←ویرایش به وسیلهٔ [[:w:fa:وپ:ابرابزار|ابرابزار]]
جز (added Category:درگذشتگان ۲۰۱۴ using HotCat) |
|||
[[پرونده:Gabriel Garcia Marquez.jpg|thumb|200px|left|گابریل گارسیا مارکز]]
'''[[:w:گابریل گارسیا مارکز|گابریل گارسیا مارکِز]]''' (
== گفتاوردها ==
* «برخلاف عقیده خود اینطور شروع کرد: ما به اینجا
** [[مرگ]] مداوم در ماوراء [[عشق]] - برگردان: بهمن فرزانه
* «در پایان ایراد سخنرانی، سناتور مطابق معمول در میان ازدحام مردم در خیابانهای دهکده به گردش پرداخت و اهالی هر یک مشکلاتشان را برایش شرح
** [[مرگ]] مداوم در ماوراء [[عشق]] - برگردان: بهمن فرزانه
* «
** [[مرگ]] مداوم در ماوراء [[عشق]] - برگردان: بهمن فرزانه
* «آنچه در آن مکاتیب آمده است از ازل تا ابد تکرار ناپذیر خواهد بود، زیرا نسلهای محکوم به صد سال تنهایی، فرصت مجددی در روی زمین نداشتند.
** <small>از ''[[صد سال تنهایی]]'' ترجمهٔ بهمن فرزانه، تهران: نشر امیرکبیر، ۱۳۵۷ </small>
* «در زندگیمان از یک جایی به بعد به همه چیز و همه کس بی اعتا
* «آزادی معمولاً نخستین فاجعهٔ جنگ است.»
** <small>The General in His Layrinth
* «اینکه چند سالت است، سن نیست؛ چند سال را احساس میکنی، سنت است.
** <small>Memories of My Melancholy Whores
* «بعضی وقتها بین کاغذهای قدیمی، عکسهایی پیدا میکنم که عکاسانِ خیابانیِ حوالی کلیسای سن فرانسیسکو از ما میگرفتند و احساس ترحمی مهارنشدنی بر وجودم چیره میشود؛ چون به نظرم نمیرسد عکسهای ما باشند، بلکه تصور میکنم کسانی که در عکس میبینم پسرانمان هستند، در شهری محصور و با دروازههای بسته که در آن هیچ چیز آسان نیست و از همه دشوارتز تابآوردن تنهایی و تحمل عصرهای بی
** <small>از «
* «دوستت دارم، نه بخاطر شخصیت تو، بلکه بخاطر شخصیتی که من هنگام با تو بودن پیدا میکنم.»<ref>http://www.goodreads.com/author/quotes/13450.Gabriel_Garc_a_M_rquez</ref>
* «دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آن قدر تنگ میشود، که میخواهی او را از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی.»<ref>http://www.goodreads.com/quotes/search?utf8=✓&q=مارکز&commit=Search</ref>
* «ریشهٔ ادبی من روی شعر پایه ریزی شده بود، امّا شعر بد؛ فقط زمانی که از میان شعر بد گذشتی، میتوانی شعر خوبت را بگیری.»
** <small>Márquez, Gabriel García. Interview with El Manifesto. 1977.</small>
* «کسی که با اتوبوس سفر میکند نمیداند کجا میمیرد.»
** <small>از «
* «
** <small>Márquez, Gabriel García. Love in the Time of Cholera. 1985</small>
* «هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران.»
* «همهٔ مردم سه زندگی دارند: عمومی، خصوصی، سرّی.»
** <small>Gabriel García Márquez: a Life</small>
* «همیشه آنچه که احساس میکنی را بگو، آنچه که فکر میکنی را انجام بده.»
* «هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که در راهِ عشق بمیری.»
** <small>Love in the Time of Cholera</small>
** ''[[جرالد مارتین]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/34204/«مارکز»-به-منتقدان-علاقهای-نداشت</ref>
* «نویسنده بزرگی با جهان بدرود گفته که آثارش نفوذ و اعتبار بسیاری به ادبیات و زبان ما بخشیده است. رمانهای مارکز او را جاودان میسازد و با استقبال هرچه بیشتر خوانندگان در هر کجای این جهان روبرو میشود.»
** ''[[ماریو بارگاس یوسا]]''
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
== پیوند به بیرون ==
|