جی. دی. سلینجر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲:
 
== دارای منبع ==
* «اگه جدأ می‌خوای درباره‌ش بشنوی، لابد اولین چیزی که می‌خوای بدونی اینه که کجا به دنیا اومده‌م و بچگی گَندَم چه‌جوری بوده و پدر [[مادر|مادرم]] قبل از به‌دنیا اومدنم چی‌کار می‌کرده‌ن و از این‌جور مزخرفات دیوید کاپرفیلدی؛ اما من اصلناصلاً حال و حوصله‌یحوصلهٔ تعریف این چیزها رو ندارم. اولن که این حرفا خسته‌م می‌کنه، ثانین هم اگه یه چیز کاملنکاملاً خصوصی درباره‌یدربارهٔ پدر مادرم بگم هر دوشون خونروش دو قبضه می‌گیرن. هر دوشون سر این چیزها حسابی حساسن. مخصوصن پدرم.»
** ''ناتور دشت، شروع داستان/ ۱۹۵۱ میلادی - ترجمه: محمد نجفی''
* «شاخص‌ترین تفاوت میان لذت و [[خوشبختی]] این است که لذت مایع است و خوشبختی جامد.»
 
** ''دوران حزن‌آلود زندگی آقای دومیه اسمیت''، نام ترجمه‌ٔترجمهٔ فارسی ''دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم''
 
* «تفاوت میان یک انسان بی‌تجربه و انسانی مجرب در این است که اولی به هر بهانه خواهان [[مرگ|مرگی]] شرافت‌مندانه است، در حالی‌که دومی به خاطر هر چیزی به فروتنی [[زندگی]] را دوست دارد.»
 
** ''ناتور دشت، بخش ۲۴/ ۱۹۵۱ میلادی''
* «شاخص‌ترین تفاوت میان لذت و [[خوشبختی]] این است که لذت مایع است و خوشبختی جامد.»
* «همه‌ش مجسم می‌کنم که هزارها [[کودک|بچهٔ]] کوچیک دارن تو دشت بازی می‌کنن و هیش‌کی هم اون‌جا نیس، منظورم آدم بزرگه، جز من. من هم لبه‌یلبهٔ یه پرت‌گاه خطرناک وایساده‌م و باید هر کسی رو که میاد طرف پرتگاه بگیرم...بگیرم… تمام روز کارم همینه. یه ناتورناتورِ ِ دشتم...دشتم…»
** ''دوران حزن‌آلود زندگی آقای دومیه اسمیت''، نام ترجمه‌ٔ فارسی ''دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم''
** ''ناتور دشت، بخش ۲۲/ ۱۹۵۱ میلادی - ترجمه: محمد نجفی''
 
* «هیچ‌کس نمی‌تواند آموزگاری را از آن‌چهآنچه در پیش دارد منصرف کند. او به‌هرحال کارش را انجام می‌دهد.»
 
 
* «تفاوت میان یک انسان بی‌تجربه و انسانی مجرب در این است که اولی به هر بهانه خواهان [[مرگ|مرگی]] شرافت‌مندانه است، در حالی‌که دومی به خاطر هر چیزی به فروتنی [[زندگی]] را دوست دارد.»
** ''ناتور دشت، بخش ۲۴/ ۱۹۵۱ میلادی''
 
 
 
* «همه‌ش مجسم می‌کنم که هزارها [[کودک|بچهٔ]] کوچیک دارن تو دشت بازی می‌کنن و هیش‌کی هم اون‌جا نیس، منظورم آدم بزرگه، جز من. من هم لبه‌ی یه پرت‌گاه خطرناک وایساده‌م و باید هر کسی رو که میاد طرف پرتگاه بگیرم... تمام روز کارم همینه. یه ناتور ِ دشتم...»
** ''ناتور دشت، بخش ۲۲/ ۱۹۵۱ میلادی - ترجمه: محمد نجفی''
 
 
 
* «هیچ‌کس نمی‌تواند آموزگاری را از آن‌چه در پیش دارد منصرف کند. او به‌هرحال کارش را انجام می‌دهد.»
** ''ناتور دشت، بخش دوم/ ۱۹۵۱ میلادی''
 
== جستارهای وابسته ==
* [[ناطور دشت]]
* [[فرانی و زویی]]
 
== پیوند به بیرون ==