توماس کوهن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
خط ۴:
* «در کمال ناباوری، مواجه شدن با یک نظریهٔ علمی کهنهٔ از رواج افتاده و طرز عمل آن، تصورهای اساسی مرا نسبت به ماهیت علم و دلایل کامیابی مخصوص آن از اساس متزلزل کرد… تلاش برای یافتن ریشهٔ این اختلافات (یعنی بین علوم طبیعی و علوم اجتماعی)، مرا به شناخت نقش چیزی در تحقیقات علمی رهنمون ساخت که از آن زمان به بعد آن را ''پارادایم''، نامیده‌ام. مقصودم از این اصطلاح، دستاوردهای علمی مقبول عام است که در دوره‌ای از زمان، مسائل و راه حل‌های نمونه را برای جامعه‌ای از مشتغلان به علوم فراهم می‌آورد. همینکه این تکه از معمای من در جای خود قرار گرفت، به سرعت پیش‌نویسی از این رساله فراهم آمد.»
** ''ساختار انقلاب‌های علمی''، ۱۹۷۰<ref name="ساختار انقلاب‌های علمی">تامس کوهن، ساختار انقلاب‌های علمی، ترجمهٔ احمد آرام، انتشارات سروش، ۱۳۶۹.</ref>
* «"علم عادی به معنی پژوهشی است که به صورت مستحکم بر شالوده‌ای از یک یا چند دستاورد علمی پیشین بنا شده باشد، دستاوردهایی که برخی جوامع علمیِ خاص آنها را به عنوان فراهم کنندةکنندهٔ مبانی تحقیقات آتی خود برای مدتی از زمان می‌پذیرد.»
** ''ساختار انقلاب‌های علمی''، ۱۹۷۰<ref name="ساختار انقلاب‌های علمی" />
* «هر کس که جریان پیشرفت نور شناخت فیزیکی پیش از نیوتن را مطالعه کند، به این نتیجه خواهد رسید که هر چند مشتغلان در این میدان دانشمند بودند، نتیجهٔ فعالیت آنان چیزی کمتر از حد و اندازهٔ علم بوده است… چرا که مجموعه‌ای استاندارد از روشها و یا پدیده‌هایی که هر محققِ نور شناخت خود را ناچار از به کار بردن و تبیین آن می‌داند، وجود نداشت… [به همین دلیل] اتفاقی و دلبخواهی بودن نخستین گردآوری واقعیت‌ها بیش از زمانی است که آشنایی بیشتری با پیشرفت علمی حاصل شده است. علاوه بر این، به دلیل فقدان انگیزه برای جستجوی اطلاعات عمیقتر، نخستین عمل گردآوری واقعیتها معمولاً منحصر است به مجموعه داده‌هایی که به آسانی در دسترس قرار می‌گیرد… ولی هرچند این گونه جمع‌آوری داده‌ها برای شروع چندین رشتةرشتهٔ علمی مهم اهمیت اساسی داشته است، هر کس… متوجه می‌شود که از آنها یک مجموعهٔ بسیار آشفته فراهم آمده است. همه در این که ادبیات حاصل آمده از این طریق را علمی بخوانند، تردید می‌کنند.»
** ''ساختار انقلاب‌های علمی''، ۱۹۷۰<ref name="ساختار انقلاب‌های علمی" />
* «آنچه ادعا کرده‌ام این است که ارائه‌دهندگان نظریه‌های گوناگون سخنگویان طبیعی زبان‌های مختلفند… من صرفاً بر محدودیتهای خاصی تأکید کرده‌ام که نظریه‌پردازان نظریه‌های گوناگون هنگام ارتباط باهم با آن مواجهند… با وجود این، علیرغم ناتمام بودن ارتباطات‌شان، نظریه‌پردازان نظریه‌های گوناگون، هرچند نه چندان آسان، می‌توانند نتایج محسوس و واقعی فنی را که در دسترس آنهایی است که درون هر نظریه مشغول فعالیتند، به همدیگر ارائه دهند.»
** ''ساختار انقلاب‌های علمی''، ۱۹۷۰<ref name="ساختار انقلاب‌های علمی" />
* «سادگی، چشم‌انداز وسیع، سودمندی و حتی دقت (بیشتر در تئوریهای علمی) می‌تواند به گونه‌های متفاوت مورد قضاوت دانشمندان قرار گیرد.»
** ''ساختار انقلاب‌های علمی''، ۱۹۷۰<ref name="ساختار انقلاب‌های علمی" />
* «آن کس که به کار پژوهش در علم عادی اشتغال دارد، یک حل کننده معما است، نه آزمایندةآزمایندهٔ پارادایم‌ها. هر چند ممکن است ضمن جستجو برای یافتن راه حل معمایی خاص، برخی رویکردهای جایگزین را مورد آزمایش قرار دهد و آنهایی را که به نتیجهٔ مطلوب او نمی‌انجامند، کنار نهد، اما در این کار آزمایندهٔ پارادایم نیست.»
** ''ساختار انقلاب‌های علمی''، ۱۹۷۰<ref name="ساختار انقلاب‌های علمی" />