محمدعلی اسلامی ندوشن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏۲۰۱۱: اصلاح ارقام
خط ۲۹۵:
* «'''[[زندگی]] برخورد اضداد است. اگر ضدها نباشد، زندگی از کشش و کوشش بازمی‌ماند. ضد لازمهٔ این است که تحرک زندگی به کار بیافتد. در کائنات هم به همین صورت است؛ در مقابل روز، شب است، در مقابل تابستان، زمستان و در مقابل بلندی، پستی قرار دارد.'''»
** <span style="color:#a1a1a1;">۱۶ مه ۲۰۱۱/ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ </span><ref>{{یادکرد وب | نشانی =http://www.isna.ir/news/9002-15805/اسلامي-ندوشن-در-روز-فردوسي-شاهنامه-كتاب-اول-ايران-است| عنوان=اسلامی ندوشن در روز فردوسی: «شاهنامه» کتاب اول ایران است|تاریخ=۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰| ناشر =ایسنا}}</ref>
==== ۲۰۱۲ ====
* «[[کودکی]] من در میان پنجره‌های رنگی و نور و آفتابی که از پشت آن‌ها می‌تابید، شناور گشت.»
* «مانند گذشته در ''جستجو'' هستم.»
* «[[زندگی]] هم ساده و طبیعی است، و هم معماگونه. از این رو کل کتاب‌هایی که در دنیا نوشته شده است، بر گرد این موضوع گشته است که زندگی چیست و چه سرانجامی دارد؟ در سراسر گیتی که بگردید، [[آسمان]] را به همین رنگ می‌بینید. باشندگان [[زمین]] همگی یکسان هستند. با هم مو نمی‌زنند، با این حال، هیچ دو تنی به هم شبیه نیستند. شگفتی [[زندگی]] در این است. [[انسان]] در میان موجودات هم زبون‌ترین است و هم بزرگترین. او می‌داند که این عمر روزی به سر می‌رسد و با همه توهمی که دربارهٔ زندگی در دنیای دیگر دارد، باز در ژرفای درون خود، نمی‌خواهد که از این زندگی خاکی دست بردارد، مگر آنکه دردی بزرگ –جسمی یا روحی- او را به آن آرزومند سازد.»
* « من البته از همان سن نوجوانی سرنوشت خود را به قلم بستم.»
* «بزرگترین شادی و توفیق خود را در [[نوشتن]] یافتم. شاید علتش آن بود که بشر در [[زندگی]]، خود را تنها و بی‌پناه می‌یابد و از طریق گفتن و [[نوشتن]] چنین می‌پندارد که در دیگران پخش می‌شود، [[تنهایی]] خود را با دیگران در میان می‌گذارد، هر کسی دست به شاخه‌ای می‌زند. این، برای او تسلای خاطر است. من از نوشتن چنین انتظاری داشتم. گمان می‌کنم همه کسانی که به نوشتن دست زده‌اند، دست‌خوش چنین انتظاری بوده‌اند. از کوچک و بزرگ.»
* «گمان می‌کنم که اگر قلم در دستم نبود، زندگی‌ام بیهوده و تلخ می‌گذشت. با ناهمواری‌هایی که در زندگی هر کسی هست، فرد باید تکیه گاهی داشته باشد تا در زندگی احساس پوچی نکند.»
* «این مهم نیست که هر کس آنچه می‌نویسد، ارزنده باشد یا نباشد، در درجه اول می‌خواهد خود او اقناع شود.»
* «[[ادبیات]] مرا در اختیار خود گرفت، ولی [[w:حقوق|حقوق]] هم چیزهایی به من آموخت. این دو نزد من به منزله دو خواهر ناتنی هستند.»
* «در مورد [[دمکراسی]] و رای اکثریت، تجربه این سال‌ها نشان داده است که هر گردی گردو نیست. این تجربه می‌نماید که موضوع تا چه اندازه می‌تواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد. [[صدام حسین]] زمانی که بر سر کار بود، در یک رای‌گیری، ۹۵درصد آرا را از آن خود کرد، و بعد همان مردم [[w:en:Firdos Square statue destruction|مجسمه او را فرو افکندند]]. رأی زمانی قابل احترام است که بی‌خدشه به عمل در آید، ساخته و پرداخته تبلیغ‌های فریبنده و ساده‌لوحی عامه نباشد.»
* «ملت [[ایران]] در درازمدت، ترازویی دارد که چندان پاره سنگ نمی‌برد، [[زمان|زمانه]]، داور بی‌گذشتی است.»
** <span style="color:#a1a1a1;">در مصاحبه محمد صادقی با او، ماهنامه ''مهرنامه''، فروردین ۱۳۹۱/ مارس ۲۰۱۲ </span><ref>{{یادکرد |نویسنده=محمد صادقی |مقاله=ديدار با نويسندگاه: چهره |ژورنال=مهرنامه |نشریه=ماهنامه مهرنامه |تاریخ= فروردین ۱۳۹۱/ مارس ۲۰۱۲ |دوره=ویژه نوروز ۱۳۹۱ |شماره=ش ۲۰ |صفحه= ص ۵۲ }}</ref>
 
==== ۲۰۱۳ ====