آلن گینزبرگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Alyosha.40 (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
'''
[[پرونده:Allen Ginsberg 1979 - cropped.jpg|بندانگشتی]]
== گفتاوردها ==
* «از مهتابِ درونت تبعیت کن؛ دیوانگیات را پنهان نکن.»
* «فکر نمیکنم حقیقتی وجود داشته باشد. فقط دیدگاههای مختلف وجود دارد.»
* «در درونِ
* «سرهای ما گِرد است برای آنکه اندیشه بتواند تغیر مسیر دهد.»
* «هرکس رسانهها
==
آمریکا
آمریکا من همهچیزم را به تو دادم و حالا هیچام.
آمریکا دو دلار و بیست و هفت سنت
حتی نمیتوانم فکر خودم را تحمل کنم.
سطر ۳۹ ⟵ ۴۰:
من از توقعاتِ دیوانهوارت به ستوه آمدهام.
کی میتوانم به سوپرمارکت بروم و با
آمریکا درست است فقط من و تو هستیم که کاملیم نه آخرت.
سطر ۶۳ ⟵ ۶۴:
ماههاست که روزنامهای نخواندم هر روز کسی به جرم قتل محاکمه میشود.
آمریکا در مورد
آمریکا من وقتی بچه بودم کمونیست بودم پشیمان نیستم.
سطر ۷۱ ⟵ ۷۲:
روزها پشت هم در خانهام مینشینم و به گلهای سرخ داخل کمد خیره میشوم.
وقتی به
تصمیم را گرفتهام به زودی دردسر درست میشود.
سطر ۸۷ ⟵ ۸۸:
با تواَم.
آیا میخواهی زندگی عاطفیات تحت
من هر هفته آن را میخوانم.
سطر ۹۳ ⟵ ۹۴:
هر وقت یواشکی از آبنباتفروشی کنار خیابان رد میشوم طرحِ جلدش به من خیره میشود.
من آن را در زیرمین
همیشه از مسئولیت برایم میگوید. تاجران جدیاند. تهیهکنندگان فیلم جدیند. همه جز من جدیاند.
سطر ۹۹ ⟵ ۱۰۰:
به نظرم میرسد که آمریکا منم.
دوباره دارم با خودم حرف میزنم.
من حتی فرصتِ یک مرد چینی را ندارم.
سطر ۱۰۵ ⟵ ۱۰۶:
بهتر است منابع ملیام را در نظر بگیرم.
منابع ملی من عبارتند از دو نخ ماریجوانا میلیونها آلت تناسلی یک ادبیات
من فاحشهخانههای فرانسه را نابود کردم، بعد سراغِ تنجه میروم.
آرزویم این است که رئیسجمهور شوم هرچند یک کاتولیک هستم.
من مثل هنری فورد ادامه خواهم داد شعرهایم مثل اتومبیلهای او منحصر به فرد هستند شاید هم بهتر
آمریکا من قصیدهام را یکی
آمریکا تام مونی
آمریکا جمهوریخواهانِ اسپانیا را نجات بده
آمریک ساکو و وانزتی
آمریکا من از بروبچههای اسکاتسبارو
آمریکا وقتی من هفت ساله بودم مامانم مرا به جلسات حزب کمونیست میبرد آنها به ما نخودچی میفروختند هر بلیت یک مشت نخودچی یک بلیت قیمتش پنج چوق بود و سخنرانیها مجانی بودند همه در مورد کارگران فرشتهخو و احساساتی بودند اینقدر صمیمی بود که نمیتوانی فکر کنی که حزب کمونیست در
آمریکا تو واقعاً نمیخواهی به جنگ بروی.
سطر ۱۳۱ ⟵ ۱۳۲:
آمریکا همش تقصیر این روسهای بدجنسه.
اون روسها اون روسها اون
روسیه میخواد
میخواد شیکاگو را قاپ بزنه. ریدرز دایجست سرخ میخواد. کارخونههای اتومبیلسازی ما رو در سیبری احتیاج داره. با اون همه کاغذبازی میخواد پمپبنزینهامون رو اداره کنه.
آمریکا این احساسی است که دارم وقتی به تلویزیون نگاه میکنم.
سطر ۱۴۵ ⟵ ۱۴۶:
آمریکا این درسته؟
بهتره
درست است من نمیخواهم به ارتش ملحق شوم یا در کارخانههای تولید قطعات دقیق، توفال بچرخانم، به هر حال من نزدیکبین و روانی هستم.
آمریکا من
== منابع ==
{{پانویس}}
* گینزبرگ، الن، زوزه، انتشارات سرزمین اهورایی،
|