پروین اعتصامی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴:
* «آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است/ آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست»
** ''اشک یتیم''
* «این که خاک سیهش بالین است// اختر چرخ ادبادب، پروین است// گرچه جز تلخی از ایام ندید// هرچه خواهی سخنش شیرین است// دوستان به که ز وی یاد کنند// دل بی دوستدوست، دلی غمگین است// خاک در دیده بسی جان فرساستجان‌فرساست// سنگ برسینه بسی سنگین است...»
** ''سنگ‌نبشته آرامگاه پروین که خود سروده است''
* «پریدن، بی پربی‌پر تدبیر مستی است// جهان را گه بلندی، گاه پستی است»
** ''آرزوی پرواز''
* «پستی نسوان ایران جمله از بیدانشیبی‌دانشی است// مرد یا زن، برتری و رتبت از دانستن است»
** ''نهال آرزو''
* «چون شانه عیب خلق مکن مو به مو عیان// در پشت سر نهند کسی را که عیب جوستعیب‌جوست»
** ''آئین آئینه''
* «حساب خود نه کمکم‌ گیر و نه افزون// منه پای از گلیم خویش بیرون»
** ''سعی و عمل''
* «دزد اگر شب، گرم یغما کردنیغماکردن است// دزدی حکام ،حکام، روز روشن است»
** ''دزد و قاضی''
* «دزد جاهل گر یکی ابریق برد// دزد عارف دفتر تحقیق برد»
** ''دزد و قاضی''
* «دل ویرانه عمارت کردن// خوشترخوش‌تر از کاخ برافراختن است»
** ''نیکی دل''
* «سیر، یک روز طعنه زد به ئیازپیاز// که تو مسکین چقدر بدبویی// گفت از عیب خویش بی خبری// زان ره از خلق عیب می جوییمی‌جویی»
** ''نکوهش بی جا''
* «سیه، ای بی خبر،بی‌خبر، سپید نشد// وقت شیرین خود تباه مکن»
** ''نکوهش نکوهیده''
* «گرت اندیشه ایاندیشه‌ای ز بدنامی است// منشین با رفیق ناهموار»
** ''همنشین ناهموار''
* «نان خود از بازوی مردم مخواه// گر که تو را بازوی زورآزماست// سعی کنکن، ای کودک مهد امید// سعی تو بنّا و سعادت بناست»
** ''صاعقه ما، ستم اغنیاست''
* «نبض تهیدستتهی‌دست نگیرد طبیب// درد فقیران همهجاهمه‌جا بیدواستبی‌دواست»
** ''صاعقه ما، ستم اغنیاست''
* «نزد گرگ اجل چه بره چه گرگ// پیش حکم قضا چه خاک و چه باد»
خط ۳۶:
* «هرچه کنی کشت همان بدروی// کار بد و نیک چو کوه و صداست»
** ''صاعقه ما، ستم اغنیاست''
* «هرچه معمار معرفت کوشید// نشد آباد این خراب آبادخراب‌آباد// چون سپید و سیه تبه شدنی است// چه تفاوت میان اصل و نژاد»
** ''هرچه باداباد''
* «هرکه در شوره زار کشت کند// نبود از کار خویش بر خورداربرخوردار»
** ''همنشین ناهموار''
* «هرگلی، علت و عیبی دارد// گل بی علتبی‌علت و بی عیببی‌عیب خداست»
** ''گل بی عیب''