میرزا حسین نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Nikrouz kianouri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Nikrouz kianouri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷:
 
===سید حسین کاظمینی===
* حاج علی مذکور پسر حاج قاسم کرادی بغدادی است و او از تجار و عامی است. از هرکس از علما و سادات عظام کاظمین و بغداد که از حال او جویا شدم، مدح کردند او را خیر و صلاح و صدق و امانت و مجانبت از عادات سوء اهل عصر خود.
* در ماه رجب سال گذشته که مشغول تألیف کتاب«جنة المأوی» بودم عازم نجف اشرف شدم برای زیارت مبعث، سپس به کاظمین مشرف شدم و پس از تشرف و زیارت به خدمت جناب عالم عامل و سید فاضل، آقا سید حسین کاظمینی(ره) که در بغداد ساکن بود رفتم و از ایشان تقاضا کردم جناب حاج علی بغدادی را دعوت کند تا ملاقاتش با حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) را نقل کند، ایشان قبول نمود. و حاج علی بغدادی را دعوت نمود که با مشاهده او آثار صدق و صلاح از سیمایش به قدری هویدا بود که تمام حاضران در آن مجلس با تمام دقتی که در امور دینی و دنیوی داشتند، یقین و قطع به صحت واقعه پیدا کردند.
 
سطر ۵۷ ⟵ ۵۶:
 
* علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء: «علاّمة (یرزا حسین نوری) الفقهاء والمحدّثین، گردآورنده اخبار و سخنان پیشوایان پاک (علیهم السلام) داراى دانشهاى پیشینیان و معاصرین، بى گمان حجّت خداست. زنان روزگار از آوردن مانندش نازا و استوانه هاى فضیلت در برابر فضلش نارساست. خدایى مردى که خود را ساخته، شب زنده دارى که سینه سینایى اش از شوق اشتیاق گداخته بود. او عالمى آگاه و عابدى اَوّاه بود. با خویشتن دارى اش فرشتگان آسمان را به شگفتى وامى داشت. اگر خدا مى خواست به بندگانش تجلّى کند، مى فرمود: این نورى نورِ من است. چنین مرد، مولا و سرور ما ثقة الاسلام حاج میرزا حسین نورى است.»<ref>نظر علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء درباره میرزا حسین نوری(محدث)</ref>
 
=====
 
===مرتضی مطهری خراسانی<ref>یکتاب مجموعه آثار شهید مطهری جلد ۱۶ : صفحه ۱۳۱ و ۱۳۲ و ۱۳۱ و۱۳۴ / سخن حاج میرزا حسین نوری</ref>===
سطر ۶۹ ⟵ ۷۰:
*برای این حدیث هیچ طریقی از طرق روایی شیعی موجود نیست، چرا که حاجی نوری آن را از کتاب های اهل سنت نقل نموده و این بزرگترین دلیل بر عدم وجود آن در کتب شیعی است و گرنه حاجی نوری [که بسیار اهل تتبّع بوده است] آن را نقل می کرد. <ref> ده گفتار- استاد مطهری، ص: 114</ref>
 
=== [[سید علی خامنه‌ای خراسانی]]===
* '''نوشته شدن کتاب لؤلؤ و مرجان، توسط حاج میرزا حسین نوری در صد سال پیش'''<ref>
۱۳۷۰/۰۴/۲۰ بیانات در دیدار جمعی از روحانیون</ref>
سطر ۱۰۱ ⟵ ۱۰۲:
حاجی میرزا حسین نوری که از نظر تتبُّع در حدیث و رجال کم نظیر است، آن [انتساب آل وحید بهبهانی به شیخ مفید] را در کتاب "فیض القدسی" و "خاتمه مستدرک الوسائل" ذکر نکرده است و این دلیل بر عدم صحت آن است.
 
===سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی===
===سيّد محمّدباقر قزوينى<ref>گزیده الکلام...؛ حکایتی از حاج میرزا حسین نوری </ref>===
* انسان در هر راه باشد، باز بايد راه باريكى با خدا داشته باشد، آقاى حاج سيّد محمّدباقر قزوينى، از مرحوم حاج ميرزا حسين نورى نقل كرد، او از كسى كه:
* حاج سيّد محمّدباقر قزوينى، از مرحوم حاج ميرزا حسين نورى نقل كرد: من در ميان قافله‏ اى بودم. عدهّ‏اى از اعراب، جلوى قافله را گرفتند، مشغول لخت نمودن اهالى قافله گرديدند. من وجهى داشتم كه تمام اميدواري ام در اين سفر، بر آن بود كه اگر آن از دست من مى ‏رفت، در نهايت اضطرار واقع مى ‏شدم. خواستم آن را در يك نقطه‏ اى به خاك بسپارم، ديدم آن ها در تحت نظر گرفته، مراقبند. در اين اثناء، نظرم به يك شيخ عربى افتاد كه سجّاده‏اى پهن كرده، مشغول نماز شب بود. من پول را پيش او برده، به او سپردم تا آن ها از غارت قافله فارغ گرديدند. در غارت كردن، جانب انصاف را نيز مراعات مى ‏نمودند. آن هائى كه خرجى كم داشتند، چيزى از آن ها نمى ‏گرفتند و از سايرين نيز، همه ما في يد آن ها را نمى‏ گرفتند. به نسبت، يك چيزى مى ‏گرفتند و يك چيزى هم باقى مى‏ گذاردند. يك وقت من ملتفت شدم كه آن شيخ عرب كه من پول به او سپردم، رئيس همين دزدها بوده. با خود گفتم: من عجب كارى كردم، گوسفند را به دست خود به گرگ سپردم. نطقم بسته شد. نفسم به شماره افتاد. نه جرأت مطالبه داشتم و نه اميد ردّ نمودن. در ميان درياى اندوه غوطه خوردم. در اين اثناء ديدم كه خود شيخ، مرا صدا زد كه بيا امانتت را ببر. رفتم تحويل گرفتم، بى ‏آن كه دستى به آن زده باشد. من متحيّر شدم، گفتم: من از اين كارهاى تو خيلى در عجبم؛ آن نماز شب و امانت دارى تو و آن گاه رياست اين جماعت دزدان. اين معمّا را براى من حل كن.
 
گفت: اين ها همگى طايفه منند. در ترك اين كار منحوس كه آن ها بر خود شغل گرفته ‏اند، از من حرف شنوى ندارند؛ ولى در تقليل آن و رعايت جانب انصاف، يك قدرى از من حرف مى‏ شنوند. من هميشه به آن ها پند مى‏ دهم كه انسان در همه حال، راهى با خدا داشته باشد؛ حتّى در همين غارتگرى و آزار مردم نيز بايد آن راه را به روى خود نبندد. مثلاً آن هايى كه عاجز و فقيرند، متعرّض حال آن ها نشوند و سايرين را هم مضطرّ و لاعلاج ننمايند و راه چاره را به كلّى بر آن ها نبندند؛ و براى همين غرض كه جلوى بى ‏انصافى آن ها را بگيرم، گاه با آن ها مى ‏آيم كه مرا ملاحظه نموده، پا از جاده انصاف كنار نگذارند؛ و الا در اصل مظالم آن ها، به هيچ وجه من شركت ندارم.<ref>سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی , گزیده الکلام...؛ حکایتی از حاج میرزا حسین نوری </ref>
 
