حسین بن منصور حلاج: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۸:
* «من در خود نگرستم و از خود بیرون رفتم و باز به خود نیامدم.»<ref name="حسنات العارفین" />
== دربارهٔ حلاج ==▼
* نقل است که در ابتدا که ریاضت میکشید، دلقی (کلاهی) داشت که آن را بیست سال بیرون نیاورده بود. روزی به ستم از وی بیرون کردند، گزنده بسیار در وی افتاده بود. یکی را وزن کردند، نیم دانگ بود.
* نقل است که گرد او عقربی دیدند که میگردید قصد کشتن کردند، گفت: (دست از وی بردارید که دوازده سال است که ندیم ماست و گرد ما میگردد)
سطر ۱۹ ⟵ ۱۸:
آن روزش بکشتند و دیگر روز بسوختند و سوم روزش به باد بر دادند.<ref>عطار نیشابوری / تَذکَره الاولیا</ref>
* ابلیس آنگونه که در تصور تست، نیست. او زخمخوردهٔ عشق است. بهخاطر عشقی که به حق داشت، از سجدهٔ غیر سر پیچید. در عشق ثباتقدم از آن بیشتر ممکن نیست. به آدم سجده نکرد و خود را راندهٔ درگاه ساخت. چرا که [[عشق]] به او اجازه نمیداد به هیچ درگاه دیگر سر فرود آورد. ابلیس پیشوای عاشقان بود. سرآهنگ موحدان بود.<ref>شعلهٔ طور/عبدالحسین زرینکوب/نشر سخن/ ISBN 9645983657</ref>
* «شطحیات صوفیان چون معمولاً از درک و فهم ظاهربینان و عوام بالاتر بوده، و به ظاهر علاقه و پیوندی با جنبهٔ ظاهری دین نداشت، و گاهی هم مخالف ظواهر دین بود، از نظر فقها و عوام کفر و زندقه به حساب میرفت و موجب شکنجه و آزاد و احیاناً قتل گویندگان شطح میشد؛ چنانکه [[حسین منصور حلاج]]، صوفیِ وحدت الوجودیِ معروف، به خاطر ایراد شطحیاتی چون ''انا الحق'' به پای دار رفت و فاجعهای فراموشناشدنی در تاریخ تصوف و عرفان ملل اسلامی به جا گذاشت. سخنان او بهترین و کاملترین نمونهٔ شطح است.»
** ''[[سید مخدوم رهین]]''، مقدمهنوشته بر ''حسنات العارفین''<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =داراشکوه| نام =محمد | پیوند نویسنده =محمد داراشکوه| عنوان = حسنات العارفین| سال =۱۳۵۲ش/ ۱۹۷۳م| ناشر =مؤسسهٔ تحقیقات و انتشارات ویسمن|مکان =تهران| شابک = | صفحه =ص۱۶}}</ref>
|