محمد قائد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Chikago (بحث | مشارکت‌ها)
Chikago (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳:
[[پرونده:Halo solaire 21112006 003.jpg|بندانگشتی|چپ|هستهٔ نرم دین، حیرت انسان است در برابر معنی زندگی، و وحشت او از مرگ که غلافی سخت از طلا و آهن و قدرت دنیوی روی آن را پوشانده.]]
== گفتاوردها ==
* «شما امروز اگر یک نفر در تمام حوزه‌های علمیهٔعلمیه ایران و عراق نام بردید که متن اصلی کتاب چرا مسیحی نیستم برتراند راسل را که بسیار مورد علاقهٔعلاقه حضرات است دیده باشد، بداند هر سه اشارهٔاشاره گذرا به اسلام در برگردان آن به فارسی حذف شده، یا بتواند نظر بدهد علامت سؤال که در اصل عنوان کتاب وجود ندارد، و منطقاً نباید داشته باشد، در ترجمهٔ بازاری‌اش بجا یا نابجاست، من هم قبول می‌کنم زمانی هزارها مترجم مسلمان وجود داشته.»<ref>http://mghaed.com/interviews/roots_of_islamic_hostility_towards_west.htm/</ref>
* «چندفرهنگی فقط در این نیست که هر قومی رستوران و عید خودش را داشته باشد؛ این که مخالف ندارد. این است که مرد حق دارد گلوی دختر یا همسر یا خواهرش را به این اتهام که آبروی فامیل را برده گوش‌تاگوش ببـُرد یا نه. افغان و پاکستانی و عرب می‌گویند غیرت در خونم است؛ فرنگی می‌گوید باید دست از این حرفها برداری. حالا در این گیرودار از (برنارد) لویس و هانتینگتون و دیگران چه کاری ساخته است؟ به خاورمیانه‌ای بگوید غیرت نداشته باش؟ به فرنگی بگوید بگذار سر ببُرد، مال خودش است؟»<ref>http://mghaed.com/interviews/roots_of_islamic_hostility_towards_west.htm/</ref>
* «کتاب‌خواندن، جز شب امتحان، وظیفه نیست؛ تفریحی است که می‌تواند مفید باشد.»<ref>http://mghaed.com/essays/press-and-publishing/bookyism.htm/</ref>
خط ۱۷:
* «نظربازی و جمال‌پرستی از معانی رندی است، همچنین دیرباوری و ناباوری و بددلی (سینیزم). مثلاً حافظ به زاهد پیام می‌دهد شما بفرمایید زودتر به بهشت بروید، ما هم یکی‌دو پیاله که زدیم انشاءالله راه می‌افتیم. '''در نهایت امر، رندی چیزی نیست جز تحمل وجود خدا به عنوان معنویت برتر، در عین طفره‌رفتن از تسلیم به شریعت ــ یعنی دورویی همراه با پوزخندی زیرلبی''' »<ref>http://www.mghaed.com/essays/farewell/Death_of_a_compulsive_preacher--Epilogue.htm/</ref>
* «فهرستی تهیه کنیم از نام مثلاً ٢٠ روشنفکر ایرانی از قرن نوزدهم تا رژیم اسلامی، به اضافهٔ سفیر اینگیلیس، یک مأمور اینتلیجنس سرویس و یک مأمور سازمان سیا. لیست سیاه را بدهیم به سازندگان سریالهای تاریخی تلویزیون وطنی که آدمکهایی مثل طوطی کوکی مدام حرف از لزوم نابودی شعائر و ارزشهای مردم این مملکت می‌زنند، و از آنها بخواهیم سناریویی بنویسند که آن ٢٣ مرد خبیث نقشه می‌کشند کشور را به هرج‌ومرجی که اینک در آن است بکشانند. بینهایت بعید است حتی تلویزیون وطنی بتواند قصه‌ای ببافد که منورالفکرها و جواسیس و سرسپردگان بیگانه و عُمـّال استعمار چنین چپاول بیرحمانه‌ای را قابل تصور می‌دانستند، تا چه رسد که برنامهٔ عمل سیاسی‌شان بوده باشد. »<ref>http://www.mghaed.com/essays/farewell/Death_of_a_compulsive_preacher--Epilogue.htm/</ref>
* « در این لحظه موضوع واقعی این است که مسلمانان قرار بود دنیا را بهشت کنند اما زندگی خودشان غالباً جهنم است. در چنین شرایطی، بگومگو بر سر اینکه متون مقدس چگونه تدوین شد بازی با کلمات و تعیین تعداد دندانهای اسب از خلال آثار ارسطوست. و تازه صدها کتاب در این زمینه در کتابخانه‌های جهان خاک می‌خورد. می‌توان چندتا از آنها را برداشت و ترجمه یا نقد کرد. فقط تولید نظریه دربارهٔ حدس و گمان‌هایی پیرامون خیالات کافی نیست وگرنه حال و روز صحاری خاورمیانه اکنون این نبود.»<ref>http://mghaed.com/essays/snaps/95/where_art_thou_Gabriel.htm/</ref>
 
== از او درباره دیگران ==