حافظ ناظری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏گفتاوردها: اصلاح ارقام
خط ۱۷:
* [ ''[[نیویورک]]''] «رحم و شفقتی در وجودش نیست. آنقدر سخت و تنگ می‌گیرد بر او تا تسلیمش کند. '''این ابرشهر در نگاه اول زیبا و بزرگ است اما وقتی در آن زندگی کنی بی‌آنکه آشنا و قرابتی با آن داشته باشی، باید سال‌ها سختی بکشی تا به دشواری‌ها عادت یا خودت را با آن سازگار کنی؛ ولی با این وجود در این شهر جادویی هست که به تو قدرت مبارزه می‌دهد.'''»
** <small>در گفت‌وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳</small>
* [چرا موسیقی ما اینقدر پرحاشیه است؟] چون ما در [[جهان سوم|جهان‌ سوم]] زندگی می‌کنیم. در اینجا متأسفانه حاشیه‌ها از متن مهم‌تر هستند. حاشیه‌ها بر اصل چیره می‌شوند...می‌شوند… در ایران حقیقتاً خیلی چیزها سر جای خودش نیست. به همین دلیل به چنین جامعه‌ای می‌گویم جهان‌سوم؛ البته خودم هم یک‌جهان‌سومی هستم و به این موضوع افتخار می‌کنم.»
** <small>در گفت‌وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳</small>
* «آیا منطقی است که هرکس فقط به‌دلیل سنش، هرچه خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد دیگران سکوت اختیار کنند؟.. اما آیا احترام به این معناست؟ اینگونه ما باید راه ترقی را پیش بگیریم؟ آیا ما در قرون‌وسطی زندگی می‌کنیم؟ مگر احترام تا حدی دوطرفه نیست؟.»
خط ۳۱:
* «هنرمندان ما اینجا درگیر مسایل حاشیه‌ای زیادی هستند و این مسایل جزو [[تاریخ]] ماست. این نکته غم‌انگیزی است که باید بیشتر درموردش صحبت کنیم چون ما را از راه اصلی به جاده خاکی هدایت می‌کند. متأسفانه گاهی اوقات وقت زیادی صرف می‌کنیم تا یک‌نفر را زیرسوال ببریم در صورتی که کارهای مهم‌تری برای انجام‌دادن وجود دارد. این متأسفانه یکی از خصلت‌های فرهنگی ماست.»
** <small>در گفت‌وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳</small>
* «من عاشق [[ایران]]م. خودم را قطره کوچکی از این اقیانوس بی‌پایان می‌دانم؛ اقیانوسی که قرن‌ها با فرهنگ، هنر، ادبیات و رسوم موسیقی و...و… جهان را تحت‌تاثیر قرار داده. چطور می‌توانم رابطه‌ام را با کشورم قطع کنم؟ همیشه یکی از آرزوهایم این بوده است که روزی بتوانم کاری انجام دهم که باعث غرور و افتخار این مملکت شوم...شوم… حتی اگر در ایران سنگ هم به من پرتاب کنند، از مملکتم دست نمی‌کشم. کسی نمی‌تواند نام ایران را از من جدا کند. هر اتفاقی بیفتد من تا لحظه‌ای که جان در بدن دارم و نفس در سینه، برای این مملکت تلاش می‌کنم.»
** <small>در گفت‌وگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳</small>
* «[[مولانا]] متعلق به تمام مردم جهان است و محدود به یک‌نقطه جغرافیایی و یک دوره خاص نمی‌شود. روحی است که در طول تاریخ درخشیده.»
خط ۴۰:
* «ورای هر نوع شعاری، می‌گویم من عاشق [[ایران|کشور و مردم این سرزمین]] هستم.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختی‌ها-دلسردم-نمی‌کند</ref>
* «به این موضوع اعتقاد دارم اگر [[مردم]] نباشند، هنرمندان هم نیستند.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختی‌ها-دلسردم-نمی‌کند</ref>
* «نه من، بلکه هیچ فرد دیگری نمی‌تواند ادعای بهترین‌بودن را در هیچ شاخه‌ای از هنر داشته باشد، چراکه در جهان هستی بهترین مطلق وجود ندارد و گفتن چنین حرفی جهالت محض است...است…»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختی‌ها-دلسردم-نمی‌کند</ref>
* «من عاشق [[ایران]] هستم و روحم را متعلق به این سرزمین می‌دانم به همین دلیل با وجود همه سختی‌ها و مشکلات پیش‌رو، همچنان دوست دارم با عشق در کشور خودم کار کنم و سختی‌ها باعث دلسردشدن من نمی‌شود؛ حتی اگر از این هم با من بدتر رفتار شود، باز هم به ایران خواهم آمد و به تلاشم ادامه خواهم داد و به این‌گونه بی‌مهری و انتقادها توجه نخواهم کرد.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختی‌ها-دلسردم-نمی‌کند</ref>
* «امروز هنرمندانی که به ستاره تبدیل می‌شوند، به شکل تک‌بعدی فقط در یک زمینه رشد پیدا نکرده‌اند، بلکه یک مجموعه در زمینه‌های مختلف دور هم جمع می‌شود تا یک ستاره به‌وجود آید؛ اما در ایران همه انتظار دارند هنرمند فقط در شاخه فعالیتی خودش حرکت کند و اگر پا را فراتر بگذارد، به باد انتقاد گرفته می‌شود.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختی‌ها-دلسردم-نمی‌کند</ref>
* «[در موسیقی] برخی فکر می‌کنند کار نو یعنی نادیده‌گرفتن سنت‌ها، در صورتی که تمام جادو، در گذشته نهفته شده است و می‌توان با همان گوشه‌ها و ردیف‌ها، جهان تازه‌ای ساخت. چطور می‌شود آنچه را که داریم رها کنیم؟ باید با آنچه داریم خلاقیت‌های جدید ایجاد کنیم.»
* «آنچه در تمام زندگی من بوده، تفاوت و تغییر است. همیشه خواسته‌ام تفاوت به وجود بیاورم.»
* «موسیقی ایرانی هنوز قابلیت ارتباط با دنیا را ندارد هرچند این خصوصیت، چیزی از ارزش‌های موسیقی ما کم نمی‌کند. موسیقی ایرانی نه‌تنها جهانی نشده بلکه از چهار سال قبل خیلی از طرفداران خود را نیز از دست داده است، حتی خود ایرانیان هم به کنسرت‌های ایرانی نمی‌روند.»
* «همیشه فکر می‌کنم اگر پیانیست می‌شدم، می‌توانستم دنیا را عوض کنم. همیشه از خودم می‌پرسم چرا پیانیست نشدم؟»
* «من آدم خیلی قوی هستم و چیزی رویم اثر نمی‌گذارد مگر مسایل احساسی، اما با وجودم خیلی در ارتباطم، همه چیز را در وجودم حس می‌کنم و احساسم خیلی در وجودم زنده و پویاست.»
* «نیرویی در من هست که می‌گوید تو آمده‌ای زجر بکشی برای چیزی که هنوز نمی‌دانم چیست ولی در این هدف، مجموعه‌ای از ایران و جهان وجود دارد. من همانقدر به دنیا اهمیت می‌دهم که به ایران اهمیت می‌دهم.»
* «موقعی که به نیویورک رفتم، زبان انگلیسی بلد نبودم. نمی‌توانید حس کنید چه لحظه‌هایی را گذراندم. نیویورک یکی از وحشی‌ترین شهرهای دنیاست و جای من است چون من‌هم یک آدم وحشی هستم و هیچ چیزی نمی‌تواند جلویم را نگه دارد. من شبانه‌روز تنها سه ساعت می‌خوابم.»
** در مصاحبه با ''[[شرق (روزنامه)|شرق]]''؛ چاپ ۲۰ فروردین ۱۳۹۳/ ۹ آوریل ۲۰۱۴<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.sharghdaily.ir/News/31104/جادو-در-گذشته-نهفته-است|عنوان=جادو در گذشته نهفته است|تاریخ=۲۰ فروردین ۱۳۹۳|اثر=روزنامهٔ شرق}}</ref>
 
== منابع ==