هاروکی موراکامی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰۳:
=== کتابخانهٔ عجیب ===
* «این جا تک و تنها ساعتِ دو صبح در تاریکی دراز میکشم و به سلولِ زیرزمینِ کتابخانه هه فکر میکنم. به این که تنها بودن چه حسی دارد، و به عمقِ ظلمتی که در برم گرفته. ظلمتی به سیاهی شبِ ماهِ نو.»<ref>هاروکی موراکامی، کتابخانه عجیب، ترجمهٔ بهرنگ رجبی، انتشارات چشمه، ۱۳۹۳.</ref>
== دربارهٔ او ==
* «موراکامی جزو نسلی است که برعکس نویسندگان سنت ادبی رایج کشورش نثر فخیم و فاخر را رها کرده و به زبان روزمره و همه فهم مینویسد و گاهی پیچیدهترین مفاهیم روحی و روانی را به سادهترین نحوی بیان میکند. به علاوه، چنان دقتی در جزئیات دارد که باور نکردنیترین حالات را باورپذیر میکند و چنان عین و ذهن را درهم میآمیزد که ترکیب این دو را واقعی جلوه میدهد و همان قول معروف مارکز را اجرا میکند که اجزای داستان را چنان بچین که خودت باورت بشود، خواننده هم به تبع تو باور میکند (نقل به مضمون).»
** ''[[مهدی غبرایی]]''<ref name="مهدی غبرایی">سایت هنر آنلاین، «موراکامی دست از سرم برنمیدارد / گفتوگو با مهدی غبرایی»، کد خبر: ۷۲۱۸۴، ۱۱ مهر ۱۳۹۴.</ref>
* «موراکامی از زندگی امروز در شهرهای مدرن ژاپن مینویسد و اغلب شخصیتهای داستانهایش جوانهای میانسالند در گیر با مسائل آدمهای امروز که در بیشتر جهان مشابه هم است و بیشتر شخصیتهایش از آسیبهای روانی و نابسامانی شخصیت برخوردارند و صدمه دیدهاند. همچنین نظر به اینکه موراکامی در جوانی کلوب موسیقی را اداره میکرده، اشراف غریبی به انواع موسیقی دارد. وانگهی، پس از جنگ دوم جهانی و اشغال ژاپن به رغم مقاومتهای فراوان در برابر فرهنگ غرب، به ویژه آمریکا، در آنجا رواج یافت و همه اینها در آثار موراکامی برای خواننده ناآشنا با فرهنگ ژاپن (چنانکه مثلأ شاید در آثار میشیما مخاطب جهانی را پس بزند) زمینه آشنایی و همدلی را فراهم میآورد.»
** ''[[مهدی غبرایی]]''<ref name="مهدی غبرایی" />
* «داستانهای موراکامی -برعکس آنچه برخی به غلط در موردش میگویند-سرشار از مفاهیم فرهنگ کشور خود و به طور کلی شرق است. چنانکه اینهمه خرق عادت و رفتن به فراسوی واقعیت یک پایش بی هیچ تردیدی در «هزار و یک شب» است و پای دیگرش در افسانههای سامورایی و حضور روح در زندگی، حضور روح آدم زنده در دو جا و بسیاری عناصر دیگر…»
* «موراکامی نویسندهای صاحب تخیل است… یک تخیلی که ویژه خودش است… نه از جنس رئالیسم جادویی مارکز است و نه از جنس تخیل آثار بورخس و کالوینو … ربطی به فانتزیهای ریچارد براتیگان یا فلن اوبراین هم ندارد… تخیل او مال خودش است…»
** ''[[مهدی غبرایی]]''<ref name="مهدی غبرایی" />
== نوشتارهای وابسته ==
|