* مرحوم حاج میرزا حسین نوری صاحب مستدرک بسیار محقّق و عظیم الشأن بود.<ref>سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی : مستدرک حاجی نوری : علّامه سید عبدالحسین شرف الدین در کتاب بغیة الراغبین، استادش محدث نوری را چنین می ستاید: «کان (أعلی الله مقامه) وجهة الأعلام من حملة السنن النبویة، و حفظة الآثار المقدّسة، قبلة روّادها، و قدوة الباحثین عن مفادها، غیر مدافع و لامعارض، و کان في الإیمان بالله (عزّوجلّ) و الثقة به و التوکّل علیه و التسلیم إلیه و الرضی بقضائه و قدره و النصح له و لکتابه و لرسوله و لأئمّة المسلمین و لعامّتهم و الورع عن محارمه و الاجتهاد في عبادته تعالی في غآیة لاترام، و شأوِ لایدرک، و کان بحیث لاتدرک آثاره في مکارم الأخلاق و محامد الصفات و عزّة النفس و تأنّقها و الترفّع بها، مع التواضع للمؤمنین، و العطف علی الیتامیٰ و الأیامیٰ و الفقراء و المساکین، لایجاریٰ في شرفه، و لایباریٰ في علوّ قدره، و کان من علمی الفقه و الأصول في ذروة سامیة، ذا ملکة قدسیة راسخة تبوّأ فیها منازل الفقهاء المسلمین.
===آیه‌ای که تفسیر آن نزدیک به سی روز طول کشید===
عرفت منه الإخلاص لوجه الله (عزّوجلّ) في کلّ ما یصدر عنه من قول أو فعل، فأخذ بمجامع قلبی، و ملک حُبُّه جهداً، و لم یدّخر عنّي وسعاً، و أجازني إجازة مفصّلة، فکنت مغتبطاً بحسن ظنّه، محبّواً بثنائه، محبوراً بدعائه، حتّی قضیٰ نحبه مبروراً مشکوراً، أعلی الله مقامه و أجزل إکرامه». (موسوعة الإمام السیّد عبدالحسین شرف الدین، ج۷، ص۵۰۹-۵۱۰)</ref>
* روزی در منزل مرحوم '''ملا فتحعلی سلطان‌آبادی''' با گروهی از اعیان و اندیشمندان بزرگ از جمله '''سید اسماعیل صدر''' و '''حاج میرزا حسین نوری طبرسی''' صاحب مستدرک و '''سید حسین صدر''' بودند، حاضر شدیم. مرحوم سلطان‌آبادی این آیه مبارکه را تلاوت فرمود. مرحوم سلطان‌آبادی پس‌ازآن شروع به تفسیر نموده و بعد از بیانات طولانی آن را به معنائی تفسیر کرد، هنگامی که بزرگان این معنا را شنیدند، از او توضیح خواستند و پس از بیان مطلب و توضیح مقصود، همه حضار به شگفت آمدند و پیش خود می‌گفتند، چرا آنان تابه‌حال متوجه این معنا نشده بودند، '''روز دوم''' در محضر مقدس ایشان حاضر شدند مرحوم سلطان‌آبادی آیه مبارکه را به معنای دیگری غیر از معنای اول، تفسیر کردند و حاضران باز توضیح خواستند و پس از شرح بیان باز تعجب کردند که چرا پیش از بیان ایشان اذهانشان متوجه این مطلب نشده و آن را درک نکرده‌اند، '''روز سوم''' در خدمت ایشان حضور به هم رسانیده و مانند روز اول و دوم به شگفت آمدند و پیوسته ‌چنین بودند، هر روز خدمت ایشان می‌آمدند، معنای دیگری برای آنان مطرح می‌کرد، این ماجرا نزدیک به '''یک ماه''' ادامه داشت و ایشان برای آیه مبارکه حدود، سی معنا بیان فرمودند و حضار هر وقت معنایی را از او می‌شنیدند توضیح می‌خواستند.<ref> با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل</ref>
* خاتمة مستدرک ایشان در علم رجال بسیار پرفائده است. نزد اهل تحقیق این کتاب بسیار ارزشمند است. ممکن است منشأ قضاوت مخالفان، کتاب فصل الخطاب ایشان باشد که آن نیز درست فهم نشده است.<ref>سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی : مستدرک حاجی نوری</ref>
* استناد فصل الخطاب به حاجی نوری قطعی است.><ref>سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی : مستدرک حاجی نوری</ref>
* محدث جلیل القدر مرحوم حاجی نوری (قدس سره) با پیاده روی مستمر خود در ایام اربعین از نجف به کربلا، به همراه بزرگان علماء، به این مراسم شکوهی ویژه بخشید، و سر انجام در مسیر بازگشت پیاده روی، به دیار باقی شتافت.<ref>سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی : آرزو داشتم در پیاده روی اربعین حسینی شرکت کنم.</ref>
 
