لارس اسوندسن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
|نام_تصویر= [[Image:Svendsen,Lars.IMG_2028.JPG|thumb|left|]]
{{جعبه زندگینامه
'''[[w:لارس اسوندسن|لارس اسوندسن]]''' (به [[انگلیسی]]: Lars Svendsen) (متولد ۱۹۷۰ میلادی) [[فلسفه|فیلسوف]] [[نروژ|نروژی]] و استاد دپارتمان فلسفه در دانشگاه برگن (University of Bergen) است. او نویسنده چندین کتاب و مقاله فلسفی است که به ۲۲ زبان دنیا ترجمه شده‌اند.
|نام_شخص= لارس اسوندسن
|نام_تصویر= Svendsen,Lars.IMG_2028.JPG
|عرض_تصویر=
|توضیح_تصویر=
|نام دیگر=
|جوایز دریافتی=
|لقب‌ها=
|زمینه فعالیت= فلسفه
|ملیت= [[نروژی]]
|اهل=
|دوره=
|سال‌های فعالیت=
|محل زندگی= [[نروژ]]
|مذهب=
|نهاد=
|دستمزد=
|همسر=
|فرزندان=
|والدین=
|خویشاوندان سرشناس=
|آرامگاه=
|مدفن=
|نقش‌های برجسته=
|پیشه=[[فیلسوف]]{{سخ}}[[نویسنده]]{{سخ}}[[استاد دانشگاه]]
|وب‌گاه=
|منصب=
|سبک=
|مکتب=
|آثار= «فلسفه ترس»{{سخ}}«کار»
|تاریخ_تولد= ۲۵ شهریور ۱۳۴۹
|محل_تولد=
|تاریخ_مرگ=
|محل_مرگ=
|امضاء=
|گفتاورد=
|imdb_id =
|Soure_id =
}}
 
'''[[w:لارس اسوندسن|لارس اسوندسن]]''' (به انگلیسی: Lars Svendsen) (متولد ۱۹۷۰ میلادی) فیلسوف نروژی و استاد دپارتمان فلسفه در دانشگاه برگن (University of Bergen) است. او نویسنده چندین کتاب و مقاله فلسفی است که به ۲۲ زبان دنیا ترجمه شده‌اند.
 
== گفتارها ==
* «به نظر می‌رسد ما از نظر فرهنگی آماده‌ایم که خبرهای منفی را خیلی آسان باور کنیم، و ترسی سیال در ما هست که به صورتی مزمن به هر چیز تازه‌ای تسری پیدا می‌کند. جهانی اینگونه ترس زده نمی‌تواند جهانی خوشبخت باشد. درک و تصور عمومی در میان مردم این است که ما امروزه بیش از هر زمان دیگر در معرض خطر هستیم، و این گرایش روز به روز بیشتر می‌شود و عواقب وخیم‌تری به بار می‌آورد. یک عامل موثرمؤثر در درک و تصور مردم از خوشبختی‌شان تصوری است که می‌توانند از آینده‌شان داشته باشند. مردمی که در شرایط مصیبت‌باری زندگی می‌کنند، اما معتقدند که اوضاع اینگونه نخواهد ماند و بهتر خواهد شد، کلا بسیار راضی‌تر از کسانی هستند که در ناز و نعمت زندگی می‌کنند، اما فکر می‌کنند وضعشان در آینده بسیار بدتر خواهد شد. نگرانی نسبت به آینده می‌تواند بر امروز ما سایه‌افکن باشد. اما شاید به اندازه امروز دلایل ما برای نگرانی اندک نبوده است.»
 
 
* «فرهنگ ترس، فرهنگ اعتماد نیست؛ و این پیامدهای زیادی برای چگونگی ارتباط افراد با یکدیگر دارد. اعتماد را می‌توان «چسب اجتماعی» توصیف کرد که انسان‌ها را به هم پیوسته نگاه می‌دارد. البته ترس هم می‌تواند انسان‌ها را به هم پیوسته نگاه دارد، اما این به هم پیوسته ماندن از سر ترس الگوی جذابی نیست.»
* « آگاهی تمام عیار از خطر - یا دلمشغولی مدام به آن - خطری بزرگ‌تر از همه خطرهایی است که ما را تهدید می‌کنند. حرف من این نیست که ما در جهانی زندگی می‌کنیم که آکنده از خطر نیست. مثلامثلاً کاملا روشن است که گرم شدن زمین می‌تواند پیامدهای بسیار هولناکی برای تمامی کره زمین داشته باشد. در بسیاری از شهرهای بزرگ افراد در زمان هایزمان‌های معینی از شبانه روز باید از رفت‌و‌آمدرفت‌وآمد در برخی از ناحیه‌های شهر بپرهیزند. چون با این خطر مواجه هستند که مورد حمله قرار گیرند و احتمال آن هم کم نیست؛ و باید در موقع رد شدن از جاده و خیابان حتماحتماً به دو طرف آن نگاه کرد و مواظب بود. پدیده‌های گوناگونی هستند که باید مراقبشان باشیم و از آنها بترسیم. اما مسالهمسئله اینجاست که به نظر می‌رسد ما همه چیز را از منظر ترس می‌بینیم.»
* «من این ادعا را ندارم که ما در «بهترین جهان هایجهان‌های ممکن» زندگی می‌کنیم. اما جهان می‌توانست جای بسیار بدتری از اینی که هست باشد - و در طول تاریخ بشر در دوره هایدوره‌های طولانی چنین بوده است. اگر ما می‌توانستیم آزادانه مقطعی را در تاریخ انتخاب کنیم که در آن مقطع زندگی کنیم، احتمالااحتمالاً بهترین گزینه‌مان همین مقطع فعلی می‌بود. ترس ما مشکلی است که از تجمل ما برخاسته است؛ ما چنان زندگی هایزندگی‌های امنی داریم که به ما فرصت می‌دهد دل نگران بیشمار خطرهایی باشیم که عملاعملاً هیچ بختی برای آسیب زدن به زندگی ما ندارند. عصر ما هم طبیعتاطبیعتاً مشکلاتی جدی دارد که باید با آنها دست و پنجه نرم کند: فقر،گرسنگی،فقر، گرسنگی، تغییرات آب و هوایی، کشمکش هایکشمکش‌های سیاسی و دینی و غیره. اما آنچه ما بدان نیاز داریم ایمان به توانایی بشر برای کوشیدن و حل گام به گام این مسائل است. ما نیاز داریم از اشتباهاتمان درس بگیریم و جهانی بهتر بیافرینیم - خلاصه ما نیازمند یک خوشبینی انسانی هستیم.»
 
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
{{پانویس}}
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:اسوندسن، لارس}}
* « آگاهی تمام عیار از خطر - یا دلمشغولی مدام به آن - خطری بزرگ‌تر از همه خطرهایی است که ما را تهدید می‌کنند. حرف من این نیست که ما در جهانی زندگی می‌کنیم که آکنده از خطر نیست. مثلا کاملا روشن است که گرم شدن زمین می‌تواند پیامدهای بسیار هولناکی برای تمامی کره زمین داشته باشد. در بسیاری از شهرهای بزرگ افراد در زمان های معینی از شبانه روز باید از رفت‌و‌آمد در برخی از ناحیه‌های شهر بپرهیزند. چون با این خطر مواجه هستند که مورد حمله قرار گیرند و احتمال آن هم کم نیست؛ و باید در موقع رد شدن از جاده و خیابان حتما به دو طرف آن نگاه کرد و مواظب بود. پدیده‌های گوناگونی هستند که باید مراقبشان باشیم و از آنها بترسیم. اما مساله اینجاست که به نظر می‌رسد ما همه چیز را از منظر ترس می‌بینیم.»
 
 
* «من این ادعا را ندارم که ما در «بهترین جهان های ممکن» زندگی می‌کنیم. اما جهان می‌توانست جای بسیار بدتری از اینی که هست باشد - و در طول تاریخ بشر در دوره های طولانی چنین بوده است. اگر ما می‌توانستیم آزادانه مقطعی را در تاریخ انتخاب کنیم که در آن مقطع زندگی کنیم، احتمالا بهترین گزینه‌مان همین مقطع فعلی می‌بود. ترس ما مشکلی است که از تجمل ما برخاسته است؛ ما چنان زندگی های امنی داریم که به ما فرصت می‌دهد دل نگران بیشمار خطرهایی باشیم که عملا هیچ بختی برای آسیب زدن به زندگی ما ندارند. عصر ما هم طبیعتا مشکلاتی جدی دارد که باید با آنها دست و پنجه نرم کند: فقر،گرسنگی، تغییرات آب و هوایی، کشمکش های سیاسی و دینی و غیره. اما آنچه ما بدان نیاز داریم ایمان به توانایی بشر برای کوشیدن و حل گام به گام این مسائل است. ما نیاز داریم از اشتباهاتمان درس بگیریم و جهانی بهتر بیافرینیم - خلاصه ما نیازمند یک خوشبینی انسانی هستیم.»
 
[[رده:افراد زنده]]
[[رده:زادگان ۱۹۷۰ (میلادی)]]