اشک: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱۶:
* «در زمان جادوگرها، اشک انسانها خیلی خیلی با ارزش بود. اشک مثل آب دهان قورباغه چیزی کمیاب و نادر بود. این که حالا اشک به چه کارشان میآمده، من که نمیدانم. شربتی برای مهربان تر کردن؟ انسان بهتری کردن؟ برای کم کردن خساست در احساسات؟ یا برای کمتر پشمالو بودن؟ مردها همیشه به بهانه مردانگی شان، اشکهای شان را حتی در بدترین لحظات زندگی خود قورت میدادند. انگار که این کار واقعیت را تغییر میداد. بهر حال اشک ریختن حال انسان را بهتر میکند. مغز را میشوید و اندوه را از بین میبرد. پس این فکر مضحک از کجا به ذهن مردها خطور کرده بود که چون مرد هستند نباید گریه کنند؟»
** ''[[انیس لودیگ]]'' در « کمی قبل از خوشبختی »
* دلتنگِ نانِ مادرم میشوم
:و قهوهٔ مادرم
:و نوازشِ مادرم ...
: و روز به روز
: [[کودکی]] نیز در من بزرگ میشود
: و به روزهای عمرم، [[عشق]] میورزم
: زیرا اگر بمیرم
: از اشکِ مادرم شرم میکنم!
** ''[[محمود درویش]'' <ref>«اگر باران نیستی نازنین، درخت باش»، «به مادرم»، برگرفته از نشر سخن، چاپ ۱۳۸۹، ص ۴۵</ref>
== منابع ==
|