=== سید محمود مرعشی===
سطر ۱۱۸ ⟵ ۱۲۳:
===میرزا علی سلیمانی بروجردی<ref>مهم ترین اولویت و نکته ای که در شروح زیارت عاشورا</ref>===
* در بین همه این شروح یک مسئله برای بنده جای تعجب بود؛ برخی از شروح، فرازهایی را شرح کرده اند که در بین عبارات مشهور زیارت عاشورای مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی وجود ندارد. یک نکته را اینجا عرض کنم و آن این که مفاتیح الجنان اصلاً تألیف مرحوم شیخ عباس قمی نیست و ایشان به دستور استادشان مرحوم میرزا حسین نوری دو کتاب از کتب گذشتگان را تنقیح و تلخیص کردند یکی بحار مرحوم مجلسی دوم بود که به نام سفینه البحار مشهور است و دیگری مفتاح الجنان بودکه تألیف ملا اسد الله صدوق بروجردی است که این کتاب اغلاط بسیاری دارد؛ مرحوم صدوق بروجردی روضه خوان و خطیب توانایی بود.<ref>میرزا علی سلیمانی بروجردی (از پژوهشگران حوزه دین بیش از 148 کتاب و 34 مقاله در موضوعات مختلف تراجم، فلسفه، عرفان، تاریخ و حدیث در کارنامه علمی) , چه کسی اولین بار زیارت عاشورا را برای مردم خواند؟/ راز سجده آخر زیارت عاشورا </ref>
 
===آیه‌ای که تفسیر آن نزدیک به سی روز طول کشید===
* روزی در منزل مرحوم '''ملا فتحعلی سلطان‌آبادی''' با گروهی از اعیان و اندیشمندان بزرگ از جمله '''سید اسماعیل صدر''' و '''حاج میرزا حسین نوری طبرسی''' صاحب مستدرک و '''سید حسین صدر''' بودند، حاضر شدیم. مرحوم سلطان‌آبادی این آیه مبارکه را تلاوت فرمود. مرحوم سلطان‌آبادی پس‌ازآن شروع به تفسیر نموده و بعد از بیانات طولانی آن را به معنائی تفسیر کرد، هنگامی که بزرگان این معنا را شنیدند، از او توضیح خواستند و پس از بیان مطلب و توضیح مقصود، همه حضار به شگفت آمدند و پیش خود می‌گفتند، چرا آنان تابه‌حال متوجه این معنا نشده بودند، '''روز دوم''' در محضر مقدس ایشان حاضر شدند مرحوم سلطان‌آبادی آیه مبارکه را به معنای دیگری غیر از معنای اول، تفسیر کردند و حاضران باز توضیح خواستند و پس از شرح بیان باز تعجب کردند که چرا پیش از بیان ایشان اذهانشان متوجه این مطلب نشده و آن را درک نکرده‌اند، '''روز سوم''' در خدمت ایشان حضور به هم رسانیده و مانند روز اول و دوم به شگفت آمدند و پیوسته ‌چنین بودند، هر روز خدمت ایشان می‌آمدند، معنای دیگری برای آنان مطرح می‌کرد، این ماجرا نزدیک به '''یک ماه''' ادامه داشت و ایشان برای آیه مبارکه حدود، سی معنا بیان فرمودند و حضار هر وقت معنایی را از او می‌شنیدند توضیح می‌خواستند.<ref> با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل</ref>
 
== منابع ==