شطح: تفاوت میان نسخه‌ها
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار |
|||
خط ۳:
== شطحیات ==
سخنانی از [[صوفیان]] که دیگران آن‌ها را شطح نامیده‌اند:
* «هرگاه عبودیت بنده تمام شد، [[زندگی|عیش]] او عیش الله
▲* «هرگاه عبودیت بنده تمام شد، [[زندگی|عیش]] او عیش الله است؛ یعنی صفت الوهیت درو ظاهر می‌شود و فعل بنده، فعل حق می‌گردد.»
** ''[[اویس قرنی]]''<ref name="حسنات العارفین" />
* «در ولایتی باشید که در آن دیار امر معروف و نهی منکر نباشد که این هر دو در ولایتِ خلق است. در حضرت ذات نه امر معروف است و نه نهی منکر.»
** ''[[فضیل عیاض]]''<ref name="حسنات العارفین" />
* «نیست هیچ چیزی موجود مگر خدا.»
** در اصل: لیس فی الوجود احد الا الله.
** ''[[w:معروف کرخی|معروف کرخی]]''<ref name="حسنات العارفین" />
* «انا [[خدا|الحق]].»
* [ازو پرسیدند با وجود دعوی خدای چرا شبانروزی هزار رکعت نماز می‌گزاری؟ گفت:] «مرا غیر من کیست که بپرستند.»<ref name="حسنات العارفین" />
* [از حلاج منقول است که به در جنید رفت و در بزد. جنید پرسید: کیستی؟ گفت:] «حق.»<ref name="حسنات العارفین" />
* «عارف ایمان نیاورد تا وقتی که کافر نشود.»<ref name="حسنات العارفین" />
* «از خدا به غیر خدا چنگ زدن، شک کردن است در خدای.»<ref name="حسنات العارفین" />
* [منکری حلاج گفت: دعوی نبوت می‌کنی؟ گفت: ] «وای بر تو. قدر مرا بس کم کردی. [یعنی من دعوی خدایی می‌کنم و تو نام نبوت می‌گیری].»<ref name="حسنات العارفین" />
* «من در خود نگرستم و از خود بیرون رفتم و باز به خود نیامدم.»<ref name="حسنات العارفین" />
** ''[[حسین منصور حلاج]]''
* «توبهٔ مردم از گناهان است و توبهٔ من از گفتن لا اله الا الله.»
* «حق به من گفت: همه بنده‌اند جز تو.»
* «خداوند تعالی در همهٔ عالم بنگریست اهلی ندید از برای معرفت خویش. پس ایشان را مشغول به عبادت کرد.»
* [از مؤذن الله اکبر شنید]: «من بزرگوارترم در الوهیت.»
* [او را گفتند: همه ی عالم در تحت لوای محمدی خواهند بود. بایزید گفت]: «بالله که لوای من از لوای محمد عظیم‌تر است. [یعنی از حقیقت محمدی هویت برتر است و هو علی کل شیء محیط.]
* [بایزید را گفتند: الله تعالی را لوح محفوظ است. گفت:] «آن لوح محفوظ منم.»
* «چون مار پوست بشریت و عبودیت بینداختم و بیرون شدم از آن.»
** ''[[بایزید بسطامی]]''<ref name="حسنات العارفین" />
* «توحید دور کردن آثار بشریت است و ثابت کردن الوهیت بر خود. [یعنی خود را معبود دیدن نه عابد].»
* ''[[رویم|ابومحمد رُوَیم]]''<ref name="حسنات العارفین" />
* «آنجا که توحید است، کن و مکن را کاری نیست.»
** ''[[شمس تبریزی]]''<ref name="حسنات العارفین" />
== درباره ==
| |||