عبدالعلی بازرگان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۲۴:
* «در [[قرآن]] مطلقاً کیفری دنیائی برای ارتداد، الحاد، شرک، کفر و نفاق و امثالهم وجود ندارد، نه تنها از بُعد اعتقادی، بلکه در تبلیغ و تشکیلات نیز، مادام که دست به اسلحه نبرده و آزادی دیگران را سلب نکرده باشند، باید از آزادی کامل برخوردار باشند. البته همانطور که میدانید در فقه اهل تشیع و تسنن، که دیدگاه بشری و اسلام تاریخی را عرضه میکند، برای ارتداد، سبّ نبی و موارد دیگری، که هیچ مستند قرآنی ندارد، از همان دوران بنیامیه و بنیعباس، فتاوی و احکامی به استناد برخی روایات و احادیث صادر و تدوین کردهاند.»
** ژانویه ۲۰۱۵/ دی ۱۳۹۳؛ در مصاحبه با وبگاه ''ملی مذهبی''<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.bazargan.com/abdolali/Ghessas.htm|عنوان=تطبیق قوانین مجازات اسلامی با موازین جهانی حقوق بشر|تاریخ=دی ۱۳۹۳|اثر=وبگاه عبدالعلی بازرگان}}</ref>
* «موضوع حاکمیت ملت و دموکراسی به طور جدی درفقه و آموزههای حوزوی غایب است و به استناد این آموزهها و احادیث و روایات پیراسته نشده، افراطیونی همچون داعش و طالبان و بوکوحرام به راحتی میتوانند اعمال جنایت آمیزشان را توجیه کنند، پس تا خانه تکانی اساسی و پاکسازی همهجانبهای از این متون به کمک کتاب و سنت و عقلانیت مبتنی بر مصالح و مقتضیات زمانه نشود، امیدی به اصلاح اساسی در حوزهها نمیرود.»
* «درست است که واژهٔ دموکراسی در قرآن نیامده است، اما روح این واژه که دلالت بر حاکمیت انسان بر سرنوشت خود و آزادی انتخاب و اختیار میکند، حداقل در ۳۰۰ آیه قرآن به طورمستقیم یا غیر مستقیم احساس میشود و اصولاً نگاه قرآن به آزادی و حاکمیت ملتها بر سرنوشت خویش، از زمین تا آسمان با آموزههای حوزوی فاصله دارد.»
* «این که مسئله میان حقوق بشر مطرح در جهان با متون فقهی فرسنگها فاصله است، شکی نیست، اما وقتی قرآن و سنت پیامبر مشحون از آزادی، برابری و برادری انسانهاست، چرا به عنوان یک مصلح دینی به آن استناد نمیکنید؟»
* «مسئلهٔ اصلی مرز میان ملیت و مذهب است که باید مشخص گردد؛ چه خوشمان بیاید چه نیاید، ملت ما هویتی دوگانه در ملیت و مذهب دارد.»
** مارس ۲۰۱۵/ فروردین ۱۳۹۴؛ در مصاحبه با نشریه ''میهن''<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://bazargan.com/abdolali/Mihan.htm|عنوان=اصلاح دینی روشنفکران روحانیون و مردم مذهبی|تاریخ=فروردین ۱۳۹۴|اثر=وبگاه عبدالعلی بازرگان}}</ref>
* «[[ارتداد در اسلام|ارتداد]] یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی است و هیچ ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد. بفرمایید این شما و اینهم قرآن. آیا میتوانید برای نمونه هم که شده حتی یک آیه نشان دهید؟ بلکه برعکس، اولا ارتداد مورد نظر قرآن، عملی است نه نظری، یعنی پشت کردن به خودی و پیوستن به دشمن، نه تغییر مذهب و انکار نظری آن. ثانیاً حتی در ارتداد عملی هم گفته آزادشان بگذارید و کاری به کارشان نداشته باشید.»
* «حکم قتل کسی که از دین یا ملتش برمیگشت، درهمه مذاهب و ملتها بدیهی بهنظر میرسیده و یک پیشفرض غلط آدمیان در طول تاریخ بوده است. جوامع اسلامی هم که مستثنای از آن امر نبودهاند. از مدرنیته به بعد است که مسئله حقوق بشر رسمیّت و مقبولیت نسبی پیدا میکند و جوامع پیشرفته تغییر مذهب را میپذیرند. فرق بسیاری از فقیهان ما با آنها در این است که آنها از قرون وسطای خود عبور کردهاند، ولی این فقیهان با قدرتی که بعد از انقلاب پیدا کردهاند، تازه میدان فرصت یافتهاند ماهیّت خود را بروز دهند.»
|