در ستایش بطالت و چند مقاله دیگر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Merhad77 (بحث | مشارکت‌ها)
اشکال دارد صفحه، خدا مرا ببخشد اما خسته‌تر از آنم که آنرا تصحیح کنم.
خط ۱:
'''[[W:در ستایش فراغت و چند مقاله دیگر|در ستایش فراغت و چند مقاله دیگر]]''' نام کتابی نوشتهٔ [[برتراند راسل]]، [[فلسفه|فیلسوف]] [[بریتانیا|انگلیسی]] است.
* فکر می‌کنم که مردم دنیا زیادی کار می‌کنند، و این باور که کار فضیلت است، خسرانی عظیم به بار می‌آورد؛ و آنچه باید در گوش ممالک مدرن صنعتی خواند، چیزی است یکسره متفاوت از آنچه تا به حال خوانده‌اند.
 
پیش از طرح دلایلم در دفاع از تنبلی باید حرفی را که نمی‌پذیرم رد کنم. وقتی کسی که درآمد کافی برای گذران زندگی دارد فکر کاروباری نظیر تدریس یا ماشین‌نویسی را در سر بپروراند، می‌گویند که این کار قاپیدن لفمه از دهان دیگری است و آن شخص هم آدم بدی است. اگر این دلایل معتبر بود، تنها لازم بود همگی وقت به بطالت بگذرانیم تا جملگی دهان‌هایی پر داشته باشیم ! کسانی که چنین حرف‌هایی می‌زنند فراموش می‌کنند که درآمد آدم معمولامعمولاً خرج می‌شود و با خرج کردن اشتغال ایجاد می‌شود. مادامی که آدم درامدش را خرج می‌کند، درست همان‌فدر با خرج کردن لقمه در دهانی می‌گذارد که با کسب‌کردن از دهان کسی بیرون کشیده. با این اوصاف شرور واقعی کسی است که پس‌انداز می‌کند.
 
* ... نظر به این واقعیت که بخش عمده‌یعمدهٔ مخارج عمومی اکثر دولت‌های متمدن شامل هزینه‌های جنگ قبلی یا تدارک جنگ‌های بعدی می‌شود ..
*فکر می‌کنم که مردم دنیا زیادی کار می‌کنند، و این باور که کار فضیلت است، خسرانی عظیم به بار می‌آورد؛ و آنچه باید در گوش ممالک مدرن صنعتی خواند، چیزی است یکسره متفاوت از آنچه تا به حال خوانده‌اند.
پیش از طرح دلایلم در دفاع از تنبلی باید حرفی را که نمی‌پذیرم رد کنم. وقتی کسی که درآمد کافی برای گذران زندگی دارد فکر کاروباری نظیر تدریس یا ماشین‌نویسی را در سر بپروراند، می‌گویند که این کار قاپیدن لفمه از دهان دیگری است و آن شخص هم آدم بدی است. اگر این دلایل معتبر بود، تنها لازم بود همگی وقت به بطالت بگذرانیم تا جملگی دهان‌هایی پر داشته باشیم ! کسانی که چنین حرف‌هایی می‌زنند فراموش می‌کنند که درآمد آدم معمولا خرج می‌شود و با خرج کردن اشتغال ایجاد می‌شود. مادامی که آدم درامدش را خرج می‌کند، درست همان‌فدر با خرج کردن لقمه در دهانی می‌گذارد که با کسب‌کردن از دهان کسی بیرون کشیده. با این اوصاف شرور واقعی کسی است که پس‌انداز می‌کند.
 
* ... نظر به این واقعیت که بخش عمده‌ی مخارج عمومی اکثر دولت‌های متمدن شامل هزینه‌های جنگ قبلی یا تدارک جنگ‌های بعدی می‌شود ..
 
* این همه فقط اول ماجراست. می‌خواهم با جدیت تمام بگویم که در دنیای مدرن از اعتقاد به فضیلت کار خسرانی عظیم به بار می‌آید و این که سعادت و تنعم انسان در گرو کاهش نظام‌مند کار است.
در سرتاسر اروپا، هرچند نه در آمریکا، طبقه سومی هست محترم‌تر از هر طبقه‌یطبقهٔ کارگر. هستند کسانی که به واسطه مالکیت اراضی قادرند از دیگرا پول بگیرند به سبب این موهبت که به آن‌ها اجازه داده‌اند زنده بمانند و کار کنند. این مالکان عاطل و باطل‌اند و لذا انتظار می‌رود من ایشان را ستایش کنم.کنم؛ ولی متاسفانهمتأسفانه بطالت آن‌ها تنها به یمن سخت‌کوشی دیگران میسر می‌شود ...
* وام گرفتن مسئله را چنان نمایانید که گویی آینده است که حال حاظرحاضر را تقذیه می‌کند؛ و البته این امر شدنی نبود، آدم که نمی‌تواند لقمه نانی را بخورد که هنوز وجود ندارد ..
 
* و می‌خواهند پسرانشان آن‌قدر سخت کار کنند که مجالی برای تربیت شدن نداشته باشند، ولی شگفت آن که اهمیتی نمی‌دهند که همسران و دخترانشان اصلا و ابداابداً هیچ کاری نداشته باشند.
* وام گرفتن مسئله را چنان نمایانید که گویی آینده است که حال حاظر را تقذیه می‌کند؛ و البته این امر شدنی نبود، آدم که نمی‌تواند لقمه نانی را بخورد که هنوز وجود ندارد ..
* کلا فرض بر این است که پول در آوردندرآوردن خوب است و خرج کردن بد ! با توجه به این که اینها دو روی سکه‌اند این حرف مهمل است. مثل این است که بگوییم کلید خوب است و سوراخ کلید بد !
 
* حتی آزادی جماعت جورکش نیز معمولامعمولاً از بالا آغاز شده است. بشر بدون طبقه‌یطبقهٔ برخوردار از طبقه‌یطبقهٔ برخوردار از فراقت، هرگز از بربریت بیرون نمی‌آمد.
* و می‌خواهند پسرانشان آن‌قدر سخت کار کنند که مجالی برای تربیت شدن نداشته باشند، ولی شگفت آن که اهمیتی نمی‌دهند که همسران و دخترانشان اصلا و ابدا هیچ کاری نداشته باشند.
 
 
* کلا فرض بر این است که پول در آوردن خوب است و خرج کردن بد !‌ با توجه به این که اینها دو روی سکه‌اند این حرف مهمل است. مثل این است که بگوییم کلید خوب است و سوراخ کلید بد !
* حتی آزادی جماعت جورکش نیز معمولا از بالا آغاز شده است. بشر بدون طبقه‌ی برخوردار از طبقه‌ی برخوردار از فراقت، هرگز از بربریت بیرون نمی‌آمد.