فرانسوا موریاک: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰:
* «دوست داشتن وحشتناک است و دیگر دوست نداشتن شرم آور.»
* «دردمان این است که می‌بینیم معشوق جلوی چشممان در تصویری که از ما برای خود می‌سازد با ارزش‌ترین فضیلت‌هامان را حذف می‌کند و ضعف‌ها، نقص‌ها و جنبهٔ مضحک وجودمان را برملا می‌کند… و دیدگاهش را به ما تحمیل می‌کند، وادارمان می‌کند خودمان را با چیزی که او در ما می‌بیند منطبق کنیم… و همیشه فقط در چشم کس دیگری که محبتش هیچ ارزشی برایمان ندارد فضیلت مان آشکار می‌شود، استعدادمان می‌درخشد، قدرتمان فوق طبیعی جلوه می‌کند و چهره مان بهترین چهره می‌شود!»
* «دکتر می‌ترسید که نتواند تا خانه‌اش راه برود، نتیجه گرفت که ناتوانی‌اش به‌خاطر گرسنگی است، اما از قلبش هم می‌ترسید، قلبی که ضربان‌هایش را می‌شمرد. اضطراب جسمانی او را از اندوه عاشقانه‌اش رها می‌کرد؛ اما به زودی، بی آن که خودش بداند، سرنوشت ماریا کروس به طرز نامحسوسی از سرنوشت او جدا می‌شد: طناب‌ها باز شده‌اند، لنگرها بالا کشیده شده، کشتی تکان می‌خورد و ما هنوز خبر نداریم؛ اما در عرض یک ساعت، دیگر چیزی نخواهد بود جز ردی بر دریا. دکتر اغلب دیده بود که زندگی به آدم مجال آماده شدن نمی‌دهد: از دورهٔ نوجوانی‌اش، تقریباً همهٔ افراد مورد علاقه‌اش به یک‌باره ناپدید شده‌بودند، یا عشقی دیگر آن‌ها را از میان برداشته‌بود و یا، پیش‌پاافتاده‌تر، خانه‌هاشان را عوض کرده‌بودند، شهر را ترک کرده‌بودند، و دیگر نامه ننوشته بودند. آن‌هایی را که دوست داریم، مرگ از ما نمی‌گیرد؛ برعکس، مرگ آن‌ها را برای‌مان حفظ می‌کند و در جوانی دوست‌داشتنی‌شان ثابت نگه می‌دارد: مرگ خاک عشق‌هامان است؛ این زندگی است که عشق را در خود حل می‌کند.»
 
== منابع ==