جورج اورول: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز removed Category:نویسندگان اهل انگلستان; added Category:نویسندگان انگلستانی using HotCat |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸:
* اصل همان است که در درونم حس کردم، میدانم که احساس خوبیست، همیشه هم در دسترس است. همه ما میدانیم که «آن» همین جاست
* من بیشتر از آن چاق هستم که یک مضنون سیاسی باشم، هیچکس مرا با باتون پلاستیکی نمیزند، من، آدم متوسط الحالی هستم که قدم میزنم، سیمها خاردار، شعار، صورتهای بزرگ، زیرزمینهایی که در آن قصابها تو را از پشت قاچ میکنند. «این» آدمهایی را که بیشتر از من میفهمند میترساند
* وقتی میگویم آرامش، منظورم نبود جنگ نیست، من احساس درونت را میگویم، و اگر پسر بچهها با باتون پلاستیکی مراقب ما باشند آن را برای همیشه از دست
* حتی سنگ قبرها هم میخواهند یاد مرگ را از ذهن تو دور کنند. آنها نمیگویند که آدمهای زیر زمین مردهاند آنها «در خواب فرو رفتگان» و «در گذشتگان» هستند
=== همه جا پای پول در میان است ===
* «علم لایتناهی ویرانگر! و آن تهذیب مهلک و فریبنده! زیرا در نهایت آنچه پشت آن بود آیا چیزی به جز پول بود؟ پول برای تحصیل از نوع مناسب، پول برای دوستان بانفوذ، پول برای اوقات فراغت و فراغ خاطر، پول برای سفر به ایتالیا. پول سبب نوشته شدن کتابها و فروش آنها میشود. خدایا به من درستکاری عطا نکن، فقط پول بده، پول!»<ref>جورج اورول، همه جا پای پول در میان است، ترجمهٔ رضا فاطمی، انتشارات مجید، ۱۳۹۱.</ref>
* «او سکهها را در جیبش به صدا درآورد. تقریباً سی سالش بود، ولی هیچ کاری را به اتمام نرسانده بود، به جز کتابهای اشعار بیهوده اش که از خمیر هم پخش و پلاتر روی هم افتاده بودند. تا به حال به مدت ۲ سال تمام در پیچ و خم یک کتاب وحشتناک تلاش میکرد که هرگز به موفقیت منجر نشده بود و همانطور که او به خوبی میدانست، هرگز هم به پول بیشتر منجر نمیشد. فقط و فقط نداشتن پول بود که قدرت او را برای نوشتن از او ربوده بود! او به این قضیه کاملاً معتقد شده بود! پول همه چیز است. آیا بدون پول میشد حتی یک داستان کوتاه به ارزش یک پنی نوشت، طوری که روی شما تأثیر داشته باشد؟ ابتکار، انرژی، ذوق، سبک و فریبندگی، همگی بهای نقدی را برای خود دارند.»
== جستارهای وابسته ==
|