سیسرو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جز ←بدون منبع |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
'''[[W:
خط ۵:
* «آنان که [[دوستی]] و محبت را بهزندگی خود راه نمیدهند،بهآن ماند که طلوع خورشید را مانع شوند.»
** ''De amicitia 47''
* «آنچه برایم عزیز است
** ''Paradoxa Stoicorum 1, 1, 8''
* «آنکه [[دوستی|دوست]] واقعی خود را میبیند، بهنوعی تصویر خویشتن خویش را
** ''De amicitia 23''
* «از بازی و بذلهگوئی میتوان لذت برد، همانگونه که از خواب و استراحت، بهشرطی که بهاندازه کافی بهامور جدی و کارهای مفید پرداخته باشیم.»
خط ۱۳:
* «از خویشاوندان بهراحتی میتوان برید، اما رشته [[دوستی]] را هرگز.»
** ''De amicitia 19''
* «از قول [[سقراط]] شنیدهام که، نمک ِ غذا در گرسنگی، و
** ''De officiis 2, 28, 90''
* «از مرگ، کسی را گزیر نیست.»
خط ۱۹:
* «اشک، زود خشک میشود، بهویژه اشکی که بر ناکامی دیگران جاری شده باشد.»
** ''De partitione 52''
* «اگر اجازه بدهند، بهخاطر کسب [[آزادی]] مجدد، خوشحال
** ''در باره مرگ قیصر/ Ad Atticum, XIV, XIV, 4''
* «اگر زیرپا گذاشتن قانون ناگزیر باشد، فقط در جهت کسب قدرت است، در غیر اینصورت، قانون را باید مقدس داشت.»
خط ۲۹:
* «بالاترین حق، در عین حال، کمال ناحقی است.»
** ''De officiis I, 33''
* «بسیار شنیدهام که میگویند، از نوشتارهای [[دیمقراطیس]] و [[افلاطون]] بهجای
** ''Über den Redner 2, XLVI, 194''
* «بهوسیله عادت، طبیعت دومی بهوجود میآید.»
خط ۴۵:
* «خوشبختی کور است.»
** ''De amicitia 15, 54 und Philippica XIII, 10, V''
* «[[دارو|داروی]] شفابخش روح آدمی،
** ''Tusculanae Disputationes III, III., 6''
* «در زیر لباسهای کهنه و کثیف، اغلب فضیلت و دانائی
** ''Tusculanae disputationes 3, 23, 56''
* «[[دوستی|دوست]] واقعی من، من ِ دوم است.»
خط ۸۳:
* «مرگ برای آدمی است.»
** ''De fato 9''
* «من برای برقراری صلح، پیوسته هشدار میدهم؛ صلحی هرچند غیرعادلانه، بهمراتب بهتر از [[جنگ|جنگی]]
** ''Ad Atticum, VII, XIV, 3''
* «مورد ستم قرار گرفتن بهتر از ستم رواداشتن است.»
خط ۱۰۹:
* «اعتراف بهنادانی از چیزی که نمیدانم، مرا شرمگین نمیکند.»
* «انسان بههرکس که با او همفکر و همخو بود دل میبندد و بههرکسکه دارای علو نفس و جوانمردی و بزرگواری باشد، علاقمند میشود.»
* «برای اینکه
* «بسا کسانیکه در زندگانی مورد نفرت و انزجار بودهاند اما پس از مرگ، پیشوای اهلدل و محبوب همگان شدهاند.»
* «بهترین میراثی که پدران برای فرزندان خود میگذارند، تربیت خوب است.»
* «پاکان و نیکان، خوبی را تنها برای خود نمیخواهند و از خودپرستی گریزانند، میخواهند و میکوشند که نیکی سراسر جهان را
* «تجربه، درسی است گرانبها که ارزش آن از کلیه دروسِ مهمِ اساتید عالیقدر، بالاتر است.»
* «تحقیرِ درد و مرگ، اولین وظیفه مرد است.»
خط ۱۲۵:
* «سخن شیرین بهزور بازو نیاز ندارد.»
* «سعادت انسان در کار و تفکر، و سعی در حفظ شرافت و تقوی است.»
* «شکستخوردگان دیروز، فاتحان امروز را بوجود آوردهاند.»
* «ممکن است جسم ما دستخوش آفات شود، از این بابت گناهی متوجه ما نمیشود، ولی باید روح خود را از هجوم آفات و مصائب حیات حفظ کنیم.»
* «من از استعداد جوانانی که پیکرشان بهزیور حکمت پیران آراسته شده و پیرانی که نشاط جوانان را دارا هستند در شگفتم، کسانی که بتوانند در همهحال نشاط خود را حفظ کنند، پیری با آنها چهکار دارد.»
* «نامداران جهان، دلیرترین افراد هستند.»
* «نفرت همان خشم و غضب است که روی هم انباشته
* «هرگز بهبزرگی نمیرسی تا
* «یک سخنران خوب باید با نیرو و جذابیت تمام
== پیوند به بیرون ==
|