عبدالعلی بازرگان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۳:
 
== گفتاوردها ==
* «در [[قرآن]] مطلقاً کیفری دنیائی برای ارتداد، الحاد، شرک، کفر و نفاق و امثالهم وجود ندارد، نه تنها از بُعد اعتقادی، بلکه در تبلیغ و تشکیلات نیز، مادام که دست به اسلحه نبرده و آزادی دیگران را سلب نکرده باشند، باید از آزادی کامل برخوردار باشند. البته همان‌طور که می‌دانید در فقه اهل تشیع و تسنن، که دیدگاه بشری و اسلام تاریخی را عرضه می‌کند، برای ارتداد، سبّ نبی و موارد دیگری، که هیچ مستند قرآنی ندارد، از همان دوران بنی‌امیه و بنی‌عباس، فتاوی و احکامی به استناد برخی روایات و احادیث صادر و تدوین کرده‌اند.»
** ژانویه ۲۰۱۵/ دى ۱۳۹۳؛ در مصاحبه با وبگاه ''ملى مذهبى''<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.bazargan.com/abdolali/Ghessas.htm|عنوان=تطبيق قوانين مجازات اسلامى با موازين جهانى حقوق بشر|تاریخ=دى ۱۳۹۳|اثر=وبگاه عبدالعلی بازرگان}}</ref>
* «[[ارتداد در اسلام|ارتداد]] یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی است و هیچ ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد. بفرمایید این شما و این‌هم قرآن. آیا می‌توانید برای نمونه هم که شده حتی یک آیه نشان دهید؟ بلکه برعکس، اولا ارتداد مورد نظر قرآن، عملی است نه نظری، یعنی پشت کردن به خودی و پیوستن به دشمن، نه تغییر مذهب و انکار نظری آن. ثانیاً حتی در ارتداد عملی هم گفته آزادشان بگذارید و کاری به کارشان نداشته باشید.»
* «حکم قتل کسی که از دین یا ملتش برمی‌گشت، درهمه مذاهب و ملتها بدیهی به‌نظر می‌رسیده و یک پیش‌فرض غلط آدمیان در طول تاریخ بوده است. جوامع اسلامی هم که مستثنای از آن امر نبوده‌اند. از مدرنیته به بعد است که مسئله حقوق بشر رسمیّت و مقبولیت نسبی پیدا می‌کند و جوامع پیشرفته تغییر مذهب را می‌پذیرند. فرق بسیاری از فقیهان ما با آنها در این است که آنها از قرون وسطای خود عبور کرده‌اند، ولی این فقیهان با قدرتی که بعد از انقلاب پیدا کرده‌اند، تازه میدان فرصت یافته‌اند ماهیّت خود را بروز دهند.»
سطر ۱۱ ⟵ ۱۳:
* «مهمترین صفت [[خدا]] رحمن و رحیم است، اما این دو صفت نقض‌کنندهٔ حکمت و عدالت خدا نیست، عقوبت، به عنوان آنچه در ''عقب'' و پی‌آمد عمل می‌آید، و ''عذاب''، به عنوان محرومیتی که در دور شدن از رحمت می‌کشیم، قانونی ساری و جاری در فرایند «اختیار و انتخاب» است. هیچ مدرسه‌ای برای مردود کردن تأسیس نمی‌شود و هیچ معلمی شوق رد کردن شاگردانش را ندارد. رحمن و رحیم، از صفات الهی هستند، اما عقوبت و عذاب، بازتاب عمل بندگان است نه صفت و خواست خدا.»
* «معنای قرآنی ''عذاب''، احساس دردناک «محرومیت» است. قرآن برای تبیین مفهوم «عذاب»، از حال و روز باغداران بخیلی یاد کرده است که وقتی نابودی محصول سالیانهٔ خود را با طوفان سخت شب گذشته دیدند، از وقت و هزینه‌ای که صرف کرده و محرومیتی که از سود و اصل سرمایه نصیبشان شده بود، به آنان دست داد. بعد نتیجه می‌گیرد: «عذاب همین است! و اگر می‌دانستید، عذاب آخرت از این هم بزرگتر است». [سوره قلم آیات ۱۷ تا ۳۳].»
* «ما یک نیاز به آب و غذا و مسکن و کار داریم که درصورت محرومیت از آن‌ها رنج و «عذاب» می‌کشیم. محرومیت از ارضاء غریزه جنسی هم عذاب‌آور است. مگر به جوان بی‌همسر «عَذَب» نمی‌گویند؟ خوب، مگر نیازهای انسان به غرایز مادّی محدود می‌شود؟ آیا ما در محرومیت از آزادی، عدالت و حقوق اجتماعی خود عذاب نمی‌کشیم؟ آیا با نگاه فرا-دنیایی و از منظر کلانِ باور به [[آخرت]]، عدم تدارک زندگی ابدی از طریق اعمال صالح، محرومیتی پدید نمی‌آورد؟پدیدنمی‌آورد؟ این محرومیت که عوارضش به تعبیر قرآن بسی بزرگتر از دنیاست، رنج‌آور است که معادل عربی رنج ''عذاب'' است.»
** سپتامبر ۲۰۱۶/ شهریور ۱۳۹۵؛ در مصاحبه با وبگاه ''زیتون''<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.bazargan.com/abdolali/KhofKhoda.htm|عنوان=رحمت نامه خدا و نعمت خوف|تاریخ=شهریور ۱۳۹۵|اثر= وبگاه عبدالعلی بازرگان}}</ref>
* «کتاب مقدس یهود و نصاری و قرآن مسلمانان، کتاب دعا و تجربهٔ عرفان و اشراق [[موسی|موسی (ع)]] و [[محمد|محمد (ص)]] نیست، این امور جزء کمی از آنهاست. بلی اسلام‌شناسان غربی که به مقوله «وحی» از نظر علمی باور ندارند، جز عنوان «تجربهٔ نبوی» توجیهی برای تبیین این تحول روحی عظیم ندارند، اما یک مسلمان، اگر واقعاً به صداقت پیامبر و امین بودن او در ابلاغ وحی باور داشته باشد، نمی‌تواند آیات صریح و محکم قرآن را که به وضوح بر فقدان چنین تجربه‌ای تأکید می‌کند نادیده بگیرد.»