آرتور دو گوبینو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[w:آرتور دو گوبینو|آرتور دو گوبینو]]''' ‏ (۱۸۱۶–۱۸۸۲) نویسنده، خاورشناس، شاعر، مورخ، محقق و دیپلمات فرانسوی.
[[پرونده:Arthur de Gobineau.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|]]
'''[[w:آرتور دو گوبینو|کنت آرتور دو گوبینو]]''' ‏ (به [[فرانسوی]]: Joseph Arthur de Gobineau) ‏ (۱۸۱۶–۱۸۸۲) نویسنده،[[نویسنده]]، خاورشناس، شاعر، مورخ، محقق و دیپلمات [[فرانسه|فرانسوی]] بود.
 
== گفتاوردها ==
خط ۹:
* «ایرانیان قومی باستانی‌اند و چنان‌که خود می‌گویند، شاید، کهن‌ترین ملت جهان‌اند که حکومتی منظم داشته‌اند و بر روی زمین هم‌چون ملتی بزرگ عمل کرده‌اند. این حقیقت در ذهن هر خانواده ایرانی حضور دارد و تنها گروه‌های درس خوانده نیستند که این مطلب را می‌دانند و آن را بیان می‌کنند. حتی مردمان طبقات بسیار پایین نیز همین سخنان را تکرار می‌کنند و آن را موضوع گفتگوهای خود قرار می‌دهند. این مطلب شالوده استوار حس برتری آنان و یکی از اندیشه‌های عمومی و بخش ارجمندی از میراث معنوی آنان است. گاه شنیده‌ام که به تعارف می‌گویند که فرانسویان عالی‌ترین نمونه نظام پادشاهی کهن اروپایی را به وجود آورده‌اند و از این حیث به ایرانیان شباهت دارند.»
** <small>«مکاتبات تاریخ ایرانیان» و «سه سال در ایران»</small>
* «در نظر آنان چهره جمشید درخشش بیشتری دارد، رستم پهلوانی بس بزرگ است و به گفته قاطرچیان نیز همه کاروانسراهای ایران را شاه عباس بزرگ بنا کرده است. من این نکته را از این حیث نقل نمی‌کنم که برای دانستن روایتی درست از سلسله‌های ایران، باید به عوام مراجعه کرد، بلکه تنها می‌خواهم بگویم که گذشته ملت حتی برای عوام نیز از جالب‌ترین موضوعات گفتگوست و در نظر آنان این گفتگوها برای صرف وقت، روشی مناسب‌تر و دلپذیرتر از گوش دادن به قرائت کتابی یا ... شنیدن داستان‌های برخی مردمان دانشمندی است که می‌خواهند چیزهایی را به دیگران بیاموزند که هنوز خود به درستی نمی‌دانند. من انجمن‌های بسیاری را دیده‌ام که گویندگان و شنوندگان آن همه از عامی‌ترین گروه‌ها بودند. این انجمن‌های علمی، در بن دیواری خرابه یا در گودالی، درحالی‌که جمعیت روی زمین نشسته بودند، تشکیل می‌شد، اما همگان به همان اندازه به مطالب گفته شده توجه می‌کردند که اگر آن انجمن در تالاری تشریفاتی برگزار می‌شد و شرکت‌کنندگان در مبل‌هایی که دور فرشی یشمی رنگ چیده شده‌اند، نشسته‌اند باشند.»
** <small>«مکاتبات تاریخ ایرانیان» و «سه سال در ایران»</small>
* «در طول چهار ماهی که من در بیابانی در بیست فرسخی تهران در چادری به سر می‌بردم، خدمتکاران من، هر شب، در چادر یکی از پیش‌خدمت‌ها یا آبدارباشی جمع می‌شدند و در آنجا کتاب می‌خواندند و دربارهٔ حوادث تاریخ باستان بحث می‌کردند، افراد بومی محل اردوگاه از حاضران همیشگی این انجمن بودند؛ آنان که چیزی می‌دانستند، دربارهٔ آن سخن می‌گفتند و کسانی که دانشی نداشتند، گوش می‌دادند و کوشش می‌کردند تا چیزی یاد بگیرند. حتی سربازان نیز از این فراغت بهره‌ای داشتند. گاهی پیش من می‌آمدند تا میان آنان داوری کنم. آشکار است که قومی که تا این اندازه به گذشته بها دهد، از اصلی حیات‌بخش و نیرویی بزرگ برخوردار است.»