حباب شیشه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
Wikimostafa (بحث | مشارکت‌ها)
 
خط ۲:
 
== گفتاوردها ==
* «آن روز بعد از ظهر مادرم آن گل‌ها را برایم آورده بود. گفته بودم: " برای مراسم تدفینم گهشاننگهشان بدار ". قیافهٔ مادر در هم رفته بود و آماده بود که بزند زیر گریه. " ولی آخر استر، یادت نمی‌آید امروز چه روزیست. ". "نه ". فکر کردم ممکن است روز ولنتاین مقدس باشد. " روز تولدت است ". و این لحظه‌ای بود که من گلها را در آشغال دانی انداختم.»<ref>سیلویا پلات، حباب شیشه، ترجمهٔ گلی امامی، نشر باغ نو، ۱۳۸۴.</ref>
* «به او گفتم که به جهنم معتقدم و گفتم که معدودی از مردم، مثل خودم، قبل از مرگ بایدر جهنم زندگی کنند تا آنچه را بعد از مرگ اتفاق می‌افتاد جبران کنند، چون بعد از مرگ که دیگر به زنده گی معتقد نبودند؛ و هر کس به هر چه معتقد بود بعد از مرگ به سرش می‌آمد .»
* «می‌دانستم باید ممنون خانوم گینی باشم، ولی نمی‌توانستم احساسی نسبت به او داشته باشم. اگر خانم گینی یک بلیت دو سرهٔ اروپا هم به من می‌داد، یا یک بلیت سفر دور دنیا، باز هم کمترین تفاوتی نمی‌کرد، زیرا هر کجا که نشسته بودم – روی عرشهٔ یک کشتی یا یک کافهٔ خیابانی در پاریس یا بانکوک – همچنان زیر همان حباب شیشه نشسته بودم و توی همان هوای ترشیدهٔ خودم می‌جوشیدم .»