوتاهی از یکی امر، معوق و رعیت به امثال این بلاها [تسلط کفار بر اقتصاد مسلمین] مبتلا می شوند و چونکه از ملت جز گفتن و تحریص و تخویف و تهدید، امری دیگر برنمی آید و انفاذ و اجرا با دولت است؛ تا از دولت کمال همراهی را نبیند، اقدام نمی تواند نمود و اگر ببیند که به تکلیف لازم خود اقدام دارد و درصدد بیرون آمدن از عهده ی آن کماینبغی می باشد البته ملت آنچه را شایسته ی اوست خواهد کرد و چگونه نکند؟» <ref>جستاری کوتاه بر ریشه های یک حکم: چرا واردات کالاهای مشابه داخلی حرام است؟, khamenei.ir
</ref>
* [[سید علی خامنهای]] «شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری مظهر جریانی است که در مقابل انحراف مشروطیت ایستاد، بنده به دلیل همین خصوصیت از شیخ شهید نوری با همه وجود دفاع میکنم».».<ref>ویژهنامه منشور، ش26، مرداد 1383، ص3.</ref>
* [[سید علی خامنهای]] «طبیعی است که ما نمیخواهیم بگوییم شیخ نوری (رضواناللهعلیه) در همه موضعگیریها و حرکات و گفتههایش صد در صد بر طبق مصلحت رفتار کرده، نه ممکن است یک جا چیزی را درست تشخیص نداده باشد، اما این حقیقت فراموشنشدنی است که مرحوم شیخ فضلالله نوری شهید ابقای اسلام در محتوای مشروطیت شد».».<ref>همان.</ref>
سطر ۱۳۲ ⟵ ۱۴۲:
=== واکنشها به توطئه قرن ===
[[پرونده:Sheikh Fazlollah Noori Young Man.jpg|شیخ فضلالله نوری - عکس از دوران جوانی|بندانگشتی]]
* مرحوم '''سیدمحمد کاظم یزدی''' صاحب کتاب «عروه الوثقی» و از بزرگترین مراجع تقلید شیعه و مقیم نجف به قدری از جنایت قتل شیخ نوری متأثر شد که نوشتهاند، وی بعد از این واقعه بیشتر اوقات از ملاقات با ایرانیان خودداری میکرد و هیچگاه حاضر نشد مشروطه را تأیید کند. (بهمنی، جواد، فاجعه قرن، ص ۱۷۱.)▼
* '''محمدتقی بهجت فومنی گیلانی''' «بعد از شهادت مرحوم شیخ فضلالله نوری، مشروطهخواهان یک هفته یا دو روز جشن گرفتند که رئیس مستبده را کشتند! ولی بعد از آن یک هفته، چنان ذلیل و خوار شدند و شکست خوردند که تعداد علمای مشروطهخواه به بیست نفر تنزل کرد».<ref>مشروطیت، خاطراتی از شهيد آیتالله شيخ فضلالله نوری درآئينه بيانات آيتالله بهجت</ref>
* اولین تلگرافی که مرحوم '''آخوند خراسانی''' پس از فتح تهران و تجدید مشروطه، به دولت ایران زده و اولین اقدامی که کرده، ارسال تلگراف برای حفظ حریم و جان حاج شیخ فضلالله بوده است. مطلب دیگری که، باز از مرحوم والد نقل میکنم، این است که: مرحوم آخوند خراسانی از درس میآمدند. در خلال مسیر، خبر اعدام شیخ را به ایشان دادند پدرم میفرمود: برای اولین و آخرین بار ما چنین عکس العملی را در مرحوم آخوند دیدیم مردی با آن شجاعت و استقامت، بر اثر شنیدن این خبر از شدت ضعف همانجا وسط کوچه به زمینخورد، چندانکه زیر بغلش را گرفتند و از جا بلند کردند. ایشان تأکید میکرد که: در هیچ مورد دیگری، حتی در قضیه اشغالِ شمال ایران توسط قشون تزاری، چنین عکس العمل شدیدی از آخوند دیده نشد!.<ref>روابط و مناسبات آیتالله خراسانی و شیخ فضلالله نوری در گفتگو با نواده آخوند: «آخوند» هرگز راضی به اعدام «شیخ» نبود.</ref> مرحوم '''آخوند خراسانی''' پس از خبر به دار آویختن شیخ که مورد انتظارش نبود، مجلس ترحیمی در منزل خود ترتیب داد و از چنین رویدادی اظهار تأسف و تأثر کرد. (انصاری، مهدی، شیخ فضلالله نوری و مشروطیت، ص ۳۷۷.)▼
▲* مرحوم '''سیدمحمد کاظم یزدی''' صاحب کتاب «عروه الوثقی» و از
▲* اولین تلگرافی که مرحوم '''آخوند خراسانی''' پس از فتح تهران و تجدید مشروطه، به دولت ایران زده و اولین اقدامی که کرده، ارسال تلگراف برای حفظ حریم و جان حاج شیخ فضلالله بوده است. مطلب دیگری که، باز از مرحوم والد نقل میکنم، این است که: مرحوم آخوند خراسانی از درس میآمدند. در خلال مسیر، خبر اعدام شیخ را به ایشان دادند پدرم میفرمود: برای اولین و آخرین بار ما چنین عکس العملی را در مرحوم آخوند دیدیم مردی با آن شجاعت و استقامت، بر اثر شنیدن این خبر از شدت ضعف همانجا وسط کوچه به زمینخورد، چندانکه زیر بغلش را گرفتند و از جا بلند کردند. ایشان تأکید میکرد که: در هیچ مورد دیگری، حتی در قضیه اشغالِ شمال ایران توسط قشون تزاری، چنین عکس العمل شدیدی از آخوند دیده نشد!.<ref>روابط و مناسبات
* لطفالله صافی گلپایگانی از پدرشان آیتالله شیخ '''محمدجواد صافی گلپایگانی''' (از شاگردان '''محمدتقی نجفی اصفهانی''') نقل کردند: هنگامی که در اواخر حیات مرحوم آقا محمدتقی نجفی اصفهانی به ملاقتشان رفتم، از چگونگی شهادت شیخ فضلالله سؤال کردند. من شروع به نقل وقایعِ منجر به شهادت ایشان کردم، در هنگام نقل من، ایشانهای های گریه میکرد. در نقلی دیگر، آیتالله شیخ محمدعلی اراکی بیان کردند: در زمان درگیریهای مشروطیت و اختلاف میان مشروعه خواهان با مشروطه خواهان، آقانجفی برای مرحوم شیخ فضلالله نوری کاغذی نوشته بودند و گفته بودند من برای جان شما بیمناکم و در آیات و روایات که مطالعه نمودهام و دقت کردهام، احتمال میدهم مصداق آن کسی که شهید میشود، شما باشید. ایشان جواب داده بودند: من هم اینهایی را که فرمودهاید، مطالعه کرده و دیدهام. امیدوارم که مصداق آن، من باشم.
* '''سیدحسن تقیزاده''' در یکی از نامههای خود به «ادوارد براون» آورده است: «در تبریز در خانهها و مساجد برای شیخ فضلالله و میرهاشم و سایرین مجلس ختم گذاشته و ماتم میگیرند». (همان، ص۳۸۰.)
* '''سیدمحمد طباطبایی''' پس از بازگشت از مشهد در پیامی که برای خانواده شیخ فرستاد، ضمن تسلیت شهادت وی صریحاً اعدام شیخ را عمل دشمنان اسلام خواند. (همان، ص۳۸۰.)
|