ادمان آیوازیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←دربارهٔ او: ابرابزار |
جز ←گفتاوردها |
||
خط ۱۶:
* «تهرانی را که در آن متولد شدم، به خاطر دارم و نمیخواهم آن زرورق را پاره کنم؛ تهرانی که حالا پر از اتومبیل شده، جایی نیست که از آن لذت ببرم و با آن زندگی کنم.»<ref name="ایسنا">{{یادکرد وب |نشانی=http://www.isna.ir/news/95061912225/سهراب-لطافت-داشت-دوست-دارم-خاک-آثارم-را-مردم-بگیرند|عنوان=سهراب» لطافت داشت/دوست دارم خاک آثارم را مردم بگیرند|تاریخ = ۱۹ شهریور ۱۳۹۵|تاریخ بازدید=۲۴-۰۱-۲۰۱۷|اثر= ایسنا}}</ref>
* «فروش هر اثر مثل این است که آدم بچهاش را بفروشد.»<ref name="ایسنا" />
* «من شیفتهٔ [[کویر]] هستم؛ سکوت و وسعت کویر آدم را در خودش فرو میبرد. کویر خالی نیست و موسیقی و شعر عجیبی در آن است. »<ref name="ایسنا" />
* «دوست دارم روزبهروز زلالتر شوم بهجای اینکه بیشتر توضیح دهم. امروز به اینجا رسیدهام که نقاشی بهجای اینکه نقش تزیین کردن، خبر دادن و وصف یک چیزی باشد، باید نقاشی باشد، کارهای دیگر به افراد همان حوزهها مربوط است و کار من هم نقاشی است.»<ref name="ایسنا" /> * «مسجد شهر ریاض [[عربستان]] کتبیهای به طول ۲۵۰ متر دارد که از آیات قرآن است و به خط کوفی نوشته شده است. من با میل و رغبت انجام آن کار را پذیرفتم… این علاقهای بود که برایم ایجاد شده بود. من بهدنبال دین نمیگشتم، بلکه بهدنبال حکایت و حقیقت بودم. موضوع اعتقاد هست، ولی دین نیست.»<ref name="ایسنا" />
* «در کشور [[عمان]]، مسجدی است که دورتادور آن، راهرویی وجود دارد. از من خواستند آنجا در هر ستونی، نقشی را از فرهنگ یک مملکت اسلامی بزنم. من از ایران، افغانستان هندوستان، سوریه، عراق تا کشورهای آفریقای شمالی نقشهایی را آنجا کار کردم و حتی اولین رسمالخط قرآن را که نقطه نداشت، نوشتم. اینها را در غرفه هر کشوری گذاشتم، اما وقتی نقش [[ایران]] را کار میکردم مانند این بود که قلبم را آنجا میگذاشتم. بقیه نقشها براساس تحقیق بود و عمقی که در ایران بود، در دیگران نبود.»<ref name="ایسنا" />
|