فرانسواز ژیلو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز removed Category:نقاشان; added Category:نقاشان فرانسوی using HotCat |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵:
* «من [[پابلو پیکاسو]] را به هنگام اشغال فرانسه، در ماه مه ۱۹۴۳ ملاقات کردم. بیست و یک سال داشتم و حس میکردم نقاشی زندگی من خواهد بود… هیچ خواستی به جز با او بودن نداشتم و این شروع یک چیز فوقالعاده بود. به من گفت مرا دوست دارد. به این زودی نمیشود به کسی بگویی که دوستش داری. او بعدها آن را به من گفت و ثابت هم کرد… در طی آن بعد از ظهری که در فوریه ۱۹۴۴ با هم گذراندیم، پابلو به من گفت که دیدار ما، زندگی مان را روشن کرده است، رفتن من به نزد او پنجرهای بود که گشوده شد و باید گشوده بماند، من هم همین را میخواستم، اما تا وقتی که از ای نپنجره نور بتابد؛ و وقتی دیگر نوری نتابید بر خلاف میلم آن ر بستم. از آن لحظه به بعد، پابلو تمام پلهایی که مرا به گذشته و او متصل کرد سوزانید. اما همین کار باعث شد تا خودم را کشف کنم و زنده بمانم. هرگز حقشناسی نسبت به او را از دست نمیدهم.»
* «به لطف پابلو با علمی آشنا شده بودم که تا آن وقت از آن خبر نداشتم. در کنار او من این دانش را کامل فرا گرفتم: اگر کلاهی را روی تخت میانداختم – که اغلب این اتفاق به دلیل بیتوجهی یا شلختگی میافتاد – این به آن معنا بود که کسی از اهل خانه تا آخر آن سال میمیرد. یک روز چتری در اتاق باز کردم، چه فاجعهای! مجبور شدیم دومین انگشت هر دست را روی شستمان بگذاریم و بعد دست هایمان را تکان تکان دهیم و با فریاد بگوئیم: «لاگارتو! لاگارتو!» تا روح خبیث را از خود دور کنیم. نباید نان را از پشت روی میز میگذاشتیم وگرنه یک بدبختی دیگر گریبان مان را میگرفت. پابلو به این خرافات کاملاً اسپانیایی اش سنت بسیار غنی روسی الگا را هم اضافه کرده بود. هر با که به سفر میرفتیم…»
== جستارهای وابسته ==
* [[پابلو پیکاسو]]
== منابع ==